زوج

/zowj/

مترادف زوج: جفت، شوهر، شوی، مرد، مزدوج، همسر، همسر

متضاد زوج: فرد

برابر پارسی: همسر، جفت

معنی انگلیسی:
couple, dual, duo, even, twin, pair, brace, even number, husband

لغت نامه دهخدا

زوج. [ زَ ] ( ع مص ) فساد انداختن میان قوم و برآغالانیدن ایشان را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). || ( اِ ) شوی و زن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). جفت خواه مذکر باشد خواه مؤنث ، مگر فقهای متأخرین در مؤنث ها زیاده کرده اند و «زوجه » گویند اگرچه نزد اهل لغت نیست و ابن حاج نوشته که هر دونر و ماده و مجموع را زوج گفتن خطاست زیرا که هر واحد از نر و ماده زوج باید گفت و هر دو مجموع را زوجان و زوجین باید خواند. ( غیاث ) ( آنندراج ). یقال : هو زوجها و هی زوجته. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بعل. شوی. شوهر. همسر. جفت. همتا. زن. حلیل. ( از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا ). شوهر. ( دزی ج 1 ص 610 ). || جفت . خلاف فرد. یقال :زوج او فرد؛ یعنی جفت یا طاق. و یقال : الاثنین هما زوجان و هما زوج کما یقال هما سیان و هما سواء و اشتریت زوجی حمام ( خریدم یک جفت کبوتر یعنی یک نر و یک ماده ) و عندی زوجا نعل ( یعنی یک جفت پاپوش ). ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و منه فی سورة هود فی قراءة حفص : «قلنا احمل فیها من کل زوجین اثنین ». ( قرآن 40/11 ). ( اقرب الموارد ). هر واحدی که یکی دیگر از جنس خود با آن باشد. ( جفت ، مقابل طاق ) از ابن انباری نقل است که عامه خطا میکنند و گمان می برند که «زوج » بمعنی «دو» است ولی عرب بر این عقیده نیست زیرا «زوج » را بصورت مفرد بکار نمی برد بلکه «زوجان » بصیغه تثنیه بکار می برد ( برای دو فرد ) و برای مفرد مذکر «فرد» و برای مفرد مؤنث «فردة» بکار می برد. ( از اقرب الموارد ). || در اصطلاح حساب قدیم ، بمعنی عددی که چون آنرا نصف کنند هر دو حصه مساوی باشد بغیر شکستن ، مثلاً چهار و شش و هشت. ( از غیاث ) ( از آنندراج )... جفت بود، و این آن عدد است که به دو پاره مانند یکدیگر توان کردن ای به دو نیم. و اول جفتها دو است و متوالی 2، 4، 6، 8، 10. ( التفهیم بیرونی ص 34 ). در علم حساب اگر عدد منقسم شود به متساویین صحیحین آنرا زوج خوانند و اگر نشود فرد. ( از نفائس الفنون ). خلاف فرد باشد. محاسبان گفته اند عدد صحیح اگر به دو نیمه صحیح منقسم گردید پس آن عدد زوج است والا فرد است مانند سه. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).
- زوج الزوج ؛ آن است که بدو نیم شود و نیمه او بدو نیم شود و همچنین همیشه تا به یکی رسد چون هشت. ( التفهیم بیرونی ص 35 ). عدد زوج اگر به تنصیف منتهی به واحد شود همچو چهار آن را زوج الزوج خوانند. ( از نفائس الفنون ). اگر زوج قبول تنصیف کرد تا واحد، آن را زوج الزوج نامند مانند هشت که نصف آن چهار و نصف چهار دو و نصف دو یک است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

شوهر، شوی، قرین، جفت، خلاف فرد، ازواج جمع
( اسم ) ۱ - شوهر شوی مقابل زوجه جمع ازواج . ۳ - عددی که قابل بخش کردن بر ۲ باشد جفت مقابل طاق فرد . ۳ - یوغ گاو . ۴ - جفت زمین بنه .

فرهنگ معین

(زُ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - شوهر. ۲ - عددی که بر ۲ بخش پذیر باشد.

فرهنگ عمید

۱. شوهر، شوی.
۲. [مقابلِ فرد] قرین، جفت.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی زَوْجٍ: زوج - همسر- جفت - نوع - صنف
معنی شَّفْعِ: زوج
معنی فُرَادَیٰ: تک ها (جمع فرد و به معنای هر چیزی است که از یک جهت منفصل و جدای از غیر خود باشد ، و در مقابل آن زوج قرار دارد که به معنای چیزی است که از یک جهت با غیر خود اختلاط داشته باشد .)
معنی فَرْداً: تک ها ( فرد به معنای هر چیزی است که از یک جهت منفصل و جدای از غیر خود باشد ، و در مقابل آن زوج قرار دارد که به معنای چیزی است که از یک جهت با غیر خود اختلاط داشته باشد .)
معنی مُّضَاعَفَةً: دو چندان شده - چند برابر شده ( مثلا میگویند عدد دو ضعف عدد یک و عدد چهار دو ضعف آن است . و گاهی هم آن را به معنای چیزی میدانند که به انضمام چیز دیگری باعث تکرار شود ، مانند واحد که به انضمام واحدی دیگر عدد یک را تکرار میکنند ، و به این اعتبار عدد یک ...
معنی ضِعْفَ: دو برابر - نصف ( مثلا میگویند عدد دو ضعف عدد یک و عدد چهار دو ضعف آن است . و گاهی هم آن را به معنای چیزی میدانند که به انضمام چیز دیگری باعث تکرار شود ، مانند واحد که به انضمام واحدی دیگر عدد یک را تکرار میکنند ، و به این اعتبار عدد یک را ضعف و عدد د...
ریشه کلمه:
زوج (۸۱ بار)

جفت - صنف. به هر دو قرین از مذکّر و مؤنث در حیوانات که ازدواج یافته‏اند گفته می‏شود: زوج. به هر دو قرین در غیر حیوانات نیز زوج اطلاق می‏شود مثل یک زوج کفش (یک جفت) (مفردات) زوجه به معنی زن است جمع آن زوجات می‏باشد راغب گوید لغت ردی‏ء است. نگارنده گوید لذا زوجه و زوجات در قرآن نیامده بلکه زوج و ازدواج به کار رفته است. زوج هم به زن اطلاق شده مثل و مثل . و هم به مرد نحو و ایضاً . ازدواج نیز هم در زنان به کار رفته مثل و هم در مردان نحو . ظاهراً استعمال شدن ازدواج در مردان فقط این آیه است. زوج و ازدواج در گیاهان نیز به کار رفته مثل ، . درباره حیوانات نیز آمده ، . در زبان عرب زوجین به معنی یک جفت است و لفظ «اثنین» برای بیان آن است. نرو مادگی‏ در مادّه ذکر وعده کردیم درباره نر و مادگی که قرآن آن را در بسیاری از آیات مطرح کرده سخن گوئیم. یکی از اسرار عجیب خلقت نر و مادگی موجودات است اگر در حیوان و گیاه این واقعیّت وجود نداشت هیچ یک چیز دو چیز نمی‏شد و جای از بین رفته‏ها پر نمی‏گردید و تولید و تکثیر مطلقا نداشت ولی خداوند با این مسیله نقص عالم را جبران و آن راپیوسته به سوی کمال می‏راند. بشر با فکر ساده خود ابتداء آن را فقط در انسان و حیوان می‏دانست و در اثر پیشرفت علم احساس کرد که این واقعیّت در عالم گیاه نیز حکم فرماست و اگر نباتات به وسیله حشرات م بادها تلقیح نگردند میوه بدست نخواهد آمد. از قدیم به وجود نر و مادگی در بعضی درختان نثل خرما پی برده بودند ولی بعدها عمومیّت آن روشن گردید. قرآن کریم پا را از همه فراتر گذاشته و مسئله نر و مادگی را در تمام موجودات اعلان می‏کند اعمّ از زنده و غیر زنده. درباره حیوان و انسان که روشن است و بعضی از آیات آن گذشت. درباره نباتات آمده . یعنی پاک و منزه است خدائیکه از روئیدنیهای زمین و از شما مردمان جفتها (نرو ماده‏ها) قرار داد و از چیزهائیکه نمی‏دانید نیز جفت‏ها قرار داد در گذشته که این واقعیت به ثبوت نرسیده بود بزرگان ازدواج را در آیه اصناف معنی می‏کردند ولی علم نشان داد که قرآن چه مسئله عجیبی را مطرح می‏کند در آیه . گرچه نسبت زوجیت به خود ثمره داده شده ولی ظاهراً منظور تولید شدن آنها در اثر زوجیت است بعضی از بزرگان آن را دو صنف گفته یکی مال زمستان و دیگری مال تابستان مثل بعضی میوه‏ها ولی این خیلی بعید است و با کلیّت آیه که فرموده «مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ» جور در نمی‏آید که همه آنها صیفی و شتئی ندارند. بالاتر از همه این آیه است که می‏گوید . این آیه روشن می‏کند که قانون نرو مادگی در تمام موجودات بدون استثناء جاری است امروز بشر پس از فرو رفتن در درون اشیاء و شکافتن ذرّات و رسیدن به اتم دانسته است که اتمها از الکترون و پروتون تشکیل یافته‏اند الکترونها بار منفی دارند و پروتونها بار مثبت آن دو نیز نر و ماده‏اند و موجودات همه از آن ذرات تشکیل یافته‏اند «سُبْحانَ رَبِّکَ رَبَّ الْعِزَّةِ عَمّا یَصِفُونَ». * . ظاهراً مراد از زوج در این آیه و نظائر آن، نوع و صنف است یعنی زمین حرکت کرد بالا آمد و هر صنف و هر جور روئیدنی نشاط آور را رویانید. نوع و صنف یکی از معانی زوج است چنانکه راغب و اقرب و بیضاوی و ابن اثیر و طبرسی گفته است همچنین است آیات 7 شعراء، 10 لقمان، 7 ق. و غیره. * ظاهراً مراد از آن جفت شدن انسانها با اعمالشان است درباره آن گفته‏اند: مراد ملکه‏های اعمال است که شخص با آنهامزدوج می‏گردد یا هر انسان به هم شکل خود از اهل آتش و بهشت قرین شود یا ارواح به اجساد برگردد یا هر فریفته به فریبنده ملحق شود یا مؤمنین با حور العین و کفّار با شیاطین هم قرین گردند. قول اخیر عبارت اخرای کلام ماست و بنابر تجسّم عمل مراد قرین شدن انسان با عمل خویش است . * حمیم آب جوشان، غسّاق چنانکه مجمع گفته چرک بسیار بد بو، شکل، مشایه و نظیر است ازدواج چنانکه گفته‏اند به معنی انواع و اقسام است یعنی:این آب جوشان و چرک بد بو است آن را بچشند. و دیگری مثل حمیم و غساق که هم نوع اند آن را هم بچشند. * ، . می‏شود گفت مراد از این ازدواج زنان دنیوی انسان هستند که اهل بهشت شده‏اند به قرینه آیه‏ای که می‏گوید . و شاید مراد ازدواج بهشتی و حور العین باشند. همچنین آیه . ممکن است مراد از زنان دنیائی باشد که با شوهران شریک ظلم بوده‏اند و این وضع بخصوصی است که زن و شوهر در دنیا با هم ظالم باشند و در آخرت نیز از هم جدا نشوند چنانکه درباره ابولهب و زن او آمده . و احتمال دارد ازواجی باشند که از اعمال بد تجسّم یافته‏اند و یا هم شکلانی در عذاب باشند که خدا فرموده . در این آیات شیطان با گناهکار قرین است و او را پیوسته گمراه می‏کند و روز قیامت نیز او را قرین خود می‏بیند و اعتذار سودی نمی‏دهد و هر دو مشترکاً وارد عذاب می‏شوند آیا مراد از ازواج و هم شکلها این شیاطین اند که فرموده «اُحْشُرُواالَّذینَ ظَلَمذوا وَ اَزْواجَهُمْ...»؟ واللّه العالم‏

دانشنامه عمومی

زوج (فیلم ۱۹۹۹). زوج ( به تامیلی: Jodi ) فیلمی است محصول سال ۱۹۹۹ و به کارگردانی پراون گاندهی است. در این فیلم بازیگرانی همچون پراشانت، سیمران، ویجایاکومار، نثار، سریویدیا، آمبیکا، تریشا، رامش آراویند و ایشا کوپیکار ایفای نقش کرده اند.
عکس زوج (فیلم ۱۹۹۹)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

جفت

مترادف ها

couple (اسم)
جفت، زوج، زن و شوهر، دوتا، نر و ماده

twin (اسم)
جفت، زوج، دوتا، توام، دوقلو، جوزا، همشکمان

even (اسم)
زوج، عدد زوج، اعداد جفت

conjunction (اسم)
اتصال، پیوستگی، عطف، اقتران، ربط، حرف ربط، ترکیب عطفی، حرف عطف، زوج

pair (اسم)
جفت، زوج، زن و شوهر، نر و ماده، هر چیز دوجرئی، جور کردن و شدن

spouse (اسم)
همسر، زوج، زوجه، عیال، زن یا شوهر

twain (اسم)
جفت، زوج، دوتا، توام، دوقلو، چند قلو

فارسی به عربی

حتی , زوج

پیشنهاد کاربران

واژه زوج
معادل ابجد 16
تعداد حروف 3
تلفظ zo[w]j
نقش دستوری صفت
ترکیب ( اسم ) [عربی: زَوج، جمع: ازواج]
مختصات ( زُ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی zowj
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی معین
عبارت قرآنی به شکل منها زوجها در اصل و ریشه به شکل من ها زوج ها بوده است و به معنای زیر : خداوند متعال علمی ( و نه دینی ) من ها یا خودها و یا نفوس مجرد ( نه روح نه روان نه جان نه عقل نه جسم و نه چیز دیگری ) هرکدام از افراد انسانی چه زن و چه مرد ( منجمله نباتات و حیوانات ) را از نفس واحد و بیکران و بینهایت خویش بصورت زوجی یا جفتی آفریده است و نه از نفس آدم. لذا برخلاف بینش و باور کلیه مفسرین به اصطلاح برجسته ، نفس واحده یعنی نفس خود خداوند و نه آدم . هدف آفرینش افراد انسانی در نظام احسن و اشرف آفرینش مبدئی - ازلی - ابدی یا به بیانی دیگر آفرینش اولیه و بنیادین و یا آغازین همین واقعیت و طبیعت و کیهان در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی با کمیت و کیفیت بهشت برین، در قدم اول زوجیت هر فرد انسانی در دو کالبد جدا از هم بصورت دو نیم زوج مردانه و زنانه یا مذکر و موئنث با خود و تجربه عشق خویشتن به روش غیر همجنس یا هترو بوده است بدون استعداد تولید مثل از طریق آمیزش جنسی . زیرا کلیه افراد انسانی بطور مطلقا همزمان و هم سن و در یک سن معتدل ملکوتی یا آسمانی و هرکدام در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی و هنرمندی و دانایی و توانایی و در سرا های ملکوتی یا آسمانی پنتاگونی شکل یا پنج وجهی و از ابعاد فراوان و بیکران خداوند متعال و نه از عدم یا نیستی ، یک بار برای دائمیت و همیشگی و جاودانگی آفریده شده و از عشق و زندگی جاودانه برخوردار گردیده اند و نه برای فنا یافتن و یا نیست و ناپدید شدن. ما انسان ها بهمراه تار و پود کثیر و فراوان و گوناگون این طبیعت و کیهان در طول راه و سفر بسیار طولانی مقطعی و نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو حالت بهشت برین متوالی قرار داریم و همین حالا یعنی در لحظه جاودانه حال ( نوسانگر دوقطبی زمان و بیزمانی مطلق به عنوان عظیم ترین نیروی موجود در طبیعت و کیهان ) در بهشت و در پیشگاه خداوند می باشیم و هدف این سفر رجعت یا بازگشت به همان حالت بهشت برین اولیه و برخورداری مجدد یا دوباره از همان زندگی بسیار طولانی در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی می باشد و نه با هدف رجعت یا بازگشت به درگاه اله یا اِلی ( دو نام خداوند به زبان آرامی بخصوص زبان مریم و یوسف و ایسا و آبا و اجداد آنان ) یا به درگاه یاهوَه یا یَهوَه ( نام خداوند به زبان عبری ) یا به پیشگاه الله ( نام آفریدگار کائنات یا خالق سماوات سبع و الارض و یا فقط نور سماوات و الارض و یا رب العالمین به زبان عربی ) و دادگاهی شدن و مورد استنطاق و مؤاخذه و بازپرسی و بازجوئی و ملامت و سرزنش قرار گرفتن و دریافت نامه اعمال به دستان چپ یا راست و سپس عبور از روی پل جینوت زرتشت یا صراط قوم آراب و هدایت و رهبری نوآه ( نوح ) و آبراهام ( ابراهیم ) و موسا ( موسی ) و ایسا ( عیسی ) و سرانجام محمّد و پیروان آنان به بهشت و برخورداری شان از زندگی جاودانه بهشتی بهمراه پاداش های فراوان ( از قبیل اهداء یا تقدیم حوریان زیبا به عنوان کنیز به خدمت حضرات سبیل و ریش و پشم و ریش دار و عمامه بر سر و عبا بر دوش و عصا و تسبیح در دست ) و محکوم نمودن بقیه افراد انسانی یعنی کلیه دگر اندیشان و دگر باوران به حیات خلد یا جاودانه جهنمی بهمراه عذاب های شدید و فراوان از قبیل سوختن دائمی پوست طوریکه همیشه ترمیم شود و توسط آتش سوزان جهنم به خاکستر تبدیل نشود.
...
[مشاهده متن کامل]

نتیجه کلی برای ما ایرانیان امروز و آینده:
دو داستان بنیادی و مشترک ادیان به اصطلاح توحیدی ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام ؛ یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری بابا آدم و ننه حوای موسا و ایسا و محمّد، در مورد مبداء و شرح و توضیح چگونگی آفرینش جهان و انسان و موجودات غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی دو افسانه کودکانه و تخیلی - توهمی بیش نبوده و نمی باشند و محتوای آن دو افسانک مطمئن و یقینن و بدون هیچگونه شک و تردیدی از طرف خداوند متعال و در قالب وحی به گوش سر سرایندگان آن ابلاغ نگردیده است.

زوج
زوج : زو - ج
زو = دو ( ۲ )
- ج = - گ
زوج ~ دوگ ، دوتا
زن و شوهر
واژه زوج که در عربی از روی آن زواج ( ازدواج ) ، تزویج و . . . را ساخته اند، واژه ای با ریشه ی یونانی است. این واژه با جوغ و یوغ و جفت پارسی دارای پیوندهای ریشه شناختی است.
بن مایه: فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی، حسن دوست
زوجزوج
کلمه زوج در مورد انسان به گفته راغب به معنای همسر است یعنی این کلمه در مورد هر دو قرین که یکی نر و دیگری ماده باشد استعمال می شود یعنی هم به نر زوج می گویند و هم به ماده و همچنین در غیر حیوانات یعنی در هر دو چیزی که جفت داشته باشد به کار می رود، مانند چکمه و دمپائی که به هر لنگه آن گفته می شود: این زوج آن دیگری است و نیز به هر چیزی که شبیه و نزدیک به دیگری و یا ضد دیگری است زوج گفته می شود، آنگاه راغب در ادامه سخنانش می گوید: زوجه واژه نامطلوبی است ، ( یعنی در لغت صحیح به زن نیز زوج گفته می شود نه زوجه ) .
...
[مشاهده متن کامل]

( ( کلمه ( زوج ) به معنای چیزیست که فرد نباشد، و بر مجموع هر دو امری که میانشان ازدواج است اطلاق می شود، همچنانکه بر یکی از آن دو نیز اطلاق می گردد، یعنی هم می توان گفت : ( هما زوج - آن دو زوجند ) و هم گفت ( هما زوجان - آن دو، دو زوجند ) ، و در بسیاری از موارد کلمه ( زوجان ) با کلمه ( اثنین ) تأکید می شود تا دلالت کند بر اینکه مقصود از آن ، دو عدد است نه چهار عدد، ( چون به یک حساب ، دو زوج ، چهار تا می شود ) ، همچنانکه در آیه مورد بحث ، این آمده . ) )
( ترجمه ی تفسیر المیزان )

couple
جفت، شوهر، شوی، مرد، مزدوج، همسر،
خیلی سادس وقتی دو نفر با هم شیپ میشن دختر / پسر میشه زوج
زوج در جمله به این معانی یافت می شود : همسر، جفت، چیزی از جنس خودش، همکیش ، همدل، هم نفس ، در واقع دو چیز که هم کفو هم باشد. و تنها به جنس نر و ماده اطلاق نمی شود.
زَوج کلمه ای عربی است که در زبان فارسی زُوْج تلفظ می شود و به معنای همسر، جفت بکار می رود.
even
twins
couple
duo
در پارسی " جفت " از ریشه اوستای " یوخت " به معنای دوگان.
یوختن = ازدواج کردن
یوزش = ازدواج
دفتر یوزش= دفتر ازدواج
قرین
این واژه تازى ( اربى ) ست و سپارش میگردد بجاى آن در معنا دوتایى از واژه هاى جوختJuxt ( پهلوى: زوج ، جفت ) ، دوآنDuan ( پهلوى: زوج ، مثنىٰ ) ، اِدْوات ( پهلوى: زوج ، جفت ، تثنیه ) ، دورینDurin : ( پهلوى: زوج ، جفت ) و در معناى شوهر بویژه در دانش حقوق از واژه هاى شوىShuy ( شوهر )
...
[مشاهده متن کامل]

، میرک - میره ( پهلوى:شوهر ) ، گاتارGatar ( پهلوى: شوهر ، مرد زندار ) ، گُشن ( نر ، شوهر ) بهره بجویند.

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس