کشکول

/kaSkul/

مترادف کشکول: جنگ، سفینه، کتاب، کشکل، وسیله گدایی

معنی انگلیسی:
cup suspended by a chain and carried by a dervish, sea-cocoanut

لغت نامه دهخدا

کشکول. [ ک َ ] ( اِ ) گدا باشد یعنی شخصی که گدایی می کند. ( برهان ). || کجلول. ( انیس الطالبین بخاری ). کاسه گونه ای باشد که درویشان و صوفیان بکار برند و در آن مایحتاج خود از خوراکی و مالیات مال صدقات ریزند. خچکول. در برهان آمده معنی آن کشیدن بدوش است چه کش به معنی کشیدن و کول دوش و کتف را گویند. در حاشیه برهان قاطع به نقل از تفسیر الفاظ الدخیله بستانی گوید: از آرامی «کنش کل » ( بضم اول وکسر دوم وضم چهارم ) یعنی جامع کل شیئی و مراد محفظه ای است که درویشان و گدایان هرچه از مردم ستانند در آن نهند. کشکول پوست نارجیل دریائی است که در جزایر نزدیک به خط استواء عمل می آید و شبیه به کشتیی است با رنگ سیاه دو طرف لبه آن را سوراخ کنند و زنجیر یاریسمان بندند تا بتوان بدست آویخت و آن کاسه گدائی درویشان است و آنگاه که بر درخت است دو کشکول بهم چسبیده است و در میان آن مغز نارجیل است :
دلم از قیل و قال گشته ملول
ای خوشا خرقه و خوشا کشکول.
شیخ بهائی.
- کشکول چوبین ؛ کشکولی که از چوب ساخته شود. مقابل کشکول گلین. ( یادداشت مؤلف )
- کشکول دریائی ؛ ثمری است معروف و بسیار بزرگ که از پوستش درویشان کاسه میسازند و در آن چیزها می خورند و این را گدایان و دوریشان استعمال می کنند ( آنندراج ). نارگیل دریائی که برای ساختن کشکول بکار می رود.
- کشکول گدائی ؛ کشکولی که گدایان بکار برند و مال صدقات را در آن بریزند.

فرهنگ فارسی

کتابی است شامل نوادر و حکایات و علوم و اخبار و امثله و اشعار بفارسی و عربی که در دو جلد بطبع رسیده . مولف آن شیخ بهائ الدین محمد عاملی مشهور به شیخ بهائی است .
( اسم ) ۱ - میو. گونه ای نارگیل که درویشان بدان زنجیر ی آویزند و لوله ای بیک انتهای آن وصل کنند و درون آن آب ریزند و بمراجعان دهند و یا آنرا وسیل. گدایی سازند و آنچه را میگیرند ( اعم از پول و یا هدیه ) داخل آن میریزند . معمولا بر سطح خارجی کشکول اشعار و عبارات و شعار های درویشی را کنده کاری میکنند و چنین کشکولها یی نفیس و پر قیمت اند . توضیح : از روی شکل میو. این گونه نارگیل کشکول های فلزی ( حلبی ) یا سفالین نیز ساخته شده که در ایام عزا داری داخل آن آب میریختند و به تشنگان میدادند کشکل کشگل . یا کشکول گدایی . ۱ - کشکولی که برای جمع آوری پول از مردم بکار برند . ۲ - وسیل. گدایی .

فرهنگ معین

(کَ ) (اِ. ) ظرفی ساخته شده از پوست میوه ای شبیه نارگیل یا فلز و سفال که درویشان آن را با زنجیری به شانه بیآویزند.

فرهنگ عمید

۱. (زیست شناسی ) نارگیل دریایی.
۲. ظرفی فلزی یا سفالی مخصوص درویشان که معمولاً بر آن عبارات و اشعاری کنده شده. &delta، در قدیم این ظرف را از میوۀ کشکول می ساختند.
۳. کتابی حاوی مطالب گوناگون، مثل شعر، لطیفه، و قطعۀ ادبی: کشکول شیخ بهایی.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] کشکول (ابهام زدایی). کشکول ممکن است عنوان برای کتاب های ذیل باشد:• الکشکول (شیخ بهایی)، معروف به «کشکول شیخ بهائی»، از نام دارترین تالیفات شیخ بهاءالدین، محمد عاملی • الکشکول (شیخ بحرانی)، اثر شیخ یوسف بحرانی، به زبان عربی
...

دانشنامه عمومی

کشکول ظرفی کوچک است که درویش ها و صوفیان به دست می گیرند. کشکول ظرفی ساخته شده از پوست میوه ای شبیه نارگیل یا فلز و سفال است که درویش ها آن را با زنجیری به شانه می آویزند. [ ۱] کشکول ظهیرالدوله و کشکول شاه نعمت الله ولی از کشکول های مشهور است. [ ۲] در میان صوفیان ایران کشکول به حدی رواج پیدا کرد که از لوازم یا به اصطلاح درویشان از وصله های مهم فقر شد و جنبه روحانی و معنوی به خود گرفت و برجسته ترین نشانی شناسائی درویشان بود. [ ۲]
معنی کشکول، کشیدن به دوش است. چه «کش» به معنای پهلو و «کول» دوش و کتف را گویند و چون معمولاً درویشان زنجیر کشکول را روی دوش می انداختند آن را کشکول خواندند. [ ۲]
تاریخ دقیقی از شروع این هنر در بین ایرانیان در دست نیست اما ظروف کشکول فلزی مربوط به صفویه موجود است. همچنین اشاره هایی به کشکول های هلالی شکلی وجود دارد که برای سرو شراب در قرن هفتم هجری مورد استفاده می گرفته است. [ ۳] [ ۴]
عکس کشکولعکس کشکول

کشکول (شهرستان ایسیق کول). کشکول ( به لاتین: Koshkol' ) یک منطقهٔ مسکونی در قرقیزستان است که در شهرستان ایسیق کول واقع شده است. [ ۱] کشکول ۳۸۴ نفر جمعیت دارد و ۱٬۶۲۶ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است. [ ۲]
عکس کشکول (شهرستان ایسیق کول)عکس کشکول (شهرستان ایسیق کول)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

کَشْکول
واژۀ هندی، دراصل به معنی نارگیل دریایی و ظرف مخصوص درویشان، دارای شکل بیضی و گود که گدایان و درویشان هرچه از مردم می گرفتند در آن جمع می کردند. این وسیله به همراه برخی دیگر از اجزای زندگی صوفیان کهن، مانند تبرزین، امروزه به عنوان نماد تصوف در بسیاری از فرقه ها درآمده است. در زمان صفویه و قاجار کشکول آرم و نشان صوفیان بوده است. این عنوان بعداً نام عمومی کتاب هایی شده است که در آن ها مطالب مختلف و گوناگونی مانند شعر، داستان، لطیفه، قطعۀ ادبی و مطالب دیگر بدون نظم و ترتیب در تألیف و فصل بندی آن، گردآوری شده است. سابقۀ تألیف کشکول قدیمی است و کتاب های امالی و مجموعه هایی مانند آن را که از دیرباز موجود بودند، می توان نوعی کشکول دانست. قدیم ترین کتاب هایی که با نام کشکول تألیف شده است احتمالاً به اوایل قرن هشتم هجری می رسد. از آن جمله است کتاب الکشکول فی ماجری علی آل الرسول (ص) از علامۀ حلّی که بعضی این کتاب را از سیدحیدر بن علی عبیدلی می دانند. معروف ترین کشکول در زبان فارسی، کشکول شیخ بهایی است شامل نوادر و حکایات و علوم و اخبار و امثله و اشعار فارسی و عربی که در دو جلد به چاپ رسیده است و در دوره های معاصر نیز کشکول جمالزاده است.

پیشنهاد کاربران

کشکول. [ ک َ ] ( اِ ) گدا باشد یعنی شخصی که گدایی می کند. ( برهان ) . || کجلول. ( انیس الطالبین بخاری ) . کاسه گونه ای باشد که درویشان و صوفیان بکار برند و در آن مایحتاج خود از خوراکی و مالیات مال صدقات ریزند
در سیستان و بلوچستان کچکول گویند که همان کشکول است و نامی پسرانه است یعنی فرزندی که بخشش خدای تعالی است مثل خداداد یا اله داد
کشکول، همان میوه ای است که به حالت یک ظرف یک قمقمه درآمده و در دو ماجرای جداگانه به نمایش گذاشته شد:
یکی در داستان سندباد دریایی به هنگام دیدن آن پیرمرد فرصت طلب و یکی دیگر یک شخصیت بازی رایانه ای به نام هاچ هوسینگ تاسیونگ بود که یک قمقمه شراب را با خود حمل می کرد.
کشکول، همان میوه ای است که به حالت یک ظرف یک قمقمه درآمده و در دو ماجرای جداگانه به نمایش گذاشته شد:
یکی در داستان سندباد دریایی به هنگام دیدن آن پیرمرد فرصت طلب و یکی دیگر یک شخصیت بازی رایانه ای به نام هاچ هوسینگ تاسسونگ بود که یک قمقمه سراب را با خود حمل می کرد.
طایفه کشکولی قشقایی بر گرفته از واژه ( کشکولی دراویش ) .
کشکول=کلمه لری بختیاری:کشیدن از روی کول. ( به همین شکل هم استفاده می شد )
دراویش:گدایان
لطفا اصلاح شود، شمله ای بر کمر بسته وکلاه درویشی بر سر شمله دروبشی برآن بسته، هویاعلی گویان در کوچه وبازار می گشت
کشکول cash cool , ظرفی مشابه کاسه ی لاکپشت، که وارونه وار ان را با زنجیر باریک که بدا متصل کرده بودند، درویشان بر سر دوش می اویختند وتبر زین در دست می گرفتند شمره و کلاه درویشی بر سر وعبا وقبا بر تن در
...
[مشاهده متن کامل]
کوچه وبازار با نعلین می گشتند، نقلی از کشکول در اورده به تبرک به عابران می دادند وعابران از سکه چیزی به اختیار درکشکول درویش می انداختندوروزی روزانه درویش می رسید ، ودرویش چنان بر توکل میرفت که روزی فردا نمی ستاند ومیگفت روزی فردا، فردا می رسد

محل نزول فیوضات حق تعالی. یا نور
کشکول
منابع• https://www.youtube.com/watch?v=_yD-Tjxlkmw
در گفتار لری:
کَشکول = کوله پشتی، کیسه یا هر چیزی که بر دوش بگذارند و توشه راه یا چیز های در آن باشد و بر دوش بگذارند.
کول ( لری ) = دوش، شانه
کشکول = چیزی که بر دوش می کشند.
هر معنای دیگری هم از این معنا گرفته می شود.
کشکول به معنای کوله پشتی می باشد.
Musette Bag
در زبان لری بختیاری به معنی
کش ::کشیدن
کول::کول. دوش. اطراف گردن
کشکول بیارسوو:: باره ها*وسایل *را بگذار بر دوش خود و آنها را بیاور
gashkol
ظرفی که گدایان یا درویشان آنرا روی دوش خود قرار میدادند و در آن محتویاتی بود که از مردم میگرفتند .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس