کذاب

/kazzAb/

مترادف کذاب: دروغگو، ناراستگو

متضاد کذاب: راستگو، صدیق

برابر پارسی: دروغگو، دروغپرداز

معنی انگلیسی:
great liar, mendacious

لغت نامه دهخدا

کذاب. [ ک َذْ ذا ] ( ع ص ) دروغگوی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). کثیرالکذب. ( اقرب الموارد ). || مکار. حیله باز. غدار. ( ناظم الاطباء ).

کذاب. [ ک ُذْ ذا / ک ِذْ ذا / ک ُ ] ( ع اِ ) دروغ. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ).

کذاب. [ ک ِ] ( ع مص ) دروغ گفتن. کَذِب. کَذبة. کِذّاب. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). کِذب. کِذبة. ( منتهی الارب ). کِذِب. ( اقرب الموارد ). رجوع به مترادفات کلمه شود.

کذاب. [ ک ِذْ ذا ] ( ع مص ) دروغ گفتن. کِذاب. کِذب. ( اقرب الموارد ). کِذب. ( منتهی الارب ). رجوع به هر یک از این مصادر شود. || تکذیب. نیک انکار کردن کاری را. قوله تعالی : و کذبوا بآیاتنا کذاباً ( قرآن 28/78 ). ( از ناظم الاطباء ). رجوع به تکذیب شود.

فرهنگ فارسی

۱ - یکی از دهستانهای بخش خضر آباد شهرستان یزد در جنوب بخش اردکان کوهستانی و سردسیر محصول غلات صنعت دستی کرباس بافی . این دهستان ۱٠ ده دارد که جمعیت آنها ۲۹٠٠ تن است . ۲ - مرکز دهستان ده کذاب ۱۷۲ تن جمعیت دارد .
بسیاردروغگو
( صفت ) بسیار دروغگو .
دروغ گفتن یا تکذیب . نیک انکار کردن کاری را

فرهنگ معین

(کَ ذّ ) [ ع . ] (ص . ) دروغگو، مکار، حیله گر.

فرهنگ عمید

ویژگی فرد بسیاردروغ گو.

جدول کلمات

دجال

مترادف ها

liar (اسم)
کذاب

فارسی به عربی

کذاب

پیشنهاد کاربران

جالبه میدانی که دروغگو هرچی بیشتر وبیشتر دروغ میگه تا آخرش مجبور میشه به گفتن حقیقت ولو با اشاره.
لذا کتابهای آسمانی را اینقدر تحریف کردند تا یواش یواش به اصلش برمیگرده ( بدون جعل و تحریف وتغییر واضافه ) .
...
[مشاهده متن کامل]

کَذَّاب: من یختلق الکذب = تحریف کننده، کلاهبردار، فریبکار، شایعه ساز، جاعِل، مزور، شبه ساز . . . =شیطان.
چذّاب در لهجه عراقیه، کویتیه ، خلیجیه.
چذَّابة:کذّابة ( زن ) مؤنث کذّاب.
جذّابة ( زن ) : جالبة النظر: زن با آرایش یا لباس یا هر وسیله که مرد ها را جلب توجه میکند.
چزابه که در اصل جذّابة:دارای جاذبیت طبیعت سبز وخرّم.

کاذب به معنای دروغگو
کذاب به معنای بسیار دروغگو
بسیار دروغگو
دجال

بپرس