یخی

/yaxi/

معنی انگلیسی:
iciness, icy

لغت نامه دهخدا

یخی. [ ی َ ] ( حامص ) چگونگی یخ. یخ بودن. نهایت سردی : دهن به این یخی دیده ( یا آفریده ) نشده است. ( یادداشت مؤلف ). || ( ص نسبی ) هرچیز منسوب به یخ : بازیهای یخی ، قالبهای یخی ، توده های یخی. ( یادداشت مؤلف ). || یخ فروش. آنکه یخ فروشد. که فروختن یخ پیشه دارد. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) یخ فروش فروشند. یخ

فرهنگ عمید

۱. یخ زده، منجمد: گوشت یخی.
۲. از جنس یخ: مجسمهٴ یخی.
۳. (صفت نسبی، اسم ) یخ فروش.
۴. (اسم ) نوعی بستنی.

دانشنامه عمومی

یخی (ترانه). «یخی» ( انگلیسی: Icy ) ترانه ای از گروه دخترانه کره جنوبی ایتزی و از نخستین آلبوم چندآهنگه ( ئی پی ) گروه به نام این یخیه است. این ترانه به عنوان تک آهنگ آغازین این آلبوم در ۲۰ ژوئیه ۲۰۱۹ توسط جی وای پی انترتینمنت منتشر شد. [ ۱] نسخه انگلیسی زبان ترانه «یخی» در نخستین ئی پی انگلیسی زبان گروه به نام خجالت نکش ( ورژن انگلیسی ) و نسخه ژاپنی زبان در نخستین آلبوم گردآوری شده گروه به نام این ایتزیه با ترانه سرایی دی انداچ منتشر شده است. [ ۲]
عکس یخی (ترانه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

iceman (اسم)
یخچالدار، یخی، یخ فروش، بستر دوران یخ

icy (صفت)
خنک، بسیار سرد، یخی، پوشیده از یخ

فارسی به عربی

متجمد

پیشنهاد کاربران

بپرس