alliteration

/əˈlɪtəˌreʃn̩//əˌlɪtəˈreɪʃn̩/

معنی: اوردن کلمات با صدای مترادف مثل
معانی دیگر: تجانس آوایی، تجانس خطی، معلی (چند واژه ی پیاپی که با حروف هم آوا آغاز شوند مثلا: a tale of terror twice told)، همگونی آغازین، اغاز چند کلمه پیاپی با یک حرف متشابه الصورت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: repetition of the same consonant sound in the stressed or initial syllables of words in a phrase or sentence.

جمله های نمونه

1. And children love poetic rhythms, alliteration, nonsense mutations.
[ترجمه گوگل]و کودکان عاشق ریتم های شاعرانه، آلتراسیون، جهش های مزخرف هستند
[ترجمه ترگمان]و کودکان ریتم های شاعرانه، alliteration، جهش های nonsense را دوست دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Are there any phonological patterns of rhyme, alliteration, assonance, etc?
[ترجمه گوگل]آیا الگوهای واجی قافیه، همخوانی، همخوانی و غیره وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا هیچ الگوی آوایی قافیه، alliteration، assonance و غیره وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For alliteration it ought to be Pablo or Picauo.
[ترجمه گوگل]برای آلتراسیون باید پابلو یا پیکائو باشد
[ترجمه ترگمان]برای alliteration باید پابلو یا Picauo باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. So Chelsea had more reason than alliteration to fear a third successive failure to reach the third round.
[ترجمه گوگل]بنابراین، چلسی دلیلی بیش از تطابق برای ترس از سومین شکست متوالی در رسیدن به دور سوم داشت
[ترجمه ترگمان]بنابراین چلسی بیش از alliteration مایل بود که از سومین شکست متوالی خود برای رسیدن به دور سوم هراس داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The bombast, the alliteration, the pseudo-erudition that some people back then would take for the real thing.
[ترجمه گوگل]بمباران، همخوانی، شبه علم و دانشی که در آن زمان برخی از مردم آن را برای چیز واقعی می‌پذیرفتند
[ترجمه ترگمان]مبالغه، the، the و erudition که برخی از مردم پس از آن به دنبال چیز واقعی می گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The parallelisms are reinforced by frequent alliteration, indicated by italics.
[ترجمه گوگل]توازی ها با آلتراسیون مکرر، که با حروف کج نشان داده می شوند، تقویت می شوند
[ترجمه ترگمان]The توسط alliteration مکرر تقویت شده اند، که توسط ایتالیک مشخص شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the 15 phonological figures, assonance, alliteration, rhyme and others, are directly responsible for its poetical tendency.
[ترجمه گوگل]در 15 شکل واجی، همخوانی، همسانی، قافیه و غیره، مستقیماً مسئول گرایش شعری آن هستند
[ترجمه ترگمان]در ۱۵ چهره آوایی، assonance، alliteration، قافیه و دیگران، مستقیما مسئول گرایش شاعرانه آن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The prosody of Beowulf is based on alliteration, not end rhymes.
[ترجمه گوگل]عروض بیوولف بر اساس همخوانی است، نه قافیه های پایانی
[ترجمه ترگمان]The of مبتنی بر alliteration است، نه rhymes پایانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Alliteration and assonance is not only a language phenomenon, but also an artistic one in poems.
[ترجمه گوگل]همخوانی و همخوانی نه تنها یک پدیده زبانی است، بلکه در اشعار نیز یک پدیده هنری است
[ترجمه ترگمان]alliteration و assonance فقط یک پدیده زبانی است، بلکه یک پدیده هنری نیز در شعر نیز وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Includes alliteration, harmonics, onomatopoetic, parallelism, symmetry and parables, etc.
[ترجمه گوگل]شامل آلیتراسیون، هارمونیک، آنوماتوپتیک، توازی، تقارن و تمثیل و غیره است
[ترجمه ترگمان]شامل alliteration، harmonics، onomatopoetic، parallelism، تقارن و تمثیل ها، و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It'seems to me that in prose alliteration should be used only for a special reason.
[ترجمه گوگل]به نظر من در نثر باید فقط به دلیل خاصی از الیت استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]به نظرم می رسد که در نثر prose باید فقط به خاطر یک دلیل خاص مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We chose alliteration on the theory a little vulgarity enhances memory.
[ترجمه گوگل]ما تئوری را انتخاب کردیم کمی ابتذال حافظه را تقویت می کند
[ترجمه ترگمان]ما alliteration را بر روی این نظریه انتخاب کردیم که کمی ابتذال، حافظه را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Alliteration, assonance and consonance are three main rhetorical devices, and literal translation, interpretation and naturalization are the main translation approach.
[ترجمه گوگل]همخوانی، همخوانی و همخوانی سه ابزار بلاغی اصلی هستند و ترجمه تحت اللفظی، تفسیر و طبیعی سازی رویکرد اصلی ترجمه هستند
[ترجمه ترگمان]alliteration، assonance و موافق سه ابزار اصلی هستند، و ترجمه دقیق، تفسیر و اعطای تابعیت، رویکرد ترجمه اصلی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Alliteration is the repetition of the same sound within line or a group of words.
[ترجمه گوگل]آلتراسیون عبارت است از تکرار یک صدا در داخل خط یا گروهی از کلمات
[ترجمه ترگمان]alliteration تکرار همان صدا در یک خط یا گروهی از کلمات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. What became known, with irresistible alliteration, as the credit crunch had begun.
[ترجمه گوگل]چیزی که با تقابل غیرقابل مقاومت شناخته شد، زیرا بحران اعتباری آغاز شده بود
[ترجمه ترگمان]چیزی که شناخته شد، با alliteration غیرقابل مقاومتی، همان طور که افتخارش شروع شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اوردن کلمات با صدای مترادف مثل (اسم)
alliteration

انگلیسی به انگلیسی

• use of similar phonetic sounds at the beginning of adjoining words
alliteration is the use in speech or writing of several words close together which all begin with the same letter or sound.

پیشنهاد کاربران

پیشنهاد آقای صانع که "واج آرایی" گفته اند مرا بی یاد , واژه "ترنگ" انداخت.
هر گاه تیری از کمانی رها شود آوایی از کمان خیزد که آنرا ترنگ گویند. این واژه در زبان انگلیسی هم همین کار برد را دارد "Twang".
...
[مشاهده متن کامل]

پیشتر واژه "هم ترنگی" را پیشنهاد کردم. هر چند "ترنگ آرایی" هم بد نیست.
افسوس که بی فایده فرسوده شدیم - ( ف - سه بار )
وز داس سپهر سرنگون سوده شدیم - ( س - چهار بار )

Alliteration - repeated consonant sound at the beginning of words or within words;
used to establish mood and rhythm in a story; true alliteration has three words
beginning with the same sound ( two words beginning with the same sound would
...
[مشاهده متن کامل]

be called alliterative )
http://teachingreadingandla. pbworks. com/f/Literary Devices. pdf
واج آرایی
به این مثال توجه کنید:
در این درگَه که گَهگَه کُه کَه و کَه کُه شود ناگَه
مشو غرّه به امروزت که از فردا نه ای آگه

یک آهنگی - یک آغازی - هم زنگی - هم آغازی - هم ترنگی
یک آهنگ - یک آغاز - هم آغاز - هم زنگ - هم ترنگ
خبرت خرابتر کرد جراحت جدایی
آرایه ی واج آرایی یا نغمه حروف
هم اوا

بپرس