استفاده

/~estefAde/

مترادف استفاده: استعمال، کاربرد، بهره جویی، بهره گیری، بهره وری، تمتع، سود، فایده ستانی

متضاد استفاده: زیان، ضرر

برابر پارسی: بکارگیری، بهرمندی، بهره، بهره برداری، سود بردن، سود کاربری، کاربرد، کاربری

معنی انگلیسی:
use, utilization, exploitation, advantage, profit, (making) use, utillzation, [infml.] profit, benefit, exercise, usage

لغت نامه دهخدا

( استفادة ) استفادة. [ اِ ت ِ دَ ] ( ع مص ) استفادت. فایده گرفتن. ( منتهی الارب ) ( زوزنی ) ( تاج المصادربیهقی ). فائده بردن : تا حکماء آنرا برای استفادت مطالعه کنند. ( کلیله و دمنه ). تا بر خوانندگان استفادت و اقتباس آسانتر باشد. ( کلیله و دمنه ).
- استفاده کردن ؛ فائده بردن. فائده گرفتن. منتفعشدن. نفع بردن. انتفاع حاصل کردن. متمتع شدن. طرف بربستن.
|| فائده خواستن. ( منتهی الارب ). || اقتباس.

فرهنگ فارسی

استفادت: فایده خواستن، فایده گرفتن، بهره خواستن، سودبردن
( مصدر ) فایده گرفتن فایده خواستن بهره جویی کردن مقابل افاده . یاحسن استفاده . بخوبی استفاده کردن از چیزی بهره جویی بجا و منسب کردن . یا سوئ استفاده . استفاد. نامشروع کردن بد استفاده کردن از چیزی به طرز نامطلوبی در چیزی یا کاری دخالت ورزیدن .

فرهنگ معین

(اِ تِ دِ ) [ ع . استفادة ] (مص م . ) سود بردن ، فایده خواستن .

فرهنگ عمید

۱. فایده گرفتن، سود بردن.
۲. (اسم ) فایده، سود.

مترادف ها

gain (اسم)
افزایش، حصول، استفاده، سود، منفعت، فایده، صرفه، نفع، بهره تقویت، غرض

acquisition (اسم)
فراگیری، اکتساب، مالکیت، حصول، استفاده

use (اسم)
عادت، استفاده، تمرین، سود، منفعت، فایده، کاربرد، استعمال، خاصیت، مصرف، اطلاق

usage (اسم)
استفاده، کاربرد، استعمال

utilization (اسم)
استفاده، مصرف، بکارگیری، بهره برداری، بکار بری، بکارگرفتگی

application (اسم)
ضمیمه، استفاده، درخواست، کاربرد، استعمال، درخواست نامه، ممارست

benefit (اسم)
استفاده، مزیت، سود، منفعت، مصلحت، خیر، احسان، مزایا، اعانه، نمایش برای جمعاوری اعانه، افاضه

avail (اسم)
کمک، استفاده، سود، فایده، ارزش

beneficiary (اسم)
استفاده، وظیفه خور، بهره بردار

فارسی به عربی

استعمال , استملاک , فائدة , مستفید , منفعة ، اِرْتفاقٌٌ

پیشنهاد کاربران

استفاده کردن = بهره مند شدن
مفید بودن = سودمند بودن
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻استفاده = بهره برداری، کاربرد، کاربری، بکارگیری، سودجویی، بهره مندی، بهره جویی، بهره گیری، بهره وری، سودبردن، سود
🔻استفاده از = به کارگیری، کاربری
...
[مشاهده متن کامل]

🔻استفاده کردن = به کاربردن، بهره بردن، بهره برداشتن، سودجُستن
🔻استفاده کنیم = به کار بریم، بهره بگیریم
🔻حداقل استفاده = کمترین بهره، کمترین بهره مندی، پایین ترین سود
🔻حداکثر استفاده = بیشترین بهره، بیشترین بهره مندی، بالاترین سود
🔻سوءاستفاده = نارواگری، نادرستکاری، کَژبَهرِگی، کژبَهری، بَدبِکارگیری، کَژکاربرد، کژسود
🔻سوءاستفاده کردن = کژسودبردن، کَژبهره بردن
🔻غیرقابل استفاده = بیهوده، تباه، به دردنخور
🔻قابل استفاده = به کاربُردنی، بهره بُردنی
🔻مورد استفاده = به کاررفته، کاربری، کاربُرد
🔻مُستَفاد = سودداده، سودرسان، سودبرده، بهره گرفته، دریافته، مِنیدِه ( =فهمیده شده ) ، پِی بُرده، برآمده، برگرفته، به دست آمده
🔻مُستَفادشدن = دریافت شدن، مِنیدِه شدن، برگرفته شدن، برآمدن
✍نمونه:
🔺این معامله اونقدرام که فکر می کنی برام استفاده نداشت =
این دادوستد آن اندازه ها هم که می گَمانی ( گمان می کنی ) برایم سود نداشت
🔺از فرمایشات جنابعالی استفاده می کنم =
از فرمایش های شما بهره مند می شوم
از سخنان شما بهره می برم
از سخنان شما سود می برم
از گفتارتان بهره وَرَم
🔺استفاده از این وسیله خیلی خطرناک است =
کاربرد این ابزار بسیار بیمناک است
🔺نباید از کلمات بیگانه استفاده کرد =
نباید از واژه های بیگانه بهره برد
نباید واژه های بیگانه را به کار برد
🔺برای زراعت از بذر مخصوص استفاده می کنم =
برای کشاورزی از بَرز ویژه سود می برم
برای کشاورزی دانه های ویژه به کار می برم
برای کشاورزی بَرزهای ویژه را به کار می گیرم
برای کِشت دانه ی ویژه به کار می برم
بَرزِ ویژه می کارم
🔺این ابنیه غیرقابل استفاده اند =
این ساختمان ها کاربردی ندارند
این ساختمان ها سودی ندارند
این ساختمان ها به درد نمی خورند
این ساختمان ها بیهوده اند
🔺از سبزیجات مختلف استفاده شده تا غذا خوش طعم گردد =
سبزی های گوناگون به کار گرفته شده تا خوراک خوشمزه شود
سبزی های گوناگون به کار رفته تا خورش خوشمزه شود
🔺ازش استفاده نمی کنم =
به کارش نمی برم
🔺عدم تقارن اغلب در بناسازی مضر است، اما با این وجود، بعضی مواقع از آن در تکنیک و هنر استفاده می کنند =
ناسنجی در ساختمان سازی پُرگاه زیان آور است، ولی بااین همه، گاهی از آن در فَند و هنر بهره می برند
🔺با سوءاستفاده از موقعیتش اقدام به کلاهبرداری می کرد =
با کَژبَهری از جایگاهش دست به کلاهبردی می زد
🔺از این متن چنین مستفاد می شود که. . . =
از این نوشته چنین برمی آید که. . .
🔺جنس ها را با حداقل استفاده فروخت =
کالاها را با کمترین سود فروخت
🔺مورد استفاده ی این وسیله را می دانید؟ =
کاربری این افزار را می دانید؟
🔺به طریق صحیحی مورد استفاده قرار نگرفت =
به روش درستی به کار نرفت
🔺 قابل استفاده است؟ =
به کاربردنی است؟
به کار می آید؟
کار می کند؟
🔺غیرقابل استفاده است =
به کاربردنی نیست
به کار نمی آید
کار نمی کند
گردآوری و نگارش #مجید_دری
#پارسی_پاک
#استفاده #مستفاد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان �ادب سار�
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸

واژه استفاده
معادل ابجد 551
تعداد حروف 7
تلفظ 'estefāde
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی: استفادَة] ‹استفادت›
مختصات ( اِ تِ دِ ) [ ع . استفادة ] ( مص م . )
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
بهره گیری / کاربرد
نمونه:
اگر روز و روزگار همینگونه پیش برود، �مسکو� چاره ای جز کاربرد ( استفاده از ) واپسین جنگ ابزار نخواهد داشت.
برگرفته از یادداشتی در دست کار
فایده = بهره / سود
مفید = بهره مند / سود مند
استفاده = استبهره / استسود
است در استفعال ریشه ایرانی داره و به چم سفت شده و نهادینه شده می باشد
استوار / استخوان / ایستگاه / استکان و . . . . نمونه های این می باشند پس است سود = سودینه یا سودیزه شده
بکارگیری، استعمال، مصرف
بَهرِستاندن = استفاده کردن
بهرستانش = استفاده
بهرستانده = استفاده شده
بهرستانگر = استفاده کننده
{بهرستاندن : بهره به علاوه استاندن. رویهمرفته به معنای بهره گرفتن، فایده گرفتن و . . . }
#پیشنهاد_شخصی
#پارسی دوست
بهره وری، بهره برداری
نمونه:
. . . دیگر نمی توانستند از سیاستِ تکه تکه نمودن کشورها یا سست و گوش به فرمان نگاه داشتن حکومت های مرکزی شان با بهره وری از نیروهای گریز از مرکز درون کشورها ( در بیش تر جاها، نیروهای ایلی ـ تباری! ) بر پایه ی آنچه که سیاست �جدایی بینداز و حکومت کن!� نام گرفته، سود جویند؛
...
[مشاهده متن کامل]

برگرفته از نوشتاری در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2014/01/blog - post_18. html

برداشت
بهره گیری . کاربرد
بهره بری
به کار بردن ، بهره بردن
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
یوجَن ( سنسکریت: یوجَنَ )
وینیو vinyu ( سنسکریت: وینیوگَ )
پِرِشَن ( سنسکریت: پرِشَنَ )
ویاپار ( سنسکریت: ویاپارَ )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس