اشکان

/~aSkAn/

فرهنگ اسم ها

اسم: اشکان (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: aškān) (فارسی: اَشکان) (انگلیسی: ashkan)
معنی: منسوب به اشک، نام مؤسس سلسله اشکانیان، ( اشک، ان ( پسوند نسبت ) )، منسوب به اشک که بانی و مؤسس خاندان اشکانیان بود، ( اشک + ان ( پسوند نسبت ) )
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم پسر، اسم فارسی، اسم تاریخی و کهن

لغت نامه دهخدا

اشکان. [ اِ ] ( معرب ، اِ ) ( از کلمه اسپانیولی اِسکانو ) ج ، اشاکن. نیمکت پشتی دار برای سه یا چهار تن بقولی. ج ، اشاکین.

اشکان. [ اَ ] ( اِخ ) یا اشغان یا اشقان بزرگ. برحسب روایات شرقیان ، نیای سلسله اشکانیان بود. مرحوم پیرنیا آرد: گفته میشود که اشکان پسر دارای اکبر است و نیز گویند که پسر اشکان بن کی ارش بن کیقباد میباشد. غیر این را هم گفته اند. ( از ایران باستان ج 3 ص 2557 ). و رجوع به همان کتاب ج 3 ص 2548 و فارسنامه ابن البلخی ص 17 و مجمل التواریخ و القصص ص 32 و 59 و قاموس الاعلام ج 2 ص 983 شود.

فرهنگ فارسی

یا اشغان یا اشقان بزرگ بر حسب روایات شرقیان نیای سلسله اشکانیان بود .

دانشنامه عمومی

اشکان (بشاگرد). اشکان، روستایی در دهستان گوهران بخش گوهران شهرستان بشاگرد در استان هرمزگان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۱۸۳ نفر ( ۴۵ خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس اشکان (بشاگرد)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

اشکان بدون شک اسم منطقه است واشکانیان به معنای اهل اشکان است همچون پارسیان که اهل پارس هستند این نام از عارضه طبیعی گرفته شده است وبعدهاچون درنظر نامگذارانش زیبا بوده اسم انسان شده است
روم اشکان نام شهری در لرستان می باشد
اشکان: این نام که از اشک یکم پایه گذار اشکانیان ساخته شده است، از اشک چشم گرفته نشده است؛ زیرا اشک در نوشته های یونانیان باستان ارسچس arsaces بوده و ارشک arshak نگاشته شده که در مانوی اریشک arishk ( بی رشک ) بوده است؛ و در برخی کتاب های تاریخی ارشک arashk نوشته شده است و رفته رفته اشک گردیده است؛ و پسوند ( آن ) در پهلوی به معنی الگو، رهبر، پیشوا می باشد؛ و اشکان یعنی رهبر یا الگوی بی رشکی، کسی که از رفتارهای او سر سوزنی رشک بر نمی آید. در واژه های مانوی نیز رِشک reshk و در پارتی رسک rask به معنی رشک است؛ پس ارشک باید منفی آن باشد. متاسفانه نگارنده ی برهان قاطع ارشک را رشک یا حسد ترجمه کرده و این سبب شده تا مترجمان فرهنگ پهلوی و اوستایی نیز این خطا را انجام دهند و نیندیشند که چگونه می شود که ایرانیان باستان نام فرزند خود را رشک یا حسد گذاشته باشند. در حالی که a در ایران باستان پیشوند نفی بوده است. مانند این واژه ی پهلوی: ابند aband نادرست.
...
[مشاهده متن کامل]

پس اشکانیان از اشکان با میانوند ی و پسوند آن ساخته شده است؛ یعنی مردمانی بی رشک که در رفتارشان رشک دیده نمی شود.

الف و نون آخرِ نام اشکان، پسوند شباهته؛ بنابراین اشکان یعنی همانند اشک پاک و زلال
اشکانیان:
اشکانیان از ریشه �اش eş� به معنی جستن است.
اش eş یا اشمک eşmek: وارسی کردن، جستجوی درونی، واکاوی، شکافتن برای جستجو ( بالاتر از جستجو، جستجوی تمام و کمال )
نمونه کلماتی در آنها اشeş به کار رفته:
...
[مشاهده متن کامل]

عشق eşq:
عشق یا اشک به معنی واکاوی و جستجوی درون و کامل است.
مثلا وقتی میگوییم عشق من یعنی: جستجوی درونی من، یافته درونی من، پیدا کردن نیمه دوم، یافتن و کامل شدن، یافته ام ( اشکیم، اشدیگیم )

زبان ترکی بر پایه فلسفه و برهان ساخته شده و جستجو کردن رو میتونیم در واژه های
اششکeşşek: خر، از این رو در زبان ترکی خر رو اششک نامیده اند که خر حیوانی کنجکاو و باهوش و جستجوگر است.
اشیت eşit اشیتمکeşitmek: شنیدن، همه ما میدانیم که صدا بصورت موج است و برای اینکه صدا را دریافت کنیم باید امواج ایجاد شده را از طریق گوش یا دستگاه پیدا کرد. پس اشیت یعنی جستجوی. . . ، دریافت. . . ، پیدا کردن. . ( دریافت کرد، جستجو کرد، یافت )
اشکانیان، اشکان، اشک:
اش کان:
۱ - اش معنای جس را میدهد و کان مصدر ترکی ( تن در فارسی ) است که شده جس تن یا جستجوگر
۲ - اش معنای جس، جستن را میدهد و کان معنای سرزمین یا مکان را که میشود جستجوگر سرزمین
کوشانیان نیز شاخه ای از اشکانیان هستند که معنای هر دو یکیست و فقط کوشانیان از ریشه کوش و کوشش است که خود کوش نیز میتواند معرب شده از ریشه اش، اشمک باشد.
چون اسم خودم اشکبوس هست هر جا که صحبت از ریشه و معنای اشکان، اشکبوس، اشک، عشق شده با دقت بررسی کردم و به این نتیجه رسیدم که اشکان و اشکبوس از ریشه جستن است.

اشکان:آرین ( پسر آریایی ) . جنگجو. فداکار. کماندار بسیار چیره دست.
اون اصغر چاقالتون هم وقتی جلوی حقایق تاریخی کم میاره غرب و میلوناتی رو مقصر نشون میده تو هم پای منقل همون نشستی که از دیسلاک ایراد میگیری
جالبه شما پانترکها حرفای خود ترکا رو هم قبول ندارید مگه ادعا نمی کنید که دهخدا ترکه؟ دهخدا از زبان ابوریحان بیرونی در مورد اشکانیان این طوری میگه:
ابوریحان در آثارالباقیه مدت سلطنت دوره اشکانیان یااشغانیان یا ملو�الطوایف را چنین آورده است :
...
[مشاهده متن کامل]

1 - اشک بن دارابن دارا - سج. 2 - اشک بن اشکان - ی. 3 - سابوربن اشکان - ک. 4 - بهرام بن سابور - س. 5 - بلاش بن سابور - یا. 6 - هرمزبن بلاش - م. 7 - فیروزبن هرمز - یز. 8 - بلاش بن فیروز - یب. 9 - خسروبن ملاذان - م. 10 - بلاشان - کد. 11 - اردوان بن بلاشان - یج. 12 - اردوان الکبیر الاشکانان - کج. 13 - خسروبن الاشکانان - یه. 14 - بهافریدبن اشکانان - یه. 15 - جوذربن اشکانان - کب. 16 - بلاش بن اشکانان - ل. 17 - نرسی بن اشکانان - ک. 18 - اردوان الاخیر - لا. ( از تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2555 ) .
برحسب آراء مورخان مغرب ، سلسله اشکانیان در تاریخ 25 یا 250 ق. م. بهمت اشک نامی که برضد دولت سلوکی قیام کرد، تأسیس گردید و 28 تن از این دودمان به پادشاهی رسیدند. آنگاه در سال 220 م.
اولا میگه اشغانیان نه اشکخانیان، نکنه غان هم یه کلمه تورکیه که مغول دزدیده؟
دوما این همه اسامی که شاهان و سلطنت اشکانیان آورده کدومشون تورکیه؟ اصلا این چه سلسله تورکیه که یک پادشاه یه واژه تورکی توش نیست؟
سوم اشک به تورکی چه معنی میده؟ درسته هیچ معنی نداره یه کان در انتهای اشکانیان شنیدی فکر کردن با توهماتت همخونی داره؟ هم اشک و کان و کیان در پارسی مفهوم دیرینه داره قبل از وجود کتیبه اورخون
چهار من چندبار تلاش کردم واسه نظرت دیسلایک بزنم نشد گویا آدمین بد هوای پانتورکا رو داره که راحت لیچارهایی که میگن رو ثبت می کنه و اجازه دیسلایک نمیده

من جناب کشاورز نیستم! اما در مورد دروغ های شما.
اولا لایک و دیسلایک هیچ ایرادی نداره من امتحان کردم لطفا به حاشیه نرو و شاید میخوای نظر خودتو لایک کنی و نتونستی!
دوم ) شما به فارسی، به انگلیسی، به ترکی آذری یا ترکی استانبولی تیمور خان سرچ کنی اول چیزی که میاد تیمورخان یکی از پادشاهان مغول هست نه تیمورلنگی یا کورگن که ادعاشو میکنی!
...
[مشاهده متن کامل]

تیمور خان در اصل مغول بوده هم اسمش تیمور مغولیه هم لقبش که خان هست مغولیه و پیشینه بیشتری داره نسبت به تیمور لنگ.
تیمور اولجایتو خان� ( مغولی:��ljeyit� Tem�r / �lziit T�m�r�/ Өлзийт Төмөр ) دومین امپراتور�دودمان یوآن�بود که از ۱۰می ۱۲۹۴ تا ۱۰فوریه ۱۳۰۷ میلادی، حکومت کرد. او به عنوان ششمین خان بزرگ�امپراتوری مغول�برای�مغول ها�محسوب می شد.
Teymur�və ya�Yuan Cheng Zong� ( 1267 - 1307 ) - �1294 - 1307 - ci illər arasında��in�imperatoru�və�Monqol imperiyasının�7 - ci b�y�k xanı
Tem�r, Yuan Cheng Zong ( d. 15 Ekim 1265 - �. 10 Şubat 1307 ) , 1294 - 1307 arasında �in imparatoru ve Moğol İmparatorluğu'nun b�y�k hanı.
سوم ) تیمور لنگ از اول تیمور کورگن بوده بعد که با یه دختر بزرگزاده مغولی وصلت می کنه میشه تیمورخان یا تیمور کورگان که اینم مستندش حتی به زبان ترکی استانبولی هم هست. و تمام منابع تیمور لنگ رو ( ترک مغولی ) معرفی می کنن.
:
Timur ( �ağatayca: تیمور - Tem�r ) ( 8 Nisan 1336 - 18 Şubat 1405 ) sonrasında Timur K�regen ( �ağatayca: تیمور کورگن Tem�r K�regen ) , Timurlu İmparatorluğu'nun kurucusu olan T�rk - Moğol[1][2][3] asker ve komutan.
.
Timur[b]�or�Tamerlane[c]� ( 9 April 1336�– 17–19 February 1405 ) was a�Turco - Mongol�conqueror who founded the�Timurid Empire�in and around modern - day�Afghanistan, �Iran, and�Central Asia, becoming the first ruler of the�Timurid dynasty.
چهارم ) درسته ما ایرانیان اصلا علاقه به تاریخ مغول نداریم و نمی خونمیش اما دلیل نمیشه یه پانتورک دروغگویی مثل بیاد هرچی دلش بخواد بگه بعد بگه همش تقصیر آبادیسه که نمیشه دیسلاک زد بعد بارها دیده شده پانتورکهای متحجرتر از تو به راحتی میان ناسزا می نویسن و راحت ثبت میشه.

درود
خان یک واژه ترکی و مغولی است! یعنی چه؟
بلاخره یا باید ترکی باشد یا مغولی یا شایدم سغدی باید بُنمایه های تاریخی را دید، به هر روی اگر گمانه ی زبانهای آلتایی را نادرست بدانیم دیگر نمی توانیم واژه ای را هم ترکی بدانیم هم مغولی، مانند اینکه کسی واژه ای را هم پارسی بداند هم تازی! مگر اینکه آن دو زبان همخانواده باشندمانند اینکه واژه ای را هم پارسی بدانیم هم هندی و هم لاتین چرا که سانسکریت و پارسی و لاتین باستان از یک ریشه اند، آیا شما هم ترکی و مغولی را همریشه می دانید؟
...
[مشاهده متن کامل]

-
در طول تاریخ نامهای تاتار و مغول نامهایی همتراز بوده اند که به یک قوم گفته می شده، تیمور هم خود را از دودمان چنگیز ومغول می دانست می توانید زندگینامه اش را ببینید، نوشته های تاریخنگاران:
تاتارها نخست قبیله ای بودند که در حدود قرن نهم میلادی در دره های " این شان " واقع در مغولستان می زیستند لکن از آن پس نام ایشان بر منچوها و مغولان و ترکان نیز اطلاق شد. چنگیزخان نیز از این قبیله پدید آمده است. ( تمدن قدیم فوستل دکولانژ ترجمه نصراﷲ فلسفی ص 469 )
و چون اقوام تاتار را خطی نبوده است بفرمود ( چنگیز خان ) تا کودکان مغولان از ایغوران خط درآموختند . . . ( تاریخ جهانگشا جوینی چ قزوینی ج 1 ص 17 ) [جوینی تاتار و مغول را یکی دانسته]
-
درباره زبان آذری، شگفت انگیز است در زمانه ای که فناوری در این حد به دست آوری دانش و آگاهی را ساده کرده، شما همچنان سرتان را زیر برف نگه داشته اید و تاریخ را نادیده می انگارید درواقع منبع دانش که چه بگویم نادانسته های خود را مشتی متعصب پانترک گرفته اید، آیا ندیده اید یاقوت حموی تاریخنگار سده هفتم، زبان آذربایگان را چه نامیده؟ آیا ترکی نامیده یا آذری؟ و دیگر تاریخنگاران کهن تاحدود دوره صفوی زبان آذربایگان را پهلوی و گاهی پارسی گزارش کرده اند، همانا پارسی و پهلوی را همسنگ دانسته اند و زبان آذری نیز گویشی از پهلوی ست که تا حدود صفوی در بوم آذربایگان روامند بود و از آن تاریخ، ترکی کم کم بر پهلوی آذری چیره شد تا اکنون که آذری در حد چند منطقه و روستا به عقب رانده شده، با مراجعه به ادبیات پهلوی در آذربایگان می توانید این داوش و ادعا را دریابید، ولی از سوی دیگر هیچ بنمایه ترکی از دوران کهن آذربایگان دیده نمی شود.
درباره مولوی هم چه دلیلی داشت که خودش را آذری بنامد؟! [مگه بچه آذربایگان بوده!!!] او بلخی بود.
درباره واژه های ترک و هندو و رومی و زنگی و حبشی که در سروده های شاعران مانند مولوی دیده می شود همه اینها استعاره و نشان از مفهومی دیگر و درونمایه ای عرفانی ست نه واژه هایی ظاهری که شما تبار شاعر را از آن درآورید وگرنه مولوی در جایی دیگر نیز می گوید ترک نیست و ترکی نمی داند.
-
سطح شعور و فرهنگ کسی هم با یک نیم بند جمله آشکار نگردد شما داوری نکن، گفتید اشکان ترکی ست و اشکخانیان درست است من هم به یاری شما شتافته و این واژه ترکی را برای علاقه مندان واشکافتم که اینگونه می توان آن را در راستای ادعای شما معنادار دانست وگرنه هیچ منظور توهین آمیزی برای کسی در کار نبود.
اینجا هم جای ننه غریبم بازی نیست هرکس هر دیدگاهی داشته را گذاشته و تارگردان آبادیس هم همه آنها را آورده و پسند و ناپسند را هم همه جوره در آنها می بینیم اگر گفتمانی باشد من دراینجا راحتترم ولی با اینحال رایانامه و جی میل من در بالای صفحه اینجانب هست.
به هرحال ببخشید اگر سوء تفاهمی بوده.

به مهدی کشاورز
ببین آقای فشاری در زبانهای مختلف بدلیل پیوندهای اجتماعی و قرابت همیشه اشتراکات زبانی وجود داشته
کان و خان یک کلمه ی تورکی و مغولی هست تیمورخان از کی تا حالا مغول شده؟ تاریخو از کجا یاد گرفتی شما تیمورخان تورک تاتار هست که موسس سلسله ی گورکانیان بود اون چشای تضعیف شده بخاطر فشارتو کمی بازتر کن تا کان رو تو گورکانیان ببینی
...
[مشاهده متن کامل]

زبان آذری؟ چطور شده تا یک قرن پیش حتی کسی اسم زبان آذری را هم نشنیده بود؟ چطور مولوی در اشعارش گفته تورکه و نگفته آذریه چطور حافظ در اشعارش از کلمه ی تورک استفاده کرده و نگفته آذری نمیدانم شاید شما بیشتر از حافظ میفهمی شاید من با یک عالم برجسته دارم بحث میکنم . سطح شعور و فرهنگ شما همان اول با بیان الفاظی که شایسته ی خودتان است مشخص شد لازم نیست بیشتر از این جار بزنید
خان و کان دو کلمه ی کاملا تورکی هستن
من دقت کردم متاسفانه اینجا حتی نمیشه به نظریات پارسی دیسلایک داد از ادمین خواهشمندم بیطرفی را رعایت کنن تا حداقل مباحثه ها کمی عادلانه تر بشه
آقای کشاورز آیدی خود را بگذارید در این موارد بحث کنیم اگر ادعایی دارید اینجا بحث عادلانه نیست

درود
شاید منظور کاربر بهزاد همان سلسله اِشَک کانیان باشه که بشود خرخانیان یا شایدم خرخاکیان، سلسله ای که شاید پیرامون مغولستان بوده، اِشَک کانیان پس از سر هم شدن، شده اشکانیان! و اینگونه در ترکی دارای معنا است.
...
[مشاهده متن کامل]

البته نزد دوستان خودترک پندار، هنگام سخن گفتن از مغول و مغولستان، بایدبسیار باپروا و دوراندیش بود که خدای نکرده پیوندی هرچند کوچک میان ترک و مغول به میان نیاید که بدجور به تریج قبایشان برخواهد خورد ولی از سوی دیگر خودشان ناآگاهانه و همچین روش مندانه این پیوند را آشکار خواهند ساخت:
طرف برای استواری سخنش، چکش مغولان را به میخ ترکانه اش می کوبد:
تیمورخان، گوبلای خان، گورکانیان، ( ایلخانیان، چنگیزخان و هلاکوخان و. . . ) بابای مغولان را از گور درآورد در راستای پیوند دوسویه میان خان و کان ( و میان ترک و مغول! )
به جز این چه می توان گفت که این یعنی در پس اندیشه ی ناخودآگاهشان، همچنان ترک و مغول را چندان هم ناآشنا و هفت پشت غریبه نمی دانند که اگر همدگر را هم بخورند شرط برادری را پاس داشته، استخوان هم را دور نمی ریزند.
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است / طلب از گمشدگان لب دریا می کرد!
هم میهنان آذری با کمی وقت گذاشتن وسر زدن به تاریخ ادبیات آذربایگان وگزارش تاریخنویسان درباره آذربایگان و زبان آن، زبان پهلوی را زبان نیاکان خود خواهند یافت.

شما که اسمت هم فارسیه دیگه چرا؟ کان در ایران همان کیان در پارسی است به معنای پادشاهی و ارتباطی با یاوه سرایی شما ندارد.
کان همان خان هست در زبانهای مختلف دنیا خان بصورت کان تلفظ میشه یعنی مثلا تیمور خان بصورت تیمورکانیا گوبلای خان گوبلای کان خوانده میشه همچنانکه سلسله ی گورکانیان بشکل درست آن خوانده میشه گورکانیان در واقع به زبان خودمون میشه گورخانیان . کان و خان دقیقا یک کلمه هستن با یک معنی که در زبانهای مختلف بصورت خان یا کان تلفظ میشه. اشکانیان درواقع اشخانیان هست . هیچ کجای زبان فارسی معنایی برای اشکانیان یا اشکان وجود نداره تمامی معانی من درآوردی و ساختگیه
...
[مشاهده متن کامل]

اشکانیان کاملا یک کلمه ی تورکی و در واقع اشخانیان هست مثل گورکانیان
موفق باشید

قوی بمانید اشکانیان
اشک واژه ترکی نیست که اشکان بخواد اشک خان باشه، مابقی افاضاتت هم دوستان جواب دادن
ارسطو، ارشمیدوس، ارمنستان، عراق، اراک، ارژنگ و . . بگو خجالت نکش هر چی ار داره ترکی؟! فقط پانتورکها هستند که به زبان ترکی بی احترامی می کنند.
خدارو شکر اردوقان شد رئیس جمهور ترکیه که شما هر چی میشه اسمشو بیارید که مثلا سند جور کنید برای تمدن خواری تون! ضمنا اردوقان هم ترکی نیست تو فرهنگ بیزانس ریشه داره!
...
[مشاهده متن کامل]

اشکان عشقم نفسم دلبرم
یعنی:موفق، قدرتمند، پادشاه قلب من
سردار - سرلشکر - پهلوان
بسیار خونسرد اروم زیبا شیک
یک اسم شیک، مردانه و در عین حال کاملاً اصیل ایرانی. اسم پادشاه پرقدرت و پدر مهربانی بود که سلسه و خاندان اشکانیان رو یک تنه در ایران تاسیس کرد. حیف توی مدارس از تاریخ ایران به بچه ها گفته نمیشه وگرنه همه با شنیدن نام قهرمان های این خاک، عاشق تاریخ ایران خواهند شد. . .
اشکان از نامهای اصیل و زیبای ایرانی است .
اشکان نامی زیبا با اصالت
اشکان من ۱۰ سالشه
هنوز ک هنوزه لذت میبرم از نامش
اشکان اسم ترکی همون اشک خان
در سکه های ارشک اول کلمه کان جدا از ارشک نوشته شده و ار به معنی شجاع ا شک از کلمه ساک تلظ میشه و کان یعنی پادشاه و خان ارشک خان کاملا یک اسم ترکی
اصلا واژه هایی که پیشوند ار دارند کلمات ترکی هستن ارشیا ارسلان اردلان اردوان اردوغان . . . .
پادشاه اشکانیان
معنی اسم اشکان=این اسم زیبا اسم پسر هست💟این اسم از اشک میاد💟معنی این اسم یعنی=نیرومند ــــ قدرتمند💟بازیگرانی که اسمشان اشکان است=اشکان خطیبی ــــ اشکان اشتیاق. . .
�لایک فراموش نشه�
اشکان یعنی : اشک چشمانم خشکید در حسرت دیدار نور دیده ام اشکان گلم. . . . .
اشکان یعنی ی ایرانی اصیل زاده از سلسه اشکانیان . . تورو خدا اسم بچه هاتون را ایرانی اصیل انتخاب کنید. .
یعنی موفق
از اش میاد و معنی اشک یعنی پهلوان قوی نیرومند
یعنی شجاع و نترس
همیشه شاد بودن

اشکان یعنی جسور و فولادی، یعنی سکوتش باعث ترس
اشکان یعنی شیر اشکان یعنی پادشاه
گرفته شده از اَشک یا اَرَشک بزرگ بنیانگزار اشکانیان و به معنی شکست ناپذیر
پادشاه دلیر و پاک
میتوان گفت پاک و مقدس به معنای کلی:یعنی چشمهای بارانی
اشکان ینی اصیل و نجیب و شجاع ینی زندگییه من
پاک و شجاع
در قسمت : � معنی اشکان در لغت نامۀ دهخدا �
آورده اید که : . . . . گفته میشود که اشکان، پسر دارای اکبر است و نیز گویند که پسر اشکان بن کی یارش بن کیقباد می باشد . . .
نمیدانم استفاده از کلمۀ � بن � به جای پسر در پسوند شجره نامۀ اسامی فارسی جایز هست یا نه ؟
...
[مشاهده متن کامل]

هر چند که بیش از نیمی از همین دو سه خط نوشتۀ بنده نیز عربی است . اما به نظرم بهتر است در ترتیب نشانۀ اجدادی اسامی فارسی ،
همانند کیارش و کیقباد و . . . از کلمۀ پسر ( یا فرزند ) استفاده شود . نه از کلمۀ � بن � .
وقتی اسامی فارسی اصیل را با با کلمۀ � بن � یا � ابن � همراه می کنیم ، انگار انگلیسی را با لهجۀ اصفهانی می خوانیم .
اگر چه لهجۀ اصفهانی یکی از زیباترین و شیرین ترین لهجه های ایرانی می باشد . اما برای فارسی نه انگلیسی .

اشکس . اشکنانش اشکناییش در گویش لری به معنی شکستن است.
اسر در گویش لری به معنی اشک است . اسرین در گویش لری به معنی اشکان و اشک آلود ونام دخترانه به معنی همچون اشک پاک و زلال .
اشکان یعنی قدرتمند بااصالت نجیب شجاع یعنی پادشاه اشکان یعنی عشق من
اشکان یعنی قدرتمندوشجاع که به سوارکاری وتیراندازی علاقه ی بسیاری دارد
در زبان لری به معنی شکست دادن

اشکان به معنی بادشاه اشکانیان
اشکان یعنی گرگ بارون دیده
قدرتمند و پهلوان پادشاه اشکانیان
اشکان معنی کردی به، معنی فرمسک یاهمان اشک ها میباشد
آشکار . عشق. اشک بانوی اشکانیان
آفریده ی زمان
سوارکار تیرانداز
قوی و قدرتمند و دل شکسته
بزرگ ، قدرتمند، والا
دلسوخته
پسری از جنس فولاد
پیروز_پیرو
شکننده خط اول سپاه دشمن
قهرمان و پهلوان
نفوذ کننده _سردار_راستی_درستی_پاکی_پارسایی_کمیاب😅
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٥٨)

بپرس