کیمیا

/kimiyA/

مترادف کیمیا: اکسیر، شیمی

معنی انگلیسی:
alchemy, philosopher's stone, philosophers' stone, philosophers stone, rarity

فرهنگ اسم ها

اسم: کیمیا (دختر) (فارسی) (تلفظ: kim (i) yā) (فارسی: کيميا) (انگلیسی: kimya)
معنی: علمی که توسط آن مواد کم بها مانند مس را به طلا تبدیل کنند، نادر و کمیاب، ماده ای فرضی که به گمان قدما فلزاتی مانند مس و قلع را به طلا و نقره تبدیل می کند، اکسیر، ( به مجاز ) هر چیز نایاب و دست نیافتنی، ( در قدیم ) ( به مجاز ) افسون، مکر و حیله، ( در تصوف ) ( به مجاز ) انسان کامل مکمل که می تواند سالکان را تربیت کند و به مقامات عرفانی برساند
برچسب ها: اسم، اسم با ک، اسم دختر، اسم فارسی

لغت نامه دهخدا

کیمیا. ( معرب ، اِ ) کیمیاء. عملی است مشهور نزد اهل صنعت که به سبب امتزاج روح و نفس ، اجساد ناقصه را به مرتبه کمال رسانند یعنی قلعی و مس را نقره و طلا کنند، و چون این عمل خالی از حیله و مکری نیست از این جهت به این نام خوانند. ( برهان ). لغتی است بسیار معروف و مشهور، به اصطلاح اهل صنعت ، علمی و عملی است که روح و نفس اجساد ناقصه را به مرتبه کمال رساند یعنی قلعی و مس را سیم و زر کند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) .علمی که آن را صنعت نیز گویند و در آن بحث کنند از امتزاج روح و نفس که بدان اجساد ناقصه را به رتبه کمال رسانند. ( ناظم الاطباء ). معرب از یونانی خمیا به معنی اختلاط و امتزاج ، یکی از علوم خفیه که از علوم خمسه محتجبه قدما بود، و آن صنعتی است که معتقد بودند به وسیله آن اجساد ناقص را به مرتبه کمال توانند رسانید، مثلاً قلعی و مس را تبدیل به نقره و طلا کنند. ( فرهنگ فارسی معین ). معرب از یونانی خمیا ( به معنی اختلاط و امتزاج ) . قیاس شود با آلشیمی و شیمی فرانسوی و کمیستری انگلیسی. ( حاشیه برهان چ معین ). کیمیا عبارت است از معرفت کیفیت تغییر صورت جوهری با جوهری دیگر و تبدیل مزاج آن به تطهیر و تحلیل و تعقیدو مانند آن ، و آن را اکسیر و صنعت نیز خوانند. ( نفایس الفنون ). دانش ساختن زر و سیم از بسایط دیگر. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). رجوع به ترجمه مقدمه ابن خلدون به قلم محمدِ پروین گنابادی شود :
گاهی ز درد عشق پس خوبچهرگان
گاهی ز حرص مال پس کیمیا شدم.
ناصرخسرو.
نزدیک خردگوهر بقا را
از دانش به هیچ کیمیا نیست.
ناصرخسرو.
علم است کیمیای بزرگیها
شکّر کندْت اگر همه هپیونی.
ناصرخسرو.
جز از این هرچه کیمیا گویند
آن تو خود مشنو و مکن تصویر.
خاقانی.
دیده که نقدهای اولوالعزم ده یکی است
آموخته ز مکتب حق علم کیمیا.
خاقانی.
سیم دغل خجالت و بدنامی آورد
خیز ای حکیم تا طلب کیمیا کنیم.
سعدی.
- اهل کیمیا ؛ کیمیاگران. ( فرهنگ فارسی معین ).
- علم کیمیا ؛ علمی است که از طرق سلب خواص از جواهر معدنیه و جلب خاصیت جدید بدانها بحث می کند. ( از کشف الظنون ). نزد قدما عبارت از علمی است که در آن بحث می شود از تحویل بعضی معادن به بعضی دیگر و مخصوصاً تحویل آن به زر به واسطه اکسیر یعنی حجرالفلاسفه یا پیدا کردن دارو برای همه بیماریها. اما نزد متأخران ، علم یا صناعتی است که در آن ، طبیعت و خواص همه اجسام از طریق حل و ترکیب ، مورد بحث قرار می گیرد. ( از اقرب الموارد ). علم کیمیا یا صناعت کیمیا، یکی از اقسام علوم طبیعیه قدماست ، و آن علم معدنیات است نزد آنان. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).رجوع به کشف الظنون و ترکیب های علم ( علم کیمیا ) شود.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - یکی از علوم خفیه که از علوم خمس. محتجب. قدما بود و آن صنعتی است که معتقد بودند بوسیل. آن اجساد ناقص را بمرتب. کمال توانند رسانید مثلا قلعی و مس را تبدیل بنقره و طلا کنند . یا اهل کیمیا . کیمیا گران . ۲ - ماده ای که بوسیل. آن اجساد ناقص را بکمال رسانند اکسیر یا کیمیای اکبر . اکسیر . یا کیمیای جان . شراب انگوری . ۳ - شیمی . ۴ - حیله مکر چاره : آنان که در مخالفت پادشاه دین بردند دستبرد بمکر و بکیمیا . بی کیمیا و مکر بفر همای شاه زیشان نشان نماند چو سیمرغ و کیمیا . ( سوزنی ) ۵ - عشق عاشقی . ۶ - نظر پیرو مرشد کامل . یا کیمیای خواص . خالص کردن قلب است از دنیا . یا کیمیای سعادت . ۱ - داروی خوشبختی : هر که این شرط را نکو دارد کیمیای سعادت او دارد . ( هفت پیکر ) ۲ - تهذیب نفس است بواسط. اجتناب از رذایل و تزکی. آن از آنها و تحلی. نفس بفضایل . ۳ - دوست رفیق : دریغ و درد که تا این زمان ندانستم که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق . ( حافظ ) یا کیمیای عوام . استبدال متاع اخروی باقی بحطام دنیوی فانی .

فرهنگ معین

[ یو. ] ۱ - (اِ. ) ماده ای که به عقیدة قدما می توانست مس را تبدیل به طلا کند. ۲ - مکر و حیله . ۳ - (کن . ) عشق ، عاشقی . ۴ - (ص . ) هر چیز نادر و نایاب ، دست نیافتنی . ۵ - در تصوف نظر پیرو مرشد کامل .

فرهنگ عمید

۱. در باور قدما، ماده ای فرضی که به وسیلۀ آن می توان هر فلز پَست مانندِ مس را تبدیل به زر کرد، اکسیر.
۲. [مجاز] هرچیز نادر و کمیاب.
۳. [قدیمی] شیمی .
۴. (تصوف ) [مجاز] مرشد کامل.
۵. [قدیمی، مجاز] مکر، حیله، تدبیر، افسون، فریب: نکشتم نرفتم به راه نیا / کنون ساخت بر من چنین کیمیا (فردوسی: ۱/۲۱۷ ).
* کیمیای سعادت: [قدیمی، مجاز] مایۀ خوشبختی: دریغ و درد که تا این زمان ندانستم / که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق (حافظ: ۶۰۰ ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] مقوله کیمیاگری برآیند علم و فن و جادو بود که تدریجاً شکل اولیه شیمی را به خود گرفت. موضوع کیمیاگری، تبدیل مواد در حضور عاملی روحانی بود که غالباً «حجر الفلاسفه» نامیده می شد.
کیمیا که واژه شیمی از آن گرفته شده است، صورت خاصی از دانش شیمی کاربردی بود که حدود سال 50 میلادی در شهر اسکندریه در مصر متداول شد. برخی، کیمیا را واژه ای مصری و به معنی هنر مصری می دانند که در مصر باستان، دانشی مقدس و هنر الهی محسوب می شد و در انحصار کاهنان بود. آنها با سوگندهای موکد در جلوگیری از انتقال آن به دیگران و انتشار آن به نقاط دیگر و نیز جلوه دادن آن به صورت رمز و معما اصرار می ورزیدند.
برخی دیگر، کیمیاگری (Multiplication) را هنر سیاه گری نیز می دانند زیرا در واقع عمل سیاه کردن سطح فلزات، اولین مرحله کیمیاگری بود. مثلاً با ایجاد رنگ زرد و طلایی بر سطح سیاه شده فلزات، ادعا می کردند که آنها را به طلا تبدیل کردند.
کیمیا یکی از انواع علوم مخفی بود که اصطلاحاً به آنها «کُلّهُ سرّ» برگرفته از حرف اول نام پنج علم کیمیا، لیمیا، هیمیا، سیمیا، ریمیا گفته می شد.
در کیمیا، از مادّه ای بحث می شد که با بکاربردن آن تبدیل فلزات پست چون آهن و مس به زر و سیم ممکن می شد. آن ماده را کیمیاگران «اکسیر» می نامیدند.
در کیمیای اسلامی که به سرعت پس از ظهور اسلام، در سده نخست هجری پیدا شد و سنتی پیوسته تا زمان حال دارد، متون فراوانی در دست است که در دوازده سده گذشته نوشته شده و در همه مراحل این صنعت بحث می کند. مهم ترین این مجموعه از آنِ جابر بن حیان است که نه تنها در جهان اسلام، بلکه در مغرب زمین نیز بزرگ ترین حجت در کیمیا به شمار می رود.
با ظهور جابر، کیمیا در نزد مسلمانان از صورت «صنعت زر خرافی» به صورت «دانش تجربی آزمایشگاهی» درآمده است. جابر به تقطیر مایعات خالص مانند آب و شیره و روغن و خون و مانند آن می پرداخت و چنین می پنداشت که هر بار که آب را تقطیر می کند، ماده ای تازه بر ماده خالص پیشین افزوده می شود تا عدد این تقطیر به هفتصد برسد. به نظر او دست یافتن به اکسیر از طریق جوشاندن و تقطیر طلا در مراحل خلوص گوناگون تا هزار بار مقدور بود.
شمار آثاری که نویسنده آنها نام جابر دارد چندان فراوان است که درباره درستی انتساب برخی از آنها به جابر بن حیان تولید شک کرده است. به نظر بعضی از دانشمندان غربی و پژوهشگران درباره جابر، تعدادی از این رسائل را پیروان فرقه اسماعیلیه و در سده چهارم هجری نوشته اند.

دانشنامه عمومی

ریشه این کلمه از زبان های باستانی است و احتمالاً خاستگاه آن میانرودان می باشد.
نام شیمی در همه زبان ها برگرفته از همین واژه است. [ نیازمند منبع] دانش کیمیا از ایران برآمد و از راه عرب ها به اروپا هم راه یافت. [ نیازمند منبع] خود واژه شیمی در فارسی هم یک وام واژه از زبان فرانسوی است که خود تلفظ دگرگون شدهٔ واژه فارسی کیمیا است.
واژه «کیمیاگری» از زبان عربی al - kîmiyaˀ or al - khîmiyaˀ ( الکیمیا یا الخیمیا، همچنین فارسی «کیمیا» به معنای «طلا» ) احتمالاً از افزودن حرف تعریف «ال» به واژه یونانی، «خمیا» ( ÷çìåßá ) شکل گرفته است. تصور می شود این واژه همچنین با واژگان یونانی همچون «خیئین» به معنای «ریختن» و «خومیا» به معنای «روی هم ریختن»، «روی هم پاشیدن»، «ذوب کردن»، «آلیاژ کردن»، و «خوماتوس» به معنای «چیزی که بیرون ریخته می شود، شمش» مرتبط باشد. یکی از احکام دایوکلتیان، که در حدود سال ۳۰۰ پس از میلاد در یونان نوشته شده است، علیه نوشته های مصریان باستان، در مورد انجام «خمیا»، تبدیل طلا و نقره سخن می گوید. کیمیا همچنین نام دختر خواندهٔ مولانا جلال الدین رومی نیز بوده است. البته در آثار مولانا این مطلب یافت نمی شود ولی در مقالات شمس به آن اشاره شده است.
از دیرباز تبدیل مس به طلا و ساخت داروی جاودانگی که به آن اکسیر نیز گفته می شده، بیشترین تلاش کیمیاگران را به خود معطوف داشته است. با توجه به این مسئله، به کیمیا، علم اکسیر نیز گفته می شده است.
اکسیر از نظر جابر بن حیان مشتمل بر هفت گونه است. چنانچه در کتاب الاحجار علی رای بلیناس، جزء دوم آورده است:
اکسیری که در عملیات کیمیا مورد بحث است بر هفت گونه است که از عناصر سه گانه نباتی، معدنی و حیوانی می باشد؛ که به صورت مفرد و مجموع آن ها است.
• اکسیر به دست آمده از مواد معدنی.
• اکسیر به دست آمده از مواد حیوانی.
• اکسیر به دست آمده از مواد نباتی ( گیاهی ) .
• اکسیری که از مخلوط مواد حیوانی و گیاهی به دست می آید.
• اکسیری که از مخلوط مواد معدنی و گیاهی به دست می آید.
• اکسیری که از مخلوط مواد معدنی و حیوانی به دست می آید.
• اکسیری که از مخلوط مواد معدنی و گیاهی و حیوانی به دست می آید.
در ادامه جابر، در کتاب الحاصل خود توضیحاتی در خصوص معادن هفت گانه و کیفیت بروز معادن ( فلزات ) از ترکیب گبریت ( گوگرد ) و زیبق ( جیوه ) می دهد. [ ۱]
عکس کیمیاعکس کیمیاعکس کیمیاعکس کیمیاعکس کیمیا
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

اصطلاحی عرفانی با چند کاربرد. گاه از این اصطلاح، معنیِ قناعت اراده می شود. گاه آن را به معنیِ محبّت و یا نظر شیخ به کار می برند. چه همان گونه که اگر کیمیا با مسی بی ارزش برخورد کند، آن را به طلای ارزشمند تبدیل می کند، نظر شیخ نیز، مسِ وجود مرید را به طلای انسانیت تبدیل می کند. اصطلاح کیمیای سعادت نیز، به معنیِ تهذیب نفس به کار رفته است. پایین ترین معنیِ این کلمه که گاه باری منفی نیز دارد، معنایی است که با به کاربردنِ اصطلاحِ کیمیای عوام، اراده می شود. منظور از این اصطلاح، نوعی ایمانِ تاجر مآبانه است؛ چه شماری از عوام، تنها به قصدِ منفعتِ اخروی، نعیمِ فانیِ دنیا را به نعیمِ باقیِ عقبی تبدیل می کنند، بدون آن که در این میان، درپی خشنودی معبود باشند. نیز ← کیمیاگری.

جدول کلمات

اکسیر

مترادف ها

elixir (اسم)
اکسیر، کیمیا، خیسانده

rara avis (اسم)
کیمیا، مرغ سعادت، چیز یا فرد نادر

philosophers' stone (اسم)
کیمیا، گوگرد سرخ

فارسی به عربی

اکسیر

پیشنهاد کاربران

واژه کیمیا
معادل ابجد 81
تعداد حروف 5
تلفظ [kim[i]yā]
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [معرب، مٲخوذ از یونانی]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی kimiyA
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
کیمیا در شاه نامه اومده و نام فارسی و به زبان عربی رفت و در آنجا معنی شیمی می دهد اما چیزی کی در فارسی قدیمی است به این معنا هست : ژانسی ( چیزی ) که می تواند بی ارزش را با ارزش کند ، بدبختی را خوشبخت کند و حتی انسانی را زنده کند
یعنی : گرانبها ترین و ارزشمند ترینِ همه ی عالم ها ( عشق الهی ) . . . ، رویای همگان، دست نیافتنی، و . . . !!!
و هر کسی قادر به درک این نامِ بی همتا نیست. . .
"کیمیا" نگینیست در دل اَشعار بزرگان. . . !
بیشتری هاتون معنی اسم کیمیا رو اشتباه مطرح کردین
کیمیا به معنی نایاب
دانشی که فلزات رایج را ارزش می دهد
به دیگر سخن "ارزش دهنده"
نایاب"هستندگی ندارد"
مکر و حیله
فریب و عشق"دارای زیبایی فریبنده که شیدایی می کند"
و. . .
کیمیا یعنی اکسیر شیمی طلا عشق کمیاب کامیاب
فرستادم اینک بنزد نیا بسازم کنون سلم را کیمیا
کیمیا در اینجا به معنی چاره جویی
چیز یا فرد نادر
کیمیا علمیست که از تحولات و تغیرات کیفی و دائمی یک ماده بحث میکند
معنیش هم همان شیمی میشود
دکتر فروزان فر در مورد " کیمیا" می نویسد : ( ( کیمیا کلمه ای یونانی است به معنی مکر و حیله و اصطلاحاً اطلاق می شود بر علمی که به وسیله آن می توان مس را به طلا و قلع را به نقره تبدیل نمود، نیز ماده مکملی که در نتیجه این علم به دست می آید و سبب تبدیل ماده معدنی به ماده کاملتر از آن می شود. ) )
...
[مشاهده متن کامل]

"کیمیاسازست چه بود کیمیا
معجزه بخش است چه بود سیمیا"
( شرح مثنوی شریف، فروزان فر ، بدیع الزمان ، چاپ هشتم ۱۳۷۵. ص ۲۲۵ )

کیمیا : اکسیر، هر چیز نایاب و دست نیافتنی .
نایاب . . . . طلا
فنون و روش جنگ در شاهنامه
کمیاب، باارزش
در عربی به معنای "علم شیمی هست
:"/
یعنی دست نیافتی و کمیاب باارزش
کیمیا یعنی گوهر نایاب
کمیاب و ارزشمند
گوگرد قرمز
در قدیم کیمیا نام اکسیر افسانه ای و کمیابی بوده که هرچیزی رو به طلا تبدیل می کرده
کیمیا همه چیزهای زیبا وقشنگ وکرانبها وبا ارزش
کمیاب ، نایاب ، با ارزش ، دست نیافتنی ✨💘

کم یاب دست نیافتنی
نایاب و دست نیافتنی
کیمیا یعنی نایاب و باارزش

کیمیا:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " کیمیا" می نویسد : ( ( کیمیا از واژه ی یونانی kēmiبه معنی "زمین سیاه "ستانده شده است که در این زبان نامی بوده است سرزمین مصر را. "کیمیا "یکی از پنج دانش نهانی و رازآلود است کیمیا ، لیمیا ، هیمیا ، سیمیا ، ریمیا ، نامیده می شده اند. این پنج دانش نهانگرایانه را بر پایه ی نخستین حرف در نامشان ، در این جمله ی تازی نشان داده اند که جمله ای است نغز و به ایهام در آن سرشت رازناک این دانشها نیز باز نموده شده است . " کُلُّهُ سِرّ " . در شاهنامه ، " کیمیا "از دید معنی شناسی در کاربردی نکوهیده و منفی است و در معنی نیرنگ و فریب و کار و کرداری که آزارنده و زیانبار است ، بکار رفته است ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( نبیره چو شد رایزن با نیا
از آن جایگه بردمد کیمیا ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص368. )
دکتر فروزان فر در مورد " کیمیا" می نویسد : ( ( کیمیا کلمه ای یونانی است به معنی مکر و حیله و اصطلاحاً اطلاق می شود بر علمی که به وسیله آن می توان مس را به طلا و قلع را به نقره تبدیل نمود، نیز ماده مکملی که در نتیجه این علم به دست می آید و سبب تبدیل ماده معدنی به ماده کاملتر از آن می شود. ) )
"کیمیاسازست چه بود کیمیا
معجزه بخش است چه بود سیمیا"
( شرح مثنوی شریف، فروزان فر ، بدیع الزمان ، چاپ هشتم ۱۳۷۵. ص ۲۲۵ )

عنصر کمیاب، چیزی که خیلی باارزش و دست نیافتنی است، به افتخار همه ی کیمیا ها👏🏻
کیمیا یعنی کمیاب : - *<3: - *
کیمیا یعنی تبدیل مس به طلا و کمیاب و دست نیافتنی
سلام کن اسمم کیمیا هست
من همیشه از اسمم بدم میومد ولی وقتی فهمیدم
معنیش چی میشه خوشم اومد
کیمیا به معنی. کمیاب، تبدیل مس به طلا
💪💪💪💪💪اخ جون من کمیابم. والبته همه کیمیاها طلان
معنی اسم کیمیا : یعنی دست نیافتنی کمیاب
کیمیا یعنی طلا دست نیافتنی عشق گران بها
خلاصه کیمیا یعنی تمام زندگی
اونم اگه فروردینی باشه که کل زندگی تم براش میدی
با ارزش دست نیافتنی کمیاب نایاب

گرانبها با ارزش
خوب حالا فهمیدیم یعنی کمیاب اما ریشش کو؟مثلا پروا نه=پروانه اینم باید یه ریشه ای داشته باشه
کیمیا یعنی دست نیافتنی جادوگر اکسیر
خلاصه کیمیا عشقه ها عشق
هرکس کیمیا داره غم نداره
مخصوصا اگه کیمیا مهر ماهی باشه
در عربی شیمی
با ارزش ، کمیاب ، اکسیر که مس را به طلا تبدیل می کند، زیبا، افسونگر چهره، مکر و حیله ، نایاب
سلام و کلام ، دیروز پیرامون معنای واژه [کیمیا] کمی نگاشتم ، امروز خرده ای بیش ، اساساً مفهوم و ماهیت کیمیا فقط یک مفروض و محتوا است نه [ اُبژه ] ، مفهومی که در عالم واقع و بصورت فیزیکال که گفته میشود فلزات را به طلا تبدیل میکند وجود ندارد.
...
[مشاهده متن کامل]

وقتی در ادبیات فلسفی گفته میشود [ نایاب ] نه ( کمیاب ) یعنی در [عالم واقع] وجود خارجی ندارد.
محتوا و مفهومی فرضی و ارزشمندجهت ایجاد معنا در عالم واقع ، پاینده باشید و رستگار ( نفیسی ) ✒

سلام و دردو ، کیفیتی است مفروض ، نایاب و بسیار ارزشمند ، مانند [ نبوغ ] نه [خلاقیت] ، ( خلاقیت ) آفرینش پس از آموختن فنون است و [ نبوغ ] توانمدی فطری ، ویژه ، مجهول و فراتر از خلاقیت. [ عزیزی گفت ما را بیش از این است💮بگفتم دانشم دیگر همین است ] پوزش از کاستی. ( نفیسی ) ✒
یعنی ( طلا کمیاب باارزش دست نیافتنی. . .
عالی و بی نظیر
اکسیر، شیمی
خاص و دست نیافتی. وجودش طلا است که بر هر چیزی نظر کندان را به جنون می کشد و وجودش را از طلا می سازدحقیقتی است دست یافتنی که هر کسی نمی تواد درک این سر کیمیا شود ( من عاشق خواهر کوچیکمم )

اسم کیمیا در جهات مختلف دارای معنی های مختلفع که هرکدوم از معانیش یه چیز زیباییع. . . اما در کل بخوایم بگیم کیمیا یعنی تبدیل چیز های بی ارزش به با ارزش که همین اتفاق یه چیز نایاب و دست نیافتنیع در عین حال اسم کیمیا و یا کیمیا بودن به معنای هماهنگی و زیبایی و عشقه و یه چیز مکملیع💛✨
نایاب، دست نیافتنی،
اکسیر٬ماده ای که مس و قلع رو به طلا و نقره تبدیل میکند و خاصیت درمانی نیز دارد.
علمی در شیمی باستان بمعنای تبدیل کننده فلزات به زر وسیم
کیمیا به معنای کمیاب، نایاب ، نادر ، با ارزش ، ماده ای که چیزی بی ارزش را به طلا تبدیل می کند، اکسیر ، . . . است معانی مختلفی دارد .
دست نیافتنی من تولدت مبارک
پ. ن:دقیق نمیدونم امروز تولدته یا فردا
ولی دلم واست تنگ شده
کیمیا یعنی دست نیافتنی.
دوست دارم تا وقتی که دوسم داشته باشی، اگرم نه واقعا نابود میشم.
کیمیا یعنی زندگی . کمیاب. عشق .
هرکسی تو زندگیش یا اطرافش کیمیا هس خوشبخت ترین ادم دنیاس
شعرم رو تقدیم می کنم
ایمان به چشمان تو آوَرده|او که ما قبلَت می پَرَست صنم
تٌ خود کیمیای من شدی|که حال من کیمیا گَرَم
تو حرارت محض مردادی|حوالی ات هوا نمی شَوَد سرد
لحظه ی آمَدَنَت مرا|از ما قبلَت پشیمانَم کرد. . .
( پیمان کریمی )
افسون و جادو ، افسونگر
کیمیا :تبدیل چیز بی ارزش به یه چیز باارزش مثل تبدیل آهن به طلا . اسکیر . کمیاب . نایاب . چیزی دست نیافتنی . علم شیمی
خواص، کمیاب، دست نیافتنی
واژه " کیمیا" در شاهنامه بیشتر با واژه" نیا " هم قافیه شده و به چند معنی آمده است:
۱_ چاره:
فرستادم اینک به نزد نیا
بسازم کنون سَلم را کیمیا
۲_ بدگمانی:
که ضحاک مهراب را بُد نیا
دلِ شاه از ایشان پُر از کیمیا
...
[مشاهده متن کامل]

۳_ نیرنگ، فریب، حیله:
کنون هرچه مانیده بود از نیا
ز کین جستن و جنگ و از کیمیا
یا:
نبیره چو شد رای زن با نیا
از آن جایگه بردمَد کیمیا

چیزی که مس رو به طلا تبدیل میکنه. . .
کمیاب. . .
با ارزش. . .
دس نیافتنی. . .
اکسیر جادویی عشق
کیمیا در عربی به معنی شیمی است
یعنی کمیاب ترین دختر در جهان . . . . . من میگم
اسم دختر خاله من و به معنی تبدیل مس به طلا ، کمیاب
کیمیا یعنی کمیاب آنقدر کمیاب که برای به دست آوردنش باید تلاش کنی ، سلامتی همه کیمیا های جهان ( :
کیمیا یعنی گرانبها یعنی درک یعنی فهم یعنی انسان بودن. . . . کیمیا یعنی غرور
با ارزش . . . . . کمیاب . . . . دست نیافتنی
کیمیا یعنی باارزش. یعنی کمیاب. . . . . . . . 😘😘😘👍👍👍
فسون زر ساز : با روش فسونگری زر می سازد.
دگر زر ساز : به شیوه دیگری زر می سازد.
فسون زر آر : با روش فسونگری زر به بار می آورد.
دگر زر آر : با روش دیگری زر پدید می آورد.
ِزبر زر آر : زر را رو می کند، زر را پیدا می کند، از زیر و از
...
[مشاهده متن کامل]

نهان زر را به آشکارا به پیش چشم می آورد.
زر بار : زر به بار می آورد.
زر ساز - زر یاب

یعنی عشق یعنی ک ا م ر ا ن یعنی نفس برگرد کم اوردم خدا
یعنی. . . . . . .
دختر جنگجو. . . . . باهمه میجنگه که آرامش برسه ولی. . . . .
راستیتش کیمیا یعنی عشق یعنی زندگی یعنی نفس کیمیا واقعا نفس
کیمیا جون عاشقتم نفسم عمرم💋💋❤
کمیاب، طلا، دست نیافتنی، افسونگر😉
در دو دنیا دو دسته افراد وجود دارند یا اون هایی که اسمشون کیمیا هست یا کسایی که دوست داشتند اسمشون کیمیا باشه
کیمیا یعنی کمیاب، نادر ، کمیاب مثل طلا 😚😍😍😍
کیمیا یعنی یک در نایاب چیزی که کم مثالش پیدا میشه
کیمیا یعنی چیز دست نیافتنی که هیچ کی تابه حال ان را پیدا نکرده و یک معنی دی گرش این است که فلزات را تبدیل به طلا و نقره میکند
کیمیا یعنی بهترین عضو خانواده
خلاصه بگم یعنی کمیاب
❤️❤️❤️❤️❤️❤️😍😍😍😍😍🤩🤩🤩🤩❤️❤️❤️
کیمیا یعنی با ارزش و خاص که به راحتی پیدانمیشه
کیمیا یعنی دست نیافتنی ، کم یاب
کیمیا یعنی یه چیز نایاب دست نیافتنی!❣
کمیاب. خاص. دست نیافتی♡
کیمیا یعنی کمیاب ترین عشق دنیا علم کیمیا وقتی اسم کیمیا رو می شنوم یه حس کیمیا به دست میارم
اکسیر افسون نایاب و دست نیافتی ماده ی زندگی بخش
کیمیا یعنی جذاب یعنی کمیاب چیزی که ارزش داره و برای بدست اوردنش باید تلاش زیادی بشه . جمعا به سلامتی همه ی کیمیا ها❤👍👍👍
ماده ای که در قدیما مس رو به طلا تبدیل میکرد. . . افسون. . اکسیر. . . مکر و حیله. . . به نظر خودم اسمه واقعا قشنگیه و از اسمی که دارم کاملا راضیم و در کل گور بابایه اونایی که ناراضین. . シ
کیمیا یعنی به معنی زیبا بی نهایت با هوش و کمیاب عاشق چیز هایی مثل طلا و زیبایی های خداوند
کیمیا یعنی با ارزش بودن ، طلا، کمیاب خلاصه کیمیا یعنی عشق
اسم کیمیا ی اسم خاص و جذابه. . یعنی کمیاب . دست نیافتی. طلا. و هر چیزی رو میتونه ب طلا تبدیل کنه. . کیمیا بودن یعنی خاص بودن💜
نادر، باارزش، کمیاب و طلا😘😍
کم یاب با ارزش طلا
اکسیر ♡♡♡ کمیاب و با ارزش ♡♡♡ یک کلمه شیمی به معنی درست کردن چیز دست نیافتنی♡♡♡ عشق
با ارزش ، کمیاب ، خاص ، طلا ، نادر ، چیزی که به این راحتی پیدا نمیشه و خلاثه کیمیا یعنی زندگی یعنی چیزی که اومده زندگی را پر از شادی کنه ♥♥♥ : - )
کیمیا یعنی بسیارباارزش و دست نیافتنی خلاصه بگم کیمیا یعنی عشق و عاشقی
کمیاب. . . باارزش. . . دست نیافتنی. . . مخلوط مس و طلا. . . اکسیر. . . خاص. .
و من. . . : )
کمیاب نادر اکسیر ، ماده ای که ناقص رو کامل میکنه
کمیاب . با ارزش 👍✌👌
دست نیافتی
کمیاب اکسیر دست نیافتنی خلاصه کیمیا یعنی عشقه💋💋♥️♥️
کمیاب
طلا ، خاص ، کمیاب ، دست نیافتنی ، باارزش ، اکسیر . .
ختم کلام کیمیایعنی یه دونه ک صرفا هست جهت نمونه ( دست نیافتنی )
کیمیا شبیه chemistry همون شیمی انگلیسی هست واسه اون بدم میاد
اینجا معنی کیمیا رو نوشتین اکسیر، شیمی ولی معنی واقعی اسم کیمیا یعنی، کمیاب، دست نیافتنی، با ارزش و غیر این همه چیز اشتباه است.
باارزش ، خاص ، کمیاب ، طلا ، چیزی که به تین راحتی به دست نمی آید
کمیاب ، خاص ، با ارزش ، دست نیافتنی
کمیاب و دست نیافتنی
اکسیر و نایاب
دست نیافتنی
باارزش دست نیافتنی
با ارزش ، کم سال. دست نیافتنی : )

کمیاب. با ارزش
دست نیافتنی. . . کمیاب یا نایاب. . . جنس باارزش.
نایاب. . . اکسیر. . . مکمل
ماده ای که فلزات بی ارزش مثل مس رو تبدیل به طلا میکنه.
طلا نایاب . . . . . . . اکسیر
کیمیا به معنای یکی از 9 علوم غریبه هم هست ( اکسیر جاودانگی )
طلا. . . کمیاب. . . . اکسیر

کمیاب
با ارزش نایاب
کم یاب با ارزش. . . ماده ای که به هرچیز بزنی طلامیشه
کمیاب. . . بااررش. . . اکسیر
نایاب . . . . علمی که از چیزای بی ارزش طلا ساخته می شود . . . و کسی که این علم کیمیا را دارد کیمیا گر نام دارد

کم یاب. . . باارزش
آنچه یافت می نشود.
به سنگ یا جوهر فلاسفه نیز می گویند.
آنچه مس را به طلا بگرداند.
تبدیل کردن مس به طلا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢١)

بپرس