anhedonia


روانشناسى : فقدان احساس لذت

جمله های نمونه

1. But symptoms like anhedonia were thought to be adult problems because it's often talked about as decreased libido.
[ترجمه گوگل]اما تصور می شد علائمی مانند آنهدونیا مشکلات بزرگسالان باشد زیرا اغلب از آن به عنوان کاهش میل جنسی یاد می شود
[ترجمه ترگمان]اما علائمی چون anhedonia به عنوان مشکلات بزرگسالان تلقی می شدند چون اغلب در مورد کاهش مصرف جنسی صحبت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It includes anhedonia and a lack of motivation.
[ترجمه گوگل]این شامل بی لذتی و فقدان انگیزه است
[ترجمه ترگمان]آن شامل anhedonia و فقدان انگیزش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Although anhedonia is regarded as an important symptom in psychopathology, it has received relatively little attention.
[ترجمه حسین] چیزایی که قبلا خوشحالم میکرده وحالا نمیکنه رو میشه گفت طرف دچار انهدونیا شده
|
[ترجمه گوگل]اگرچه آنهدونیا به عنوان یک علامت مهم در آسیب شناسی روانی در نظر گرفته می شود، اما توجه نسبتا کمی به آن شده است
[ترجمه ترگمان]گرچه anhedonia به عنوان یک نشانه مهم در آسیب شناسی روانی شناخته می شود، اما توجه نسبتا کمی به آن معطوف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Anhedonia is defined as the diminished capacity to experience pleasure, and it plays a very important role in the aetiology of schizophrenia.
[ترجمه گوگل]آنهدونیا به عنوان ظرفیت کاهش یافته برای تجربه لذت تعریف می شود و نقش بسیار مهمی در علت شناسی اسکیزوفرنی ایفا می کند
[ترجمه ترگمان]anhedonia به عنوان ظرفیت کاهش یافته برای تجربه لذت تعریف می شود و نقش بسیار مهمی در the شیزوفرنی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. However, as this infection and its psychological effects progressed, I began to lose interest in the usual pleasures of life (a condition called anhedonia), including pleasure from sex.
[ترجمه گوگل]با این حال، با پیشرفت این عفونت و اثرات روانی آن، علاقه من به لذت های معمول زندگی (شرایطی به نام آنهدونیا) از جمله لذت جنسی از دست رفت
[ترجمه ترگمان]با این حال، چون این عفونت و اثرات روان شناختی آن پیشرفت کرد، من شروع به از دست دادن علاقه به لذت های معمولی زندگی (شرایطی به نام anhedonia)، از جمله لذت از سکس، کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[روانپزشکی] فقدان لذت

انگلیسی به انگلیسی

• condition resulting in an inability to experience pleasure (psychology)

پیشنهاد کاربران

چند تا از هم معنی های انهدونیا، رخوت:
affective blunting",
"restricted range of affect",
"emotional numbing",
and
"flat affect",
Interest deficit
"Anhdeonia" به حالتی گفته میشه که:
چیزایی که قبلا شخص رو خوشحال میکرد ولی دیگه تاثیری تو حالش نداره !
اصطلاحی در روانشناسی؛ به حالتی گفته می شود که چیزهایی که قبلا شخص را خوشحال می کرد دیگر تأثیری در حال او ندارد.
بی میل به لذتهای گذشته
فقدان لذت بردن از شرایطی که قبلا برای شخص لذتبخش بوده.
فقدان لذت. پدیده ی رایج معاصر زمان ما. . .
بی لذتی
کلمه فوق در مقابل واژه یوفوریا قرار میگیرد، که به معنی سر خوشی کاذب ناشی از مصرف نارکوتیکها یا مواد مخدر هست که با عث بالا رفتن ماده دوپامین در مغز میشود و آنتی کولینرژیک ها نیز ایجاد یوفوریا میکنند برعکس
...
[مشاهده متن کامل]
انهدونیا احساس بدبختی و پوچی و افسردگی هست که هیچ چیز شخص را راضی نمی کند حتی چیزهاییکه فرد قبلا به آن علاقه داشت و بیشتر در ترک اعتیاد این حالت بوجود میاید و باید مراقب جدی فرد بود چون احتمال بازگشت به اعتیاد و یا خودکشی هست. با تشکر.

انهدونیا ( اختلالی که در آن فرد، ناتوان از حس رضایت و لذت بردن و فعالیت های لذت بخش است )

بپرس