کنارنگ
فرهنگ اسم ها
معنی: فرماندار، حاکم، لقب مرزبان ابرشهر در زمان ساسانیان
برچسب ها: اسم، اسم با ک، اسم پسر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
از این هر دو هرگز نگشتی جدا
کنارنگ بودند و اوپادشا.
فردوسی.
کنارنگ با پهلوانان جزین ردان و بزرگان باآفرین.
فردوسی ( شاهنامه چ بروخیم ص 776 ).
کنارنگ با پهلوان هر که هست همه داد جویند با زیردست.
فردوسی ( از فرهنگ جهانگیری ).
سهپبد کنارنگ گردان گردده و دوهزار از یلان برشمرد.
اسدی.
شکستم به تو هرکه بدخواه بودبه جنگ ار کنارنگ اگر شاه بود.
اسدی.
کنارنگ. [ ک ُ رَ ] ( اِخ ) مکانی در جلگه نیشابور: آتش فرنبغ در ناحیه کنارنگ واقع بوده است و [ هرتسفلد ] کنارنگ را جلگه نیشابور می داند. ( مزدیسنا چ دانشگاه ص 222 ). رجوع به ایران در زمان ساسانیان کریستن سن چ 2 ص 189 شود.
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه عمومی
کنارنگ (قائنات). کنارنگ روستایی در دهستان قائن بخش مرکزی شهرستان قائنات استان خراسان جنوبی ایران است. بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۰ جمعیت این روستا ۹۰ نفر ( در ۳۱ خانوار ) بوده است. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: کنارنگ (قائنات)
پیشنهاد کاربران
کنارنگ بمعنی حاکم، والی، مرزبان جمع کنارنگان بمعنی مرزبانان
کنارنگ در کنار کلمه دل به معنای کسی که دلش وسیع باشد. پر تحمل. آزموده.
کدام است مردی کنارنگ دل
فردوسی میپرسد از میان شماها کدام یک دلتون وسیع است. صفت فرماندهی و شجاعت و تحمل زحمات نبرد و قبول مسولیت را در خود دارید؟
به مردی سیه کرده در جنگ دل
حوادث جنگ دلش را سفت و محکم کرده باشد
کدام است مردی کنارنگ دل
فردوسی میپرسد از میان شماها کدام یک دلتون وسیع است. صفت فرماندهی و شجاعت و تحمل زحمات نبرد و قبول مسولیت را در خود دارید؟
به مردی سیه کرده در جنگ دل
حوادث جنگ دلش را سفت و محکم کرده باشد
حافظ الحد
سفرهای آسمانی