کشوری

/keSvari/

معنی انگلیسی:
civil, pertaining to the state

لغت نامه دهخدا

کشوری. [ ک ِش ْ وَ ] ( ص نسبی ، اِ ) آنکه یا آنچه به کشور نسبت دارد. هرچیز که به کشور منسوب باشد. || مردمی که در مملکتی زیست می کنند و جزء قشون و سپاهیان نیستند. آنکه به سپاهی گری زیست نکند. مقابل لشکری. ( یادداشت مؤلف ).

کشوری. [ ک ِش ْ وَ ] ( ص نسبی ) منسوب به کشورکه از قراء صنعای یمن می باشد. ( از انساب سمعانی ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به کشور مقابل لشکری : صاحب منصبان کشور ی امور کشوری .

دانشنامه عمومی

کشوری (مشکان). کشوری روستایی در دهستان مشکان بخش مشکان شهرستان نی ریز استان فارس می باشد.
اهالی روستای کشوری به شغل دامداری و کشاورزی مشغول هستند و زنان روستا در گلیم بافی و قالی بافی نیز فعالیت دارند
دشت لاله های واژگون مشکان در منطقه جاشترگ در کنار روستای کشوری بخش مشکان شهرستان نی ریز استان فارس است. فصل رویش این گونه نادر هرساله اواخر فروردین تا اواسط اردیبهشت ماه است که هرساله گردشگران زیادی را به خود جذب می کند. دو اقامتگاه بوم گردی کربلایی احمد و اقامتگاه بوم گردی لاله ها پذیرایی میهمانان است.
عکس کشوری (مشکان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

vernacular (صفت)
بومی، محلی، کشوری، عام

state (صفت)
کشوری، ملکی

civil (صفت)
مدنی، کشوری، غیر نظامی، حقوقی، متمدن، عرفی، با ادب، مودب

فارسی به عربی

مدنی , هالة

پیشنهاد کاربران

بپرس