کثرت

/kesrat/

مترادف کثرت: بسیاری، زیادی، فرط، وفور، تعدد، تکثر

متضاد کثرت: قلت، وحدت

برابر پارسی: فراوانی، انبوهی، بسیاری، سرشاری، فزونی

معنی انگلیسی:
frequency, multiplicity, preponderance, preponderancy, profusion, great number, large quantity, excess, superfluity, plethora

لغت نامه دهخدا

کثرت. [ ک َ رَ ] ( ع اِمص ) بسیاری. فراوانی. افزونی. زیادتی. ( ناظم الاطباء ). مقابل قلت. ( یادداشت مؤلف ) :
رتبت جاه و کثرت جودش
در جهان نه امل گذاشت نه یأس.
مسعودسعد.
چون بر کثرت انصار اسلام اطلاع یافت دریایی دید از لشکر که موج می زند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 409 ). به کثرت لشکر و وفور مال مغرور شد و سپاه بسیار فراهم آورد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 232 ). خواست که از هر طرف لشکری فراهم و بزیادت کثرتی و قوتی مستظهر گردد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 341 ). اما از کثرت الحاح آن عزیزان بقیت آن اجزا در میان مسودات دیگر طلب کردم. ( المعجم ).
- کثرت خلق یا کثرت خلایق ؛ انبوهی و فراوانی مردمان. ( ناظم الاطباء ).
- کثرت سهر ؛ فزونی بیداری. ( ناظم الاطباء ).
- کثرت غذا ؛ زیادتی غذا. ( ناظم الاطباء ).
- کثرت کلام ؛ پرگویی. پرحرفی. تکرار سخن. ( ناظم الاطباء ).
|| مجازاً، بمعنی به انبوه نشستن مردم. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). انبوهی مردم. ( ناظم الاطباء ). || علایق دنیوی. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || بسیاری. مقابل وحدت ، یگانگی. ( یادداشت مؤلف ). تعدد موجودات عالم. ج ، کثرات. ( فرهنگ فارسی معین ).تجلی ذات حق در مراتب مظاهر امکانیه بجهت اظهار اسماء و صفات و از اینرو بلباس کثرت ملبس شود. ( فرهنگ مصطلحات عرفا و شعرا ) :
خداوندی که در وحدت قدیمست از همه اشیا
نه اندروحدتش کثرت نه محدث را ازو انها.
ناصرخسرو.
- کثرت در وحدت ؛ وجود در عین وحدت جامع و واجد جمیع مراتب و کمالات و کثرات است و اولین کثرتی که در عالم وجود تحقق یافته است مرتبه صفات و اسماء است. بالجمله فلاسفه الهی گویند وجودات و موجودات در عین کثرت مندک و فانی در وحدتند و ظل و رشح وجود بسیط واحد به وحدت حقیقی می باشند و وجود اندر کمال خویش ساری است و تعینها امور اعتباری است و اگر نازی کند عالم فروریزد و هیچیک از مراتب تعینات ووجودات و ماهیات عوالم امکانی وجود استقلال ندارد و عین الربط و صرف التعلق اند و بنابراین کثرات عالم کون نمودند نه بود، و ظل و سایه و رشح فیض حقند. ( فرهنگ لغات و مصطلحات عرفا و شعرا ).

کثرة. [ ک َ رَ ] ( ع مص ) بسیار شدن. ( ترجمان جرجانی ) ( غیاث اللغات ). بسیار گردیدن. ( منتهی الارب ). بسیار و فراوان گردیدن چیزی. ( ناظم الاطباء ). خلاف قِلَّة. ( از اقرب الموارد ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

بسیارشدن، بسیاری
۱ - ( مصدر ) بسیار شدن زیاد گشتن مقابل قلت کمی اندکی . ۲ - ( اسم ) بسیاری فراوانی زیادی مقابل قلت کمی اندکی : [ اما از کثرت الحاح آن عزیز ان بقیت آن اجزا در میان مسود ات دیگر طلب کردم ] . ( المعجم ) ۳ - تعدد موجود ات عالم مقابل وحدت جمع : کثرات . یا کثرت در وحدت . وجود در عین وحدت جامع و واجد جمیع مراتب و کمات و کثرات است و اولین کثرتی که در عالم وجود تحقق یافته است مرتب. صفات و اسمائ است . با لجمله فسف. الهی گویند وجود ات و موجود ات در عیت کثرت مندک و فانی در وحدت اند و ظل و رشح وجود بسیط واحد بوحدت حقیقی میباشند و وجود اندر کمال خویش ساری است و تعینها امور اعتباری است و اگر نازی کند عالم فرو ریزد و هیچیک از مراتب تعینات و وجود ات و ماهیات عوالم امکانی وجود استقل ندارند و عین الربط و صرف التعلق اند و و بنابر این کثرات علام کون نمود ند و نه بود و ظل و سایه و رشح فیض حق اند ] .

فرهنگ معین

(کِ رَ ) [ ع . کثرة ] (مص ل . ) بسیاری ، فراوانی .

فرهنگ عمید

۱. بسیار شدن، بسیاری.
۲. [مقابلِ وحدت] (فلسفه ) [قدیمی] تعدد موجودات عالم، اعتقاد به تعدد موجودات عالم.

دانشنامه عمومی

کثرت (فیلم). کثرت ( به انگلیسی: Multiplicity ) فیلمی محصول سال ۱۹۹۶ و به کارگردانی هارولد رامیس است. در این فیلم بازیگرانی همچون مایکل کیتون، اندی مک داول، هریس یولین، ریچارد ماسور، یوجین لوی، ان کیوسک، جان دی لانسی، جودیت کاهان، برایان دویل - موری، جولی بوون، داون مکسی ایفای نقش کرده اند.
عکس کثرت (فیلم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

(در مقابل وحدت) مفهومی متضایف، که دریافت آن در گرو وحدت است و تعریف منطقیِ آن، بسان وحدت، عملاً به دور می انجامد. در تعریف مشهور، کثرت عبارت از چیزی است که از چند وحدت تشکیل شده باشد. بنابراین کثرت به اعتبار اقسام وحدت های موجود در آن، به گونه های متعدد تقسیم شدنی است. چگونگی صدور کثیر از واحد، مبحثی بسیار مهم در فلسفه است. مسئله این است که چگونه از خداوند که ذات واحد است مخلوقات کثیر پدید آمده اند. فلاسفۀ مَشّایی اسلامی با تلفیق نظریۀ فیض نوافلاطونی و عقول عشرۀ ارسطویی به توجیه آن همت گمارده اند. سهروردی با طرح آموزۀ نور و اقسام آن، با استفاده از یک ثنویت ذاتی به حل این معضل پرداخته است. پاره ای از محققان حکمت متعالیه با قبول نظریۀ وحدت تشکیکی، با طرح تشکیک طولی وجود به روایتی از وحدت در عین کثرت رسیده اند. بالاخره ابن عربی و بالتبع حکمت متعالیه با جانشینی نظریۀ تجلی به جای علیت، و نظریۀ وحدت شخصی وجود، به مسئله خاتمه داده و کثرت موجودات را نوعی ظهور و تجلی وجود واحد الهی دانسته اند نه حقیقت مستقل.

مترادف ها

exuberance (اسم)
غنا، فراوانی، وفور، فزونی، سرک، کثرت، بسیاری، فرط فیض

intensity (اسم)
قوت، شدت، سختی، سیری، کثرت، نیرومندی

intension (اسم)
شدت، سختی، سیری، کثرت، نیرومندی

multiplicity (اسم)
بسیار، کثرت، تعدد

فارسی به عربی

حماس , کثافة

پیشنهاد کاربران

کثرت: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
اشگا eshgā ( پهلوی: shgah )
پونجه punje ( سنسکریت: punja )
آربود ārbud ( سنسکریت: ārbuda )
فراوانی farāvāni، فزونی fozuni ( دری ) .
سخنی سهل یا ساده و کودکانه و بسهولت قابل دریافت و تغذیه و هضم و جذب و فهم و درک توسط هر فرد انسانی در مقابل سخنان ممتنع و ثقیل حضرات صاحب سخن در باب گفتار صادر نخست و چگونگی صدور کثیر از واحد و حکما و عرفای دینی بخصوص ایرانی - مسلمان و نیمه عربی - نیمه فارسی زبان که جملگی عقل اول را صادر نخست می پندارند و صاحبان معرفت آیت و روایت و حدیث و درایت که این اصل اصیل و این قانون غیر قابل انکار را با جان و دل پذیرا و خریدار می باشند:
...
[مشاهده متن کامل]

ما انسان ها به مثابه تافته هایی جدا بافته از تار و پودهای کثیر و فراوان و گوناگون این طبیعت و کیهان مانند بابا آدم و ننه حوای موسا و ایسا و محمّد از بیرون وارد این دنیا نشده ایم پس از جدایی و طرد آنان از باغ بهشت و آسمان و درگاه خداوند متعال و تبعید آنان به روی کره زمین در نواحی مکّه و مدینه یا اورشلیم و واتیکان و بازگشت مان مثل رجعت و بازگشت آنان و فرزندان و نوادگان و نبیرگان و نتیجه گان یهودی و مسیحی و مسلمان شان از طریق قبض یا جدایی ارواح آنان بطور دائم از کالبدهای به اصطلاح مادی بهنگام فرا رسیدن لحظه مرگ و صعود و معراج آنها در قالب مثالی ( بقول حکیم ملاصدرا ) به عالم میانی تحت عنوان برزخ و الا آخر، نمی باشد . همچنین ما انسان ها بسوی بینهایت و رجعت یا بازگشت به الله در حرکت و راه و سفر نیستیم بلکه در محتوای هرکدام از کیهان ها یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار و بهمراه خداوند متعال ( او به عنوان هرکدام از کل های متناهی کیهانی و ما موجودات غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی و انسانی و منظومه های ستاره ای و مجموعه های کهکشانی به عنوان اجزای لاینفک و جدایی ناپذیر وی ) با هدف بازگشت به نظام احسن و اشرف آفرینش مبدئی و ازلی و ابدی و برخورداری مجدد یا دوباره از زندگی و سعادت اولیه یا آغازین در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی با کمیت و کیفیت بهشت برین در حرکت و راه و در طول سفر هستیم.
ذات خداوند که انسان دینی از دیر بار تاکنون در معرفت و شناخت آن ابراز عجز و ناتوانی می کند، هیچ چیز دیگری نمی باشد غیر از نام خداوند به زبان کلی خود وی که بر زبان دنیوی انسان غیر قابل جاری شدن است و ذات هرکدام از موجودات غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی و انسانی هیچ چیز دیگری نمی باشد غیر از نام آن موجود به زبان خود خداوند که پس از آفرینش آن موجود برای اولین بار در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی در نظام احسن و اشرف آفرینش مبدئی یعنی آفرینش اولیه همین طبیعت و کیهان با کیفیت و کمیت بهشت برین، بر روی آن نهاده شده است و فهم و عقل محدود انسانی در طول این راه و سفر بسیار طولانی نمیتواند آن نام اولیه را بیاد بیاورد تا زمان بازگشت به آن نظام احسن و اشرف اولیه.
از همه مهمتر اینکه بر اساس بینش و باور نوین این کودک، خداوند متعال در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون هیچ انسان هایی را در بین اقوام یهود و عرب و عجم و هیچ قوم دیگری تحت عناوین سوشیان و منجی و ناجی و نبی و پسر و رسول و ولی و والی و هر گونه عنوان دیگری برای تربیت و هدایت معنوی بشر انتخاب و اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجّوا و زمزمه نکرده است چه بطور مستقیم و بدون واسطه و چه غیر مستقیم یا باواسطه و شریعت راستین و حقیقی و واقعی خداوند متعال هرگز آئین و دین و مذهب و ایدئولوژی و فرقه و حلقه نبوده و نمی باشد بلکه علم و در راس آن علوم طبیعی و تجربی و ریاضی هم محض و هم کاربردی بهمراه فن آوری های مفید صنعتی و خلاقیت های مدرن هنری. در پایان این سخن ساده و کودکانه لازم به اشاره می دانم که آئین یکتا پرستی دینداران هیچ تهفه بدرد بخوری به حال انسان نبوده و نمی باشد غیر از فرزند راستین و وارث بر حق و ادامه دهنده راه و کمال نهائی جمیع آئین های بت پرستی.
شناخت اصلی و مرکزی و محوری تئوری علمی مه بانگ یعنی نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان و بر اثر آن وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی کلید طلائی درجهت باز نمودن قفل مشکلات و مسائل و نوش داروی شفا بخش بیماری های عدیده و گوناگون و علاج ناپذیر پیروان آئین ها و ادیان و مذاهب و ایدئولوژی ها و فرقه ها و حلقه ها در سطوح بالای رهبریت و پیشوائی و مرجعیت تقلید می باشد.

Eins und Viele با تلفظ آینز اوند فیله به زبان آلمانی به معنای یک و خیلی و یا واحد و کثیر.
کثرت دو نوع می باشد ؛ یکی تعداد موجودات غیر زنده و زنده کثیر و فراوان و گوناگون در محتوای این کیهان یا جهان و ذرات تشکیل دهنده کالبد های آنها که گرچه شمارش کامل آنها ( موجودات ) توسط انسان محال و غیر ممکن می باشد، اما تعداد آنها بطور کامل و از پیش تعیین شده و معین و محدود و متناهی و قابل شمارش می باشند و دیگری عبارت است از کثرت پایان ناپذیر ماورائی یعنی مجموعه وسیع گیتی ها یا دنیا ها یا کیهان ها یا جهان های متناهی و مساوی و موازی که آفرینش و شمارش تعداد آنها در کلیه جهات مکانی و بیمکانی بسوی بیکرانی و در طول زمان و بیزمانی بسوی آینده های دور دست هرگز به پایان نمی رسد. لذا بین این دو نوع کثرت باید همیشه فرق و تمیز قائل شد و آنها را یکی نپنداشت. به بیانی دیگر یکِ یا واحد بیکران و بینهایت به یک ها یا واحد های متناهی و مساوی و موازی تقسیم شده و کثرت یافته و این عمل تقسیم در کلیه جهات بسوی بیرون و بیکرانی پایان ناپذیر خواهد بود و هرکدام از یک ها یا واحد متناهی هم به عنوان محتوای هرکدام از جهان ها به سمت درون تقسیم شده اند و این عمل تقسیم در قالب های جزئی موجودات غیر زنده و زنده و تا پائین ترین مرز پایان پذیر می باشد. اتم های مورد نظر دموکریت یا سنگ بناهای ساده و نشکن و تجزیه ناپذیر خمیرمایه ساختاری این دنیا یا کیهان و یا این جهان به اصطلاح مادی اتم های عناصر مندرج در جدول مندلیف نمی باشند و تار ها یا ریسمان های باز و بسته به شکل نماد های عددی علم اینفورماتیک یعنی 0 و I در ابعاد پلانک با الفاظ انگلیسی string و supersting با تلفظ های استرینگ و سوپراسترینگ که در شرح و بررسی تخیلی آنها پنج یا شش نظریه تحت عنوان تئوری M به پیدایش رسیده و هنوز وارد کتب درسی مدارس و دانشگاهها نشده، اما توجه خیلی ها را بخود جلب نموده اند، آن سنگ بناهای مورد نظر دموکریت نمی باشند، زیرا به کمک این تئوری یعنی M و دو موجود فیزیکی و بنیادی باز و بسته ( یا حلقوی شکل ) آن هیچگاه نمی توان بطور حقیقی و منطبق بر واقعیت علت و دلیل اصلی و ریشه ای انبساط نطفه بسیار داغ و چگال و سنگین اولیه کیهانی تحت عنوان تکینگی ( Singularity با تلفظ سینگولاریتی ) اولیه را به زبان و روش علمی شرح و توضیح داد. اما آن سنگ بناها یا کوانت های بسیار ریز و نشکن در ابعاد پلانک چیز دیگری نمی باشند غیر از نوسانگر های بنیادی هشت بعدی زمانمکان نسبی انشتاین و بیزمانی بیمکانی نسبی روی همدیگر با کمیت های مساوی و ماهیت های معکوس که برای انجام عمل نوسان و رقص و پایکوبی بهمراه هم و در همدیگر به انرژی دیگری چه درونی و چه از بیرون هیج گونه نیازی ندارند غیر از معکوس بودن ماهیت خود آنان.
...
[مشاهده متن کامل]

بسیاری . [ ب ِ ] ( حامص ) بسیار و بمعنی درازی مجاز است . ( آنندراج ) . کثرت و فراوانی و زیادتی . ( ناظم الاطباء ) . وفور. فزونی . بیشی . برکت . انبوهی . فرط. عَمَم . ( منتهی الارب ) . کثرت . ( دانشنامه ٔ علایی ص 95 ) . مقابل کمی و قلت . اضعّاف : از بسیاری که بوده اند [ یعنی از کثرتی که داشتند، پَشگان ] چنان شد که سپاه نمرود یکدیگر را نتوانستندی دیدن . ( ترجمه ٔ طبری بلعمی ) .
...
[مشاهده متن کامل]

سپه را ز بسیاری اندازه نیست
بر این دشت یک مرد را کازه نیست .
فردوسی .
چون شهد و شکر عیشی از خوشی و شیرینی
چون ریگ روان جیشی از پُری و بسیاری .
منوچهری .
از بسیاری آب به بست اندر نیارستند شد. ( تاریخ سیستان ) .
با جود کف راد تو آید گه عطا
بسیاری سخاوت حاتم به اندکی .
سوزنی .
از بسیاری مراعات و اهتمام الیف و حلیف وی شد. ( سندبادنامه ص 192 ) .
هزار آبله بر دل از این یک آبله است
که گفت آنکه زو حدت نخاست بسیاری .
رفیعالدین ابهری .
از بسیاری دعای و زاری بنده همی شرم دارم . ( گلستان ) . بسیاری دزدان از مسامحت شحنه باشد. ( امثال و حکم دهخدا ) .

انبوهی . . . . . .
بسگانگی
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
پونژ ( سنسکریت: پونجَ )
آربود ( سنسکریت: آربودَ )
اَسمیک asmik ( سنسکریت: اَسَمیک هیِیا )
پَکسیا ( سنسکریت )
وَمیس ( سنسکریت: وَمیسَ )
پِتاک ( سنسکریت: پِتَکَ )
فراوانی ( پارسی دری )

بپرس