فاتح

/fAteh/

مترادف فاتح: پیروز، پیروزمند، جهانگشا، جهانگیر، چیره، غالب، فایق، فیروز، فیروزمند، قاهر، مظفر، منصور، ناصر

متضاد فاتح: مغلوب

برابر پارسی: پیروزمند، پیروز، چیره

معنی انگلیسی:
conqueror, conquistador, triumphant, victor, victorious, winner, winning

فرهنگ اسم ها

اسم: فاتح (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: fāteh) (فارسی: فاتح) (انگلیسی: fateh)
معنی: گشاینده و فتح کننده ی سرزمین ها در جنگ، پیروز، ( عربی )، ( در حالت قیدی ) با حالت برنده و پیروز
برچسب ها: اسم، اسم با ف، اسم پسر، اسم عربی، اسم مذهبی و قرآنی

لغت نامه دهخدا

فاتح. [ ت ِ ] ( ع ص ) گشاینده. پیروز. ظفریاب. گیرنده شهر. || فتحه دهنده. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

گشاینده، پیروز، کسی که چیزی بگشایدیاکشوری رابجنگ تصرف کند
( اسم صفت ) گشاینده و گیرنده شهرها پیروز ظفریاب .

فرهنگ معین

(تِ ) [ ع . ] (اِفا. ) گشاینده ، تصرف کننده ، پیروز.

فرهنگ عمید

۱. گشاینده کشورها در جنگ.
۲. (قید ) همراه با پیروز.
* فاتح شدن: (مصدر لازم )
۱. پیروز شدن.
۲. غلبه کردن بر دشمن.

دانشنامه عمومی

فاتح ( ترکی استانبولی: Fatih ) از ناحیه های قسمت اروپایی استانبول که در استان استانبول از ناحیه مرمره قرار گرفته است. طبق آخرین سرشماری به سال ۲۰۱۲ میلادی این ناحیه ۴۲۸٬۸۵۷ نفر جمعیت دارد. [ ۱] در این ناحیه از استانبول ایرانیان و کردهای ترکیه زیادی زندگی می کنند.
سلطان محمد فاتح ده سال پس از فتح استانبول در جایگاه کلیسای حواریون مسجد بزرگی به نام خود ساخت. با گذر زمان پیرامون مسجد فاتح محله ای مسلمان نشین پدید آمد و بدین ترتیب نام مسجد به کل محله اطلاق شد.
ناحیه فاتح از شمال غرب با ناحیه ایوب، از شمال با شاخ طلایی، از جنوب با دریای مرمره و از غرب با ناحیه زیتین بورنو همسایه است. مساحتش ۱۵۶۲ هکتار و ارتفاعش از سطح دریا ۶۰ متر است. زمین کشاورزی ندارد. فاتح به دلیل بنا شدن بر روی هفت تپه استانبول موضوع شعر بسیاری از شاعران شده است.
حدود فاتح را دیوارهای استانبول و دریای مرمره تعیین می کنند. دیوارهای استانبول از ایوانسرای تا یدی قله به تعمیر رسیده و اکنون فاتح را از ناحیه های ایوب و زیتین بورنو جدا می کنند. دیوارهای ساحل مرمره و شاخ طلایی ولی تخریب شده امروزه اثری از آنها نمانده است. طول ساحل ۱۴ کیلومتر است.
این ناحیه متشکل است از ۵۷ محله به نام های:
آق سرای Aksaray
آق شمس الدین Akşemsettin
علمدار Alemdar
علی قوشچو Ali kuşçu
عتیق علی Atikali
ایوان سرای Ayvansaray
بالابان آقا Balabanağa
بلاط Balat
بایزید Beyazıt
بین بیردیرک Binbirdirek
جان قورتاران Cankurtaran
جراح پاشا Cerrahpaşa
جبالی Cibali
دمیرتاش Demirtaş
درویش علی Derviş Ali
امین سنان Eminsinan
حاجی قادین Hacıkadın
خاصگی سلطان Haseki Sultan
خرقهٔ شریف Hırka - i Şerif
خوب یار Hobyar
خواجه غیاث الدین Hoca Gıyasettin
خواجه پاشا Hocapaşa
اسکندرپاشا İskenderpaşa
قلندرخانه Kalenderhane
قره گمرک Karagümrük
کاتب قاسم Katip Kasım
کمال پاشا Kemalpaşa
ایا صوفیه کوچک Küçükayasofya
کجامصطفی پاشا Kocamustafapaşa
مرجان Mercan
مسیح پاشا Mesihpaşa
مولاناقاپو Mevlanakapı
معمار خیرالدین Mimar Hayrettin
معمار کمال الدین Mimar Kemalettin
ملا فناری Molla Fenari
ملا گورانی Molla Gürani
ملا خسرو Molla Hüsrev
عکس فاتحعکس فاتحعکس فاتحعکس فاتحعکس فاتحعکس فاتح

فاتح (فیلم ۱۹۵۶). فاتح ( انگلیسی: The Conqueror ) یک فیلم حماسی سینماسکوپ به کارگردانی دیک پاول است که در سال ۱۹۵۶ منتشر شد.
جان وین
سوزان هیوارد
پدرو آرمنداریز
اگنس مورهد
توماس گومز
ویلیام کنراد
لی وان کلیف
جان هویت
لئو گوردون
مایکل وین
فرد آلدریچ
• فرد گراهام
عکس فاتح (فیلم ۱۹۵۶)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

پیروز

مترادف ها

victor (اسم)
چیره، قهرمان، فاتح، پیروز، برنده مسابقه

conqueror (اسم)
غالب، فاتح، پیروز، کشور گشا، عالمگیر

winner (اسم)
برنده، فاتح، برنده بازی

victorious (صفت)
چیره، فاتح، پیروز، فیروز، مظفر، ظفر نشان، ظفرامیز

فارسی به عربی

فائز , فاتح

پیشنهاد کاربران

فاتِح:
١. گشاینده، گشایشگر، باز کننده
٢. چیره، پیروز
٣. جهانگشا، کشورگشا، سرزمین - گشا، شهرگشا
۴. بەدست - آورنده، بەچنگ - آورنده
🇮🇷 همتای پارسی: گشاینده 🇮🇷
[ ریشه: ف ت ح ] [ ریشه پارسی: باز گشودن]
فتح: گشود
فاتح: گشاینده
مفتوح: گشوده
تفتیح: گشایش
فتاح: گشایا
افتتاح: بازگشایی
مفتح: بازگشا
ظفرمآل ؛ که به پیروزی پایان یابد. که سرانجام آن با پیروزی توأم باشد : رایت ظفرمآل قرین دولت و اقبال به صوب ماوراءالنهر شتابد. ( حبیب السیر چ قدیم تهران ج 2 ص 179 ) .
نصرت اثر
فتح کننده
کشور گشا. چیره. قالب. پیروز
پیروز
مظفر
پرویز
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
هَپتاک ( هَپت از اوستایی: هَپتی= فتح + «اک» )
اَوَژاک avažãk ( اَوَژ از سنسکریت: اَوَجی= فتح + «اک» )
پَراجاک ( پَراج از سنسکریت: پَراجی= فتح + «اک» )

بپرس