یحیی

/yahyA/

معنی انگلیسی:
john

فرهنگ اسم ها

اسم: یحیی (پسر) (عبری) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: yahyā) (فارسی: يحيي) (انگلیسی: yahya)
معنی: زنده کننده، زندگی بخش، تعمید دهنده، نام پسر زکریا از پیامبران بنی اسرائیل، به معنی «تعمید دهنده»، ( اَعلام ) ) نام پسر زکریّا از پیامبران بنی اسرائیل، ) یحیی ( = شاه یحیی ) : شاه بخشی از ایران [حدود، قمری] از سلسله ی آل مظفر، که مدتی بر یزد، اصفهان و فارس حکومت کرد، با اینکه نسبت به امیر تیمور از در اطاعت درآمد، ولی سرانجام به فرمان او کشته شد، ) یحیی: امیر سربداری [، قمری]، که طغاتیمور، امیر مغول را کشت و خود نیز مدتی بعد به دست برادر زنش کشته شد، ) یحیی برمکی: [، قمری] دولتمرد ایرانی، وزیر هارون الرشید که قدرت فراوان به دست آورد، ولی سرانجام مورد غضب خلیفه واقع شد و در زندان درگذشت، ) یحیی ابن حسین: نخستین شاه زیدی یمن [قرن هجری] ملقب به هادی، ) یحیی ابن زید: [قرن هجری] از دلاوران علوی، که پس از کشته شدن پدرش زید ابن علی به خراسان گریخت و در آنجا دعوت به قیام کرد، نصرابن سیار، امیر امور خراسان او را دستگیر کرد و با جمعی از یارانش کشت، ) یحیی ابن عدی: ( = ابوزکریا ) : [، قمری] فیلسوف مسیحی اهل تکریت در عراق، مترجم کتاب النفس ارسطو، به عربی و مؤلف برخی کتابهای فلسفی و کلامی، ) یحیی معاذ رازی: [قرن هجری] عارف و زاهد ایرانی از مردم ری، ) یحیی تعمید دهنده ( = یوحنای معمَدان ) : [زنده تا حدود میلادی] رهبر دینی یهود، از خویشاوندان حضرت عیسی ( ع )، که ظهور نجات دهنده را به مردم نوید می داد و آنان را در رود اردن غسل تعمید می داد، حاکم فلسطین به تحریک همسرش او را سربرید، ) یحیای دمشقی ( = یوحنای دمشقی ) : [حدود، میلادی] مسیحی سوری از آبای کلیسا، مؤلف آثاری در الاهیات، فلسفه و تاریخ، ) یحیی نحوی: [زنده در میلادی] پزشک، فیلسوف و زبان شناسی اهل اسکندریه، مؤلف شرحهایی بر کتابهای بقراط و جالینوس، ( عبری ) به معنی ' تعمید دهنده '، نام بسیاری از مشاهیر در تاریخ، نام پسر زکریا از پیامبران بزرگ بنی اسرائیل
برچسب ها: اسم، اسم با ی، اسم پسر، اسم عبری، اسم مذهبی و قرآنی

لغت نامه دهخدا

یحیی. [ ی َح ْ یا ] ( اِخ ) ابن آدم بن سلیمان اموی ، مکنی به ابوذکریه ، از ثقات اهل حدیث و از مردم کوفه بود و به سال 203 هَ. ق. در فم الصلح درگذشت. از اوست : 1- الخراج. 2- الفرائض. 3- الزوال. ( از اعلام زرکلی ). و نیز او راست : کتاب مجرد احکام القرآن و کتاب القراآت. وی از موالی آل عقبةبن ابی معیط و اصحاب حدیث بود و از صالح بن عاصم الناقط روایت قراآت کسایی کرد. ( از ابن الندیم ). و رجوع به فهرست المصاحف و عیون الاخبار و معجم المطبوعات مصر ج 2 ص 1943 شود.

یحیی. [ ی َح ْ یا ] ( اِخ ) ابن ابراهیم بن ابی زید لواتی مرسی ، مکنی به ابوالحسن و معروف به ابن البیاز، شیخ اندلس در قراآت بود. به سال 406 هَ. ق. به دنیا آمد و به سال 496 هَ. ق. در مرسیة درگذشت. او راست. النبذ النامیة فی القراآت الثمانیة. ( از اعلام زرکلی ).

یحیی. [ ی َح ْ یا ] ( اِخ ) ابن ابراهیم بن علی جحاف حبوری حسنی ، معروف به جحاف ، از مردم حبور یمن و شاعر و نویسنده بود و به سال 117 هَ. ق. در ریمة و صاب درگذشت. سمت دبیری علی بن متوکل اسماعیل و پسرش یوسف را داشت و رسائلی برای او نوشت ، ولی چون خلافت به مهدی رسید او را زندانی ساخت و بعد آزاد شد. اشعار او را در دیوانی به نام «درر الاصداف من شعر السید یحیی بن ابراهیم جحاف » گرد آورده اند. ( از اعلام زرکلی ).

یحیی. [ ی َح ْ یا ] ( اِخ ) ابن ابراهیم بن عمک ، ادیب و شاعر و فقیه و نحوی بود و شعر نیکو می گفت. آثار او بهترین کتب تحقیقی و پژوهشی مردم یمن بود. از آن جمله است : 1- الکامل. 2- الوافی. 3- الکافی. وی به سال 670 هَ. ق. درگذشت. ( از اعلام زرکلی ).

یحیی. [ ی َح ْ یا ] ( اِخ ) ابن ابراهیم بن محمدبن احمدبن ابی المجد ابراهیم خالدی شبذی ابیوردی علامه ، ازمردم شبذ از دیه های ابیورد بود. ( یادداشت مؤلف ).

یحیی. [ ی َح ْ یا ] ( اِخ ) ابن ابراهیم بن مزین ، مکنی به ابوزکریا، عالم حدیث و رجال و از مردم قرطبة بود. او راست : 1- تفسیر الموطاء. 2- المستقصیة. 3- فضائل القرآن. 4- رغائب العلم و فضله. 5- تسمیة الرجال المذکورین بالموطاء. ( از اعلام زرکلی ).

یحیی.[ ی َح ْ یا ] ( اِخ ) ابن ابراهیم بن یحیی جحافی حبوری ،ملقب به عمادالدین و معروف به جحافی ، فقیه زیدی یمانی ، ادیب و شاعر بود و در عهد متوکل فرمانروایی شهر حبور را داشت. از آثار اوست : 1- ارشاد المؤمنین الی معرفة نهج البلاغة المبین. 2- شرح علی الحاجبیة. وی در حدود سال 103 هَ. ق. درگذشت. ( از اعلام زرکلی ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

نوری ملقب به صبح ازل فرزند میرزا عباس ( و. ۱۲۴۸ ه.ق . - ف.۱۱ جمادی الاولی ۱۳۳٠ ه.ق ) از نور مازندران موسس فرق. ازلیان پس از کشته شدن سید علی محمد باب پیروان او بر میرزا یحیی صبح ازل گرد آمدند بهائ ا... برادر وی نیز متابعت او را پذیرفت و تا سال ۱۲۷۸ ه.ق . این موافقت بر قرار بود لیکن سرانجام بین دو برادر کار به اختلاف کشید و پس از آنکه حکومت عثمانی ازل را به قبرس و میرزا حسینعلی بهائ ا... را به عکا تبعید کرد این اختلاف بین دو فرقه بیشتر شد و پیروان میرزا حسینعلی بر ازلیان فائق شدند. ازل را الواح و رسائلی است که بخط میرزا رضوان علی پسر اوست .
ابن محمد بن حسن ابن حمید حارثی مذحجی زیدی معروف به مقرائی فقیه و دانشمند بود

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی یُحْیِیَ: که زنده کند
معنی یُحْیِی: زنده می کند - زندگی می بخشد
معنی صَّابِئُُونَ: معتقدین به کیشی که حد وسط میان یهودیت و مجوسیت است و کتابی دارند که آن را به حضرت یحیی بن زکریای پیغمبر نسبت دادهاند ، و امروز عامه مردم ایشان را (صبیء )میگویند .
معنی صَّابِئِینَ: معتقدین به کیشی که حد وسط میان یهودیت و مجوسیت است و کتابی دارند که آن را به حضرت یحیی بن زکریای پیغمبر نسبت دادهاند ، و امروز عامه مردم ایشان را (صبیء )میگویند .
معنی عُزَیْرٌ: عزیر که یهود او را به زبان عبری عزرا میخواند، همچنانکه نام یسوع وقتی از عبری به عربی وارد شده به صورت کلمه عیسی درآمده ، و بطوری که میگویند کلمه یوحنا ی عبری در عربی یحیی شده است . و این عزرا همان کسی است که دین یهود را تجدید نمود ، بخت النصر مردان ی...
ریشه کلمه:
حیی (۱۸۴ بار)

[ویکی شیعه] یحیی (پیامبر). یحیی بن زکریا از پیامبران بنی اسرائیل بود که در کودکی به نبوت رسید. ماجرای تولد یحیی با وجود پیری پدر و نازایی مادر در قرآن آمده است. حضرت یحیی به زهد و گریه زیاد از خوف خدا معروف بود.
در روایات شیعه، شهادت امام حسین (ع) به شهادت یحیی و امامت برخی از امامان شیعه در دوران کودکی به نبوت حضرت یحیی در کودکی تشبیه شده است. برای اثبات امامت امام جواد، امام هادی و امام زمان در کودکی، به نبوت یحیی در کودکی استناد می شود.
مقامی در مسجد اموی دمشق به یحیی منسوب است و صابئین یا مندائیان خود را پیرو حضرت یحیی می دانند.

دانشنامه آزاد فارسی

(یا: یوحَنّای مُعَمِّدان یا مُعْمَدان به معنای تعمیددهنده) در عهد جدید، واعظی دوره گرد که پس از مدتی تمهیدِ مقدمه در صحرا ظهور مسیحرا بشارت و عیسی (ع) را در رود اردن تعمید داد. او را هرود آنتیپاسبه خواست سالومهکه خواسته بود سرش را در سینی به نزدش ببرند به قتل رساند. او پسر زکریاو الیزابت (از اقوام مادر عیسی) بود و در ناصرۀجلیلبه دنیا آمده بود. او و عیسی را در کودکی اغلب با یکدیگر نشان می دهند. در بزرگسالی با ریش ژولیده و خرقه ای معمولاً سبز به تصویر درمی آید. نام او در قرآن پنج بار ذکر شده است، در آیه ۱۲ سورۀ مریم آمده است «ای یحیی کتاب را به جدوجهد بگیر». مفسران منظور از کتاب را همان تورات می دانند و اعتقاد به کتاب جداگانه ای که بر او وحی شده باشد ندارند. یحیی به طور معجزه آسایی متولد شد، چراکه پدرش بسیار پیر و مادرش نازا بود و هردو از فرزنددارشدن مأیوس بودند. خداوند او را به سبب دعاهای پدرش به دنیا آورد. در آیۀ ۳۹ سورۀ آل عمران به نبوت یحیی تصریح و پاکدامنی و پرهیزش از شهوت ستوده شده است. وی از همان کودکی مشغول به عبادت شد و خداوند از کودکی او را حکمت داده بود. او تمام عمر را به زهد و انقطاع گذرانید. وی نبوت عیسی (ع) را تصدیق کرد. در میان مردم از محبوبیت برخوردار بود و آنان را موعظه می کرد و به توبه از گناهان دعوت می نمود تا روزی که به قتل رسید.

یحیی (هوانس آبکاریان). یحیی ( ؟ -اصفهان 1311ش)
یحیی
(نام اصلی: هوانس آبکاریان) از ارامنه جلفای اصفهان، تارساز معروف اواخر دورۀ قاجاریهو اوایل عصر پهلوی. نزد پدر و عموی خود که از تارسازان برجسته اصفهان بودند، ساختن تار را فراگرفت و با استفاده از الگوهای تارسازی استاد فرج الله و به مدد استعداد و کاوشگری خویش، در مقام برجسته ترین تارساز عصر خود شناخته شد. از زندگی یحیی اطلاع چندانی باقی نمانده است و آنچه که در دست است، مربوط به نحوۀ ساخت ساز و امتحان صدای سازها و روش کار او از جنبه های صنعتی و هنری است که توسط شاگردان و دوستداران هنرش، به صورت شفاهی و سینه به سینه روایت شده است. الگوهای او هم اکنون نیز تقلید می شود و دربارۀ آن ها مقالاتی نیز نوشته اند.
78010200

پیشنهاد کاربران

احتمالا یعنی کسی که ادامه دهندەی زندگی باشد یا زندگی بخش. چون دعای زکریا نبی این بود که کسی ندارم راهم را ادامه دهد و جانشینم باشد ونسبت به بستگانم هم می ترسم که ادامه دهنده راهم نباشند
اسم یحیی به معنی زنده کننده
واقعا اسم قشنگیه و اسم پسره
نام اصلی حضرت یحیی یوحنا است ، از آنجا که عرب به هنگامی که نام بیگانه ای را به کار می برد معمولا در آن تغییری ایجاد می کند ، مخصوصا گاه برای اظهار محبت آن را به صیغه تصغیر در می آورد ، مثل عزرا که تبدیل به عزیر کرده است ، یحیی که یوحنا است و عیسی که یسوع است پس از نقل به زبان عربی دگرگون شده و به شکل عیسی و یحیی در آمده است . ( تفسیر نمونه )
...
[مشاهده متن کامل]

کلمه ( یحیی ) به معنای ( زنده می ماند ) است و کلمه عیسی هم بطوری که گفته اند به این معنا است ، یحیی را کلمه خواند، عیسی را هم کلمه خواند و فرمود ( بکلمه منه اسمه المسیح عیسی ) به او حکم داد و در کودکی کتاب آموخت ، به عیسی هم حکم و کتاب داد، او را دارای محبتی خدایی معرفی کرد:
عیسی را هم احسانگر به مادر معرفی نمود، او را زکات خواند، عیسی را هم مامور به زکات معرفی نمود، بر او در سه موطن سلام فرستاد، بر عیسی هم فرستاد، اورا سید، و عیسی را وجیه نزد خدا خواند، او را حصور و پیغمبری از صالحین معرفی کرد، عیسی را هم همینطور، همه اینها به خاطر آن بود که خواست دعای زکریا را که فرزندی طیب و ولیی پسندیده و مرضی در خواست کرده بود مستجاب کند، و همه آن کرامت ها که در مریم دیده بود را به او نیز مرحمت فرماید. ( تفسیر المیزان )

یحیی نام الله است به معنای زنده کننده اسم عبری نیست عربی است .
یحیا نبی همان جورج بوده که در قران برگردان شده چون عیسا که یسو ع بوده و عیسا عربی ان است . یهود نام عیسا یا یحیا یا موسا ندارند .
موسا هم عربی است و موشه است. یا ابراهیم که ابرام است.
یحیی به معنی زنده کننده است
در ریشه به معنای جاری هم می باشد در واقع به معنی زندگی جاری
اسم پسر من علی یحیی است🥰🥰
یحیی به معنی زندگی بخش هم مىیباشد
اسم پسرمه
یحیی که کلمه ای عبری است از ریشه حی در عربی وبه معنی زندگی بخش وزنده کننده میباشد، ضمن اینکه زبان عبری وعربی هر دو دارای ریشه سامی هستندواشتراکات زیادی با هم دارند، تلفظ این اسم در زبان عبری بصورت یخیا، در عربی یحیا ودر زبان های لاتین بصورت جورج تلفظ میشود
یحیی که به صورت یحیا خوانده می شود در اصل به معنی پاک کننده است
مسیحیان اعتقاد دارند که بچه ای که به دنیا می اید ذات گناه کاری دارد پس کسی را بالا سر او می اورند تا دعایی برای او بخواند
ان شخص را یحیی ( یحیا ) می نامند
و ریشه ای در حی که عربی است ندارد
به معنی زنده می کند
چرا باید در دیکشنری ابادیس چنین معنی شود
به معنی زنده کننده
چرا باید در دیکشنری ابادیس چنین خطایی شود

نجات دهنده به معنی روشنایی هم گفته میشه که صحتش رو ننیدونم
حیف است که در این فرهنگ ارزنده چنین خطائی راه یابد. آنچه معنی "تعمیددهنده" میدهد معمِّد در لقب 'یحیی ( یا یوحنا ) ی معمّدان' است.
یحیی، که در زبان های مختلف تبدیل به یوهانس، یوهان، جان، ژان، یان، ایوان، خوان. . . شده، البته لغتی سامی مشتق از ریشۀ حیّ است.
از ریشه حی، یعنی زنده کننده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس