اسم کهکشانی - صفحه 2
ماه تنها، ماه بی همتا، ( مجاز ) زیبارو، ( ترکی ـ فارسی )، مانند ماه
دختر
ترکی، فارسی
طبیعت، کهکشانی مه یاس
ماهی که چون گل یاس است، یاسی که چون ماه است، ( به مجاز ) زیباروی و با طراوت، ( مَه = ماه، یاس )، زی ...
دختر
فارسی
گل، کهکشانی محمد سهیل
ترکیب دو اسم محمد و سهیل ( ستوده و نام ستاره ای درخشان )، از نام های مرکب، ا محمّد و سهیل
پسر
عربی
طبیعت، مذهبی و قرآنی، کهکشانی ماه پسند
کسی که پسندیده و مورد قبول ماه باشد، ( مجاز ) زیباروی چون ماه، ( ماه، پسند = جزء پسین بعضی از کلمه ...
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی ماه رخسار
ماهرو، زیبارو، ماه چهر
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی مهستی
ماه خانم، ماه بانو، ( فارسی ـ عربی ) ( مَه = ماه، ستی = مخفف سیدتی )، ( اَعلام ) مهستی گنجوی [قرن ه ...
دختر
فارسی، عربی
طبیعت، کهکشانی مهدیسا
مهدیس، مانند ماه، ( مَهدیس، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به مَهدیس، ( مَهدیس + ا ( پسوند نسبت ) )، منس ...
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی محمد طارق
ترکیب دو اسم محمد و طارق ( ستوده و ستاره )، از نام های مرکب، ا محمّد و طارق
پسر
عربی
طبیعت، مذهبی و قرآنی، کهکشانی مهدخت
ماه دخت، دختر ماه، ( مَه = ماه، دخت = دختر ) ( = ماه دخت )، ( مَه = ماه + دخت = دختر ) ( = ماه دخت ...
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی محمد مهیار
ترکیب دو اسم محمد و مهیار ( ستوده و ماهیار )، از نام های مرکب، ا محمّد و مهیار
پسر
فارسی، عربی
طبیعت، مذهبی و قرآنی، کهکشانی نجما
منسوب به نجم، ( مجاز ) زیبا و درخشان مثل ستاره، ( عربی ـ فارسی ) ( نجم = نام سوره ی پنجاه و سوم از ...
دختر
فارسی، عربی
طبیعت، مذهبی و قرآنی، کهکشانی ونوس
زهره، ناهید، رب النوع عشق در نزد یونانی ها، ( فرانسوی:venus )، ( در میتولوژی ) [اسطوره شناسی] ونوس ...
دختر
فرانسوی
طبیعت، کهکشانی شیده
آفتاب، درخشان، درخشنده، ( به مجاز ) زیبارو، نام پسر افراسیاب، ( شید= خورشید، ه ( پسوند نسبت ) )، من ...
دختر
فارسی
تاریخی و کهن، طبیعت، کهکشانی ماه تابان
ترکیب دو اسم ماه و تابان ( زیبا و روشن )، آن که چهره اش مثل ماه تابان است، ( به مجاز ) زیبارو، ماه ...
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی نجمیه
نجم، درخشان مثل ستاره، ایّه /iyye/ ( پسوند نسبت ) )، منسوب به نجم
دختر
عربی
طبیعت، مذهبی و قرآنی، کهکشانی آیلر
جمع ماه، زیبارو، ماه ها
دختر
ترکی
کهکشانی روژا
روزها و آفتاب، روزها، آفتاب، ن، ک، روجا، ( کردی ) به معنی روزها و آفتاب + ن ک روجا، ستاره
دختر
کردی
طبیعت، کهکشانی ماه
( به مجاز ) زیبا و قشنگ، دوست داشتنی، دختر زیباروی، ( در نجوم ) جِرم آسمانی نسبتاً بزرگی که شب ها ب ...
دختر
فارسی
کهکشانی ماه منظر
ماهرو، ماهچهر، آنچه که دارای منظری چون ماه باشد، آ ماه چهر، ماه ( فارسی ) + منظر ( عربی ) ماهرو
دختر
فارسی، عربی
کهکشانی مهتاج
تاج ماه، آنکه تاجی درخشنده چون ماه دارد، ( به مجاز ) زیبای زیبایان، ( = ماه تاج )
دختر
فارسی، عربی
کهکشانی ایل ماه
زیباروی ایل، ( ایل، ماه ) ( به مجاز ) زیباروی ایل
دختر
ترکی، فارسی
کهکشانی آیگین
دارنده و همراه ماه، زیبا روی، ایل زیبا، ( آی = ماه، گین = جزء پسین بعضی از کلمه های مرکّب به معنی د ...
دختر
ترکی، کردی، فارسی
کهکشانی آیتن
ماه بدن، ماه پیکر، برابر با ماه، ( به مجاز ) زیبارو، به معنی ماه بدن، آی ( ترکی ) + تن ( فارسی ) مه ...
دختر
ترکی، فارسی
کهکشانی ماه پیکر
آن که پیکری زیبا مانند ماه دارد، ( به مجاز ) معشوق زیبا، صفت آن که پیکرش مانند ماه زیبا و دل انگیز ...
دختر
فارسی
کهکشانی آیشین
مانند ماه، ماهوار، ( به مجاز ) زیبا، به معنی مثل و مانند ماه و ماهوار، شبیه ماه
دختر
ترکی
کهکشانی مهروش
مانند خورشید، ( به مجاز ) زیبا رو، ( مهر= خورشید، وش ( پسوند شباهت ) )، مثل خورشید، ( مهر = خورشید ...
دختر
فارسی
کهکشانی آیشن
همانند ماه، ( به مجاز ) زیبا رو، شبیه ماه
دختر
ترکی
کهکشانی سون ای
دعا کننده، ستاینده، آخرین ماه، زیبا روی، ( سونا = دعا کننده، ی )، ستاینده + ی )، ( در ترکی ) به معن ...
دختر
ترکی
کهکشانی آسمان
عالم بالا، درگاه قدس خداوند، عالم غیب، جایگاه فرشتگان، سپهر، فضای لایتناهی که منظومه ها و صورت های ...
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی ماهین
منسوب به ماه، ( به مجاز ) زیبارو و دوست داشتنی، ( ماه، ین ( پسوند نسبت ) )، ( به مجاز ) زیبارو، ( م ...
دختر
فارسی
کهکشانی روژیا
روز و روشنایی، ( روژ، ی میانجی، ا ( پسوند اسم ساز ) )، ( کردی ـ فارسی ) ( روژ + ی میانجی + ا ( پسون ...
دختر
کردی
کهکشانی بدرالزمان
ماه زمانه، ماه روی روزگار، ( به مجاز ) زیباروی زمانه
دختر
عربی
کهکشانی ماهدخت
دختر زیبا، ( ماه، دخت = دختر )، دختر ماه، دختری که مانند ماه است، ( به مجاز ) زیبارو، دختر زیبا چون ...
دختر
فارسی
کهکشانی روژیار
آفتاب، خورشید، روزگار، ن، ک، روجیار، ( کردی ) روزگار + ن ک روجیار
دختر
کردی
طبیعت، کهکشانی آیتکین
مانند ماه، غلام ماه
دختر، پسر
ترکی
کهکشانی ماهانا
منسوب به ماه، روشن و زیبا همچون ماه، ( ماهان، ا ( پسوند نسبت ) ) منسوب به ماهان
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی آیما
ماه من، زیبارو، ( آی= ماه، ما= مخفف ماه )، ماهرو، ( ترکی ـ فارسی ) ( آی = ماه + ما = مخفف ماه )، مج ...
دختر
ترکی، فارسی
کهکشانی آسیا
بزرگترین قاره، ( اَعلام ) بزرگترین قاره از قاره های پنج گانه جهان
دختر
یونانی
کهکشانی ماه نسا
ترکیب دو اسم ماه و نسا ( زیبا و زنان )، ماهِ زنان، ( به مجاز ) زیبا رو در میان زنان، زیبارو، ماه ( ...
دختر
فارسی، عربی
کهکشانی ماهیار
دوست و یاور ماه، از شخصیت های شاهنامه، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) ) یکی از دو وزیر دارا و از قاتلان ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن، کهکشانی فرشیده
شکوه و روشنایی، شکوه خورشید، شکوه درخشان، ( فرشید، ه ( پسوند نسبت ) )، منسوب به فرشید، ( فرشید + ه ...
دختر
فارسی
کهکشانی آیسونا
مرغابی ماه گونه، ( به مجاز ) زیبارو، اردک وحشی چون ماه
دختر
ترکی
پرنده، کهکشانی مهروز
ماه روز، ماهی که در روز نمایان است، ( به مجاز ) زیبارو، ( مَه = ماه، روز )، ( مَه = ماه + روز )، آن ...
دختر
فارسی
کهکشانی آیگل
درخشان مانند ماه و زیبا مانند گل، گل ماه، ماه گل، گل زیبا چون ماه، ( به مجاز ) زیبارو و لطیف
دختر
ترکی، فارسی
گل، کهکشانی مهرا
منسوب به مهر، بانوی مهربان، دختری که مانند خورشید درخشان است، ( مهر، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به م ...
دختر
فارسی
کهکشانی ماهکان
منسوب به ماهک، خوب روی دوست داشتنی و زیباروی محبوب، ( ماهک، ان ( پسوند نسب ) ) منسوب به ماهک، منسوب ...
دختر
فارسی
کهکشانی مه رخ
ماهرو، زیبارو، ماهرخ، آن که دارای رخساری چون ماه است، ( به مجاز ) زیبا، خوبرو
دختر
فارسی
کهکشانی آیتا
مانند ماه، دختر زیبا رو، ( آی = ماه، تا= نظیر، مانند، لنگه )، نظیر و مانند ماه، لنگه ی ماه، ( به مج ...
دختر
ترکی، فارسی
کهکشانی ماه نگار
ترکیب دو اسم ماه و نگار ( زیبا و معشوق )، ( ماه، نگار = معشوق ) ( به مجاز ) معشوقه ی زیبارو
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی اسفند
پاک، مقدس، ماه دوازدهم سال شمسی، ( اوستایی )، ( در گاه شماری ) ماه دوازدهم از سال شمسی، ( در گیاهی ...
پسر
اوستایی
تاریخی و کهن، طبیعت، کهکشانی مهفام
به رنگ مهتاب، تابان، زیبارو، ( مَه = ماه، فام ( پسوند به معنی رنگ ) )، به رنگ ماه، ( مَه = ماه + فا ...
دختر
فارسی
کهکشانی ماهنوش
ماه جاویدان و همیشگی، ( به مجاز ) زیباروی، همیشه زیبا، ( به مجاز ) زیباروی همیشه زیبا، آن که چون ما ...
دختر
فارسی
کهکشانی شمس جهان
ترکیب دو اسم شمس و جهان ( خورشید و گیتی )، خورشید جهان، آفتاب گیتی، ( به مجاز ) زیبارو
دختر
عربی
کهکشانی شمس
خورشید، آفتاب، نام نود و یکمین سوره در قرآن کریم، ( اَعلام ) ) سوره ی نود و یکم از قرآن کریم دارای ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی، کهکشانی سنبله
ششمین صورت فلکی، خوشه بعضی گیاهان، ( در گیاهی ) نوعی گل آذین که گلهای بدون دم گل آن در اطراف یک محو ...
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی اولدوز
ستاره، اختر، کوکب، نجم
دختر
ترکی
کهکشانی مهر آیین
ترکیب دو اسم مهر و آیین ( مهربانی و رسم )، دارای مهر و محبت و دوستی، دارای مهربانی، دارای آیین و رو ...
دختر، پسر
فارسی
کهکشانی مهرشید
خورشید نورانی، ( = خورشید )، خورشید
دختر
فارسی
کهکشانی آلتین آی
ماه طلایی، ماه زرین، ( به مجاز ) زیبارو
دختر
ترکی
کهکشانی باختر
مغرب، در پهلوی به معنی ستاره، ( در پهلوی ) به معنی ستاره است
دختر
فارسی
کهکشانی مهرتاش
همدل، همپایه خورشید، [مِهر = مهربانی، محبت، تاش ( ترکی ) ( = داش ) این کلمه به آخر اسم ها اضافه می ...
پسر
ترکی، فارسی
کهکشانی سویل ای
ماه دوست داشتنی
دختر
ترکی
کهکشانی کیهانه
کیهان، جهان، دنیا، گیتی، ه ( پسوند نسبت ) )، منسوب به کیهان، ( کیهان + ه ( پسوند نسبت ) )
دختر
فارسی
کهکشانی ماه آفرین
آفریننده ماه، آفریده ی ماه، ( به مجاز ) زیبارو ( ی )، ( اَعلام ) نام یکی از زنان فتحعلی شاه قاجار و ...
دختر
فارسی
تاریخی و کهن، کهکشانی آساره
ستاره، ( لری، دزفولی ) ستاره
دختر
لری
کهکشانی لونا
ماه، الهه ماه، به معنیِ «به رنگِ»، قمر
دختر
لاتین
کهکشانی مهبان
نگهبان ماه، مجازا زیبا و مهتاب رو، ( مَه = ماه، بان ( پسوند محافظ یا مسئول ) )، ( به مجاز ) زیبا و ...
دختر
فارسی
کهکشانی آیپارا
پاره ای از ماه، مثل ماه زیبا و درخشان، ماه پاره، پاره ی ماه، ( به مجاز ) زیبارو، ماه نو
دختر
ترکی
کهکشانی آلپای
پهلوان زیبارو همچون ماه، جوانمرد شجاع، ماه روی پهلوان
پسر
ترکی
کهکشانی زحل
دومین سیاره ی بزرگ منظومه شمسی، ( اَعلام ) [=کیوان] دومین سیاره ی بزرگ منظومه شمسی و ششمین سیاره از ...
دختر
عربی
کهکشانی ماه سیما
آن که سیما و چهره او چون ماه زیباست، ( = ماه چهر )، ماه ( فارسی ) + سیما ( عربی ) آن که سیما و چهره ...
دختر
فارسی، عربی
کهکشانی مهرام
ماه آرام، خوشبخت، ( مَه، رام )، آن که ماه رام اوست
پسر
فارسی
کهکشانی مهوین
به رنگ ماه، ( به مجاز ) زیبارو، ( مَه= ماه، وین= رنگ )، به رنگِ ماه
دختر
فارسی
کهکشانی مه آرا
آراینده ی ماه، زیب و زینت ماه، ( به مجاز ) زیبارو
دختر
فارسی
کهکشانی شایراد
هاله و خرمن ماه
پسر
فارسی
کهکشانی الدوز
اولدوز، ستاره، ( = اولدوز )
دختر
ترکی
کهکشانی لیوزا
زاده ی خورشید، ( به مجاز ) آفتاب چهره و زیبارو، ( = لیوزاد ) ( لیو = ( در قدیم ) خورشید، زا = زاده ...
دختر
فارسی
کهکشانی آیفر
شأن و شکوه ماه، عظمت ماه، ( به مجاز ) زیبا رو
دختر
ترکی، فارسی
کهکشانی ماه تینا
ترکیب دو اسم ماه و تینا ( زیبا و گل سرخ )، ( ماه، تینا = گل سرخ ) ( به مجاز ) زیبارو و با طراوت
دختر
فارسی
گل، کهکشانی آیسون
دوستدار ماه
دختر
ترکی
کهکشانی آیدان
دختری مانند ماه، زیبا رو، مانند ماه، بانوی زیبا رو، دختری که چهره اش همچون ماه زیباست
دختر
ترکی
کهکشانی شیدرخ
خورشید رخ، زیبا رو، آفتاب رو، درخشان رو، ( به مجاز ) زیبا، بانویی که چهره اش چون خوشید درخشان است
دختر
فارسی
کهکشانی تامای
ماه کامل، ماه تمام
دختر
ترکی
کهکشانی آیتین
گوشه و کنار ماه، زیبا رو، گوشه و لبه ی ماه، ( به مجاز ) پاره ماه
دختر
ترکی
کهکشانی هرمزد
هرمز، نام روز اول از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام ستاره مشتری، ( = هرمز )، هرمز به علاوه ( در اعل ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن، کهکشانی مه آسا
همانند ماه، شبیه به ماه، ( مَه = ماه، آسا ( پسوند شباهت ) )، ( به مجاز ) زیباروی
دختر
فارسی
کهکشانی سلنا
الهه ماه، خدای ماه، ( به مجاز ) ماه و دختر زیبارو، سولنا، مجازا ماه
دختر
یونانی، ترکی
کهکشانی مهی
منسوب به ماه، ( به مجاز ) زیبارو، ( مَه = ماه، ی ( پسوند نسبت ) )، به مانند ماه
دختر
فارسی
کهکشانی اشوان
نام ستاره ایست به هندی
پسر
هندی
کهکشانی آفرین ماه
ترکیب دو اسم آفرین و ماه ( ستایش و زیبارو )، مرکب از آفرین ( واژه تحسین ) + ماه ( قمر )، ماه تحسین ...
دختر
فارسی
کهکشانی ثابته
یکی از ستارگان ثابت، ( عربی ) ( مؤنث ثابت )
دختر
عربی
طبیعت، کهکشانی مهرورز
بامهر، عطوف، دوستی ورزنده، دوست، با محبت، مهربان، ( در قدیم ) عاشق
پسر
فارسی
طبیعت، کهکشانی مهروی
مه رو، ماه روی، که رویی چون ماه دارد، ( مجاز ) زیبا و جمیل، ( = مَهرو )، ( مَهرو
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی مهینا
مهین، منسوب به ماه، زیباروی، بزرگترین، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به مهین
دختر
فارسی
کهکشانی آیحان
صاحب ماه، آدم زیبا و مشهور مثل ماه
پسر
ترکی
کهکشانی آیراد
ماه جوانمرد
پسر
ترکی، فارسی
کهکشانی آیشید
نور ماه
دختر
ترکی، فارسی
کهکشانی پیرمهر
محبت و دوستی کهن
پسر
فارسی
طبیعت، کهکشانی تانای
ماه صبحگاهان، ماه شرح شفق، ماه سپیده دمان، ( ترکی )، ( اَعلام ) نام شهری در کلامسی در ایالت نیور فر ...
دختر
ترکی
طبیعت، کهکشانی تیسان
نام دو ستاره است
دختر
فارسی
کهکشانی