حق العمل کاری، کمیسیون، مزد، دستمزد
فارسی میانه: همیتاری
میتاردن یعنی حول یک میز نشستن
کارگروه
نمونه:
انشاء الله آن �کارگروه مشترک� که به تازگی برای رسیدگی به این کار درست شده، کارش را انجام بدهد و گزارش خود را بدهد تا ببینیم چه کاری به صلاح است . . .
برگرفته از نوشتاری در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2013/12/blog - post_31. html
گزیراد
در فارسی امروز به معنای "کسانی که برای گفتگو کردن و گزیریدن گرد آمده اند" می باشد و می توان به جای آن گزیراد گفت.
زنده یاد احمد کسروی
از کتاب زبان پاک
تعریف ویکی پدیا:
کمیته، یا کارگروه و همچنین کمیسیون یا هیئت یا گروه نوعی ساختار مشورتی کوچک است که وابسته به یک ساختار مشورتی بزرگتر است ( مانند کمیسیون های مختلف مجلس شورای ملی یا مجلس شورای اسلامی ) . هر اقدامی در کمیته نیازمند رأی گیری است.
کُمیسیون
گروهی که به آنان انجام کاری فَرمان داده می شود یا به ایشان فرموده یا فرمایانده می گردد :
فَرمودگان ، فَرموداران
فَرمودمان
فَرمایاد ( فَرمای - آد )
کمیسیون
هیئت بررسی ، بَررساد
هیات پردازی ، پَردازاد
کارپردازی ، کاربررسی ، کاردازی ، کاررسی
کمیسیون Commission : [ اصطلاحات مجلسی ] مجموعه ای از افراد که انجام عمل معینی مثل بررسی موضوعی یا ارائه راه حل هایی را برعهده می گیرند.
کمیسیون: [ اصطلاحات مجلسی ] به منظور بررسی و اصلاح و تکمیل لوایح دولت و طرح های قانونی که نمایندگان و یا شوراهای عالی استانها بر طبق اصول 24 و 102 قانون اساسی به مجلس می دهند به منظور تهیه و تمهید لازم
... [مشاهده متن کامل] و انجام وظایف دیگری که بر طبق قانون به عهده مجلس گذاشته شده است کمیسیون هایی در مجلس تشکیل می گردد. هر نماینده به جز رئیس مجلس ملزم است عضویت یکی از کمیسیون های دائمی را که برای آن انتخاب و تعیین می شود بپذیرد و در صورت تمایل می تواند در کمیسیون های دیگر مجلس با حق اظهار نظر و بدون حق رای شرکت کند. گفتنی است هر ماه گزارش کارهای کمیسیون ها به هیات رئیسه مجلس داده می شود تا از طریق تکثیر و نصب در تابلو به اطلاع نمایندگان برسد. از جمله کمیسیون ها می توان به کمیسیون های آموزش و تحقیقات، امنیت ملی و سیاست خارجی، انرژی، برنامه و بوجه اشاره داشت.
کُمیسیون
این واژه از سه بخش درست شده :
کُ - میس - یون
کُ= هم
یون = - آد
میس = فرمان بُردن، گُسیلیدن
واژه پیشنهادی:
همگسیلاد ، همگسیلان
کارگروه
حق جوش خوردن معامله، حق بستن و عقد قرارداد، تعرفه و پَسادَست معامله! -
حق واسطه گری، حق کار چاق کردن معامله ( دلالی معامله ) !
فرانسوی - معادل فارسی:
اتحادیه، انجمن، هیئت عالیِ پایش و نظارت، شورای عالی پایش و نظارت، کارگروه پایش و نظارتی! -
حق الزحمه، دستمزد، پایمزذ، کارمزد!
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)