accessories

/ækˈsesəriz//əkˈsesəriz/

معنی: لوازم، لوازم تزئینی
معانی دیگر: لوازم

جمله های نمونه

1. automobile accessories such as spotlights and safety locks
ابزار اضافی اتومبیل مانند نورافکن و قفل های ایمنی

2. kitchen accessories
وسایل آشپزخانه

3. Jazz the dress up with some bright accessories.
[ترجمه گوگل]با لوازم جانبی روشن، لباس را زیبا کنید
[ترجمه ترگمان]جاز با کمی لوازم جانبی روشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These are indispensable accessories.
[ترجمه گوگل]اینها لوازم جانبی ضروری هستند
[ترجمه ترگمان]اینها لوازم ضروری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Accessories for the top-of-the-range car include leather upholstery, a CD player, electric windows and a sunroof.
[ترجمه محمد] لوازم جانبی ماشین مدل بالا، شامل روکش چرمی، یک پخش کننده ی سی دی، پنجره های برقی و یک سانروف میباشد.
|
[ترجمه گوگل]لوازم جانبی خودروهای رده بالا عبارتند از تودوزی چرمی، سی دی پلیر، شیشه های برقی و سانروف
[ترجمه ترگمان]لوازم جانبی برای ماشین با برد بالا شامل لوازم داخلی چرمی، یک پخش کننده سی دی، پنجره های برقی و یک sunroof است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We stock the full range of model railway accessories.
[ترجمه گوگل]ما طیف کاملی از مدل های لوازم جانبی راه آهن را در اختیار داریم
[ترجمه ترگمان]ما محدوده کاملی از لوازم جانبی راه آهن را در نظر می گیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Matching bag and accessories provide a complete ensemble of colour coordinates.
[ترجمه گوگل]کیف و لوازم جانبی هماهنگ مجموعه کاملی از مختصات رنگ را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]تطبیق چمدان و لوازم جانبی یک مجموعه کامل از مختصات رنگی را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Extending our name to accessories is a natural and logical progression.
[ترجمه گوگل]گسترش نام ما به لوازم جانبی یک پیشرفت طبیعی و منطقی است
[ترجمه ترگمان]گسترش نام ما به لوازم جانبی یک پیشرفت طبیعی و منطقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Children are not fashion accessories that can be pushed aside.
[ترجمه گوگل]کودکان اکسسوری مد نیستند که بتوان آنها را کنار زد
[ترجمه ترگمان]کودکان لوازم جانبی مد نیستند که بتوان آن ها را کنار زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Their other accessories are all pretty cool: private jets, Boss jeans, tanned Euro-trash girlfriends.
[ترجمه گوگل]سایر لوازم جانبی آن‌ها همگی بسیار باحال هستند: جت‌های شخصی، شلوار جین Boss، دوست‌دختران برنزه شده یورو
[ترجمه ترگمان]دیگر لوازم جانبی آن ها بسیار جالب است: جت های خصوصی، شلوار جین، برنزه و دوست دخترهای trash
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Also on offer are some highly useful Wolfcraft accessories to complement the workbench.
[ترجمه گوگل]همچنین برخی از لوازم جانبی بسیار مفید Wolfcraft برای تکمیل میز کار ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]هم چنین برای ارائه پیشنهاد، برخی از لوازم جانبی بسیار مفید برای تکمیل محیط کار وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It also makes specialty parts and accessories, which can be used to spruce up the performance and appearance of existing automobiles.
[ترجمه گوگل]همچنین قطعات و لوازم جانبی خاصی را تولید می کند که می توان از آنها برای بهبود عملکرد و ظاهر خودروهای موجود استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]آن هم چنین قطعات تخصصی و لوازم جانبی را ایجاد می کند که می تواند برای رسیدن به عملکرد و ظاهر خودروهای موجود مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. C P Hart's superb variety of bathroom accessories will add the crucial touch to your choice of bathroom suite.
[ترجمه گوگل]تنوع فوق‌العاده لوازم حمام C P Hart به انتخاب مجموعه حمام شما اهمیت بسیار زیادی می‌دهد
[ترجمه ترگمان]تنوع فوق العاده لوازم حمام درجه سانتی گراد، تماس حیاتی را به انتخاب مجموعه حمام شما اضافه خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Many accessories were standard, but the wooden Hartzell propeller could be replaced by a Curtiss Reed metal one.
[ترجمه گوگل]بسیاری از لوازم جانبی استاندارد بودند، اما ملخ چوبی Hartzell را می‌توان با یک پروانه فلزی Curtiss Reed جایگزین کرد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از لوازم جانبی استاندارد بودند، اما پروانه Hartzell چوبی را می توان با یک فلز فلز (کورتیس)جایگزین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Fittings by Cochrane are sold as accessories and used by other kite manufacturers.
[ترجمه گوگل]اتصالات توسط Cochrane به عنوان لوازم جانبی فروخته می شود و توسط سایر سازندگان بادبادک استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]Fittings توسط Cochrane به عنوان لوازم جانبی فروخته می شوند و توسط سایر تولیدکنندگان بادبادک مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لوازم (اسم)
accessories, gear, apparatus, fitment, service, fitting, munition, paraphernalia, rig, fixing

لوازم تزئینی (اسم)
accessories

تخصصی

[سینما] ضمایم - لوازم - وسایل
[برق و الکترونیک] لوازم، ملحقات

انگلیسی به انگلیسی

• folder located in the start menu in a windows operating environment (contains useful mini-applications, such as the calculator, wordpad, notepad, etc.); helper programs

پیشنهاد کاربران

زیور آلات ( زینتی )
زیورآلات، بدلیجات
متعلقات
لوازم یدکی
لوازم جانبی
( وسایل برقی )
خرت و پرت
خنزر پنزر
لوازمات
: Accessories
کنارافزارها
دیگرافزارها
دسترِسگرها
دستیابِشگرها
ابزارهای دسترسی
ابزارهای کمکی/ یدکی
( نگاه کنید به: accessory )
اکسسوری
زینت آلات
scarves, belts, gloves, etc
لوازم تزئینی مانند کیف، ساعت، جواهرات، کروات، پاپیون، عینک، کلاه
تقریبا ولی نه همیشه لوازمی که می پوشن ولی جزء clothes نیست مثل کفش ، عینک ، کلاه ، جوراب ، شالگردن، و. . .
زلم زیمبو
لوازم تزیینی و جانبی
الحاقات
لوازم تزئینی، زیور آلات، لوازم جانبی
لوازم تزیینی ک جانبی مانند کروات پیکسل و. . . .
زیور . زیور الات معنی دیکشنری اکسفورد هستش
در حقوق به معنی معاونان
لوازم غیر ضروری که بود و نبودش زیاد مهم نیست و نبودش توی زندگی اختلالی ایجاد نمیکنه
لوازم تجهیزات یا لوازم تزیینی
لوازم تزئینی جانبی از قبیل کیف پول, کمربند, پیکسل, عینک آفتابی و. . .
لوازم جانبی
به نظر من معنی : تجهیزات جانبی است
لوازم تزیینی
تجهیزات
زیورآلات
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس