antique

/ænˈtiːk//ænˈtiːk/

معنی: عتیقه، کهنه، باستانی، عتیق
معانی دیگر: آنتیک، اثر قدیمی، کهن، سالخورده، قدیمی ماب، کهنه مسلک، از مد افتاده، بی رواج، دیروزین، به سبک عتیقه های دوران باستان، سبک کلاسیک، وابسته به عتیقه و عتیقه شناسی، (مبل و ظروف نقره و غیره) از صد سال کهنه تر، عتیقه نما کردن، کهنه نما کردن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: belonging to earlier times; of a period long past.
مترادف: ancient, old, old-time
متضاد: modern
مشابه: antediluvian, archaic, early, primitive

- The quartet will be playing baroque music on antique instruments.
[ترجمه گوگل] این کوارتت موسیقی باروک را بر روی سازهای عتیقه اجرا خواهد کرد
[ترجمه ترگمان] این چهار نفر با آلات موسیقی به سبک باروک بازی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- There is an antique clothing exhibit at the museum this month.
[ترجمه گوگل] در این ماه یک نمایشگاه لباس عتیقه در موزه وجود دارد
[ترجمه ترگمان] این ماه یک نمایشگاه لباس عتیقه در موزه برگزار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: very old.
مترادف: ancient, old
متضاد: new

- We found some nice antique furniture in the attic.
[ترجمه گوگل] چند مبلمان عتیقه زیبا در اتاق زیر شیروانی پیدا کردیم
[ترجمه ترگمان] یه سری وسایل عتیقه خوشگل تو اتاق زیر شیروونی پیدا کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- We went to see the antique ruins of the temple.
[ترجمه گوگل] به دیدن خرابه های عتیقه معبد رفتیم
[ترجمه ترگمان] به دیدن ویرانه های باستانی معبد رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: outmoded; old.
متضاد: current, new
مشابه: obsolete, old, old-fashioned, old-time, old-world, outdated, outmoded

- I need a new hairstyle--mine is antique.
[ترجمه گوگل] من به یک مدل موی جدید نیاز دارم - مال من آنتیک است
[ترجمه ترگمان] من یه مدل موی جدید میخوام مال من عتیقه ست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- This type of printer is antique now.
[ترجمه گوگل] این نوع چاپگر در حال حاضر قدیمی است
[ترجمه ترگمان] این نوع چاپگر اکنون عتیقه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: an object of art or handicraft, such as furniture, made in earlier times, esp. over one hundred years before, and usu. of interest to collectors.
مشابه: antiquity, artifact, collectible, objet d'art, rarity, relic

- This table is a valuable antique.
[ترجمه گوگل] این میز یک عتیقه ارزشمند است
[ترجمه ترگمان] این میز یک عتیقه ارزشمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: antiques, antiquing, antiqued
مشتقات: antiqueness (n.)
• : تعریف: to cause to appear old or antique in style.
مترادف: distress

- Shall we antique the cabinets?
[ترجمه گوگل] کابینت ها را آنتیک کنیم؟
[ترجمه ترگمان] بریم تو cabinets بگردیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an authentic antique
عتیقه ی اصل

2. a collection of antique relics
مجموعه ای از آثار عتیقه

3. some of the antique objects were charred by the fire
برخی از اشیای عتیقه در آتش سوزی نیمسوز شدند.

4. she had arrayed her antique dishes in a buffet
ظروف آنتیک خود را در قفسه چیده بود.

5. he has been stuck several times by phony antique dealers
عتیقه فروشان قلابی چندین بار کلاه سرش گذاشته اند.

6. Antique toy cars are ten a penny nowadays.
[ترجمه گوگل]ماشین های اسباب بازی عتیقه امروزه ده پنی هستند
[ترجمه ترگمان]این روزها فقط یک ماشین اسباب بازی قدیمی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She's really making a go of her new antique shop.
[ترجمه گوگل]او واقعاً دارد به مغازه عتیقه فروشی جدیدش می رود
[ترجمه ترگمان]او واقعا دارد به مغازه عتیقه فروشی می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I can not evaluate such an important antique.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم چنین عتیقه مهمی را ارزیابی کنم
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم چنین عتیقه مهم را ارزیابی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Such a finding as this exquisite antique is rare indeed.
[ترجمه گوگل]چنین یافته ای مانند این عتیقه نفیس در واقع نادر است
[ترجمه ترگمان]واقعا که این عتیقه عالی واقعا نادر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He can distinguish a genuine antique from a reproduction.
[ترجمه مرتضی] او میتواند یک عتیقه واقعی را از بین تقلبی ها تشخیص دهد
|
[ترجمه گوگل]او می تواند یک عتیقه واقعی را از یک تولید مثل تشخیص دهد
[ترجمه ترگمان]او می تواند یک عتیقه واقعی را از یک تولید مثل تمیز دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His plans for converting his house into an antique shop are just pie in the sky.
[ترجمه گوگل]برنامه های او برای تبدیل خانه اش به یک مغازه عتیقه فروشی فقط پایی در آسمان است
[ترجمه ترگمان]نقشه های او برای تبدیل خانه اش به یک مغازه عتیقه فروشی دیگر در آسمان pie
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We have an antique clock on our mantelpiece.
[ترجمه گوگل]ما یک ساعت عتیقه روی شومینه خود داریم
[ترجمه ترگمان]ما یک ساعت عتیقه روی پیش بخاری داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We went for a browse around an antique shop.
[ترجمه گوگل]برای گشت و گذار در یک مغازه عتیقه فروشی رفتیم
[ترجمه ترگمان]ما دنبال یه گشت و گذار اطراف یه مغازه آنتیک فروشی گشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Priceless antique furniture was destroyed in the fire at the stately home.
[ترجمه گوگل]مبلمان عتیقه گرانبها در آتش سوزی در خانه باشکوه از بین رفت
[ترجمه ترگمان]اسباب و اثاث عتیقه در آتش خانه مجلل خراب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I struck on that antique in a small shop in Shanghai.
[ترجمه گوگل]من آن عتیقه را در یک مغازه کوچک در شانگهای زدم
[ترجمه ترگمان] اون عتیقه رو توی یه مغازه کوچیک تو \"شانگهای\" بررسی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The museum houses the biggest collection of antique toys in Europe.
[ترجمه گوگل]این موزه بزرگترین مجموعه اسباب بازی های عتیقه اروپا را در خود جای داده است
[ترجمه ترگمان]این موزه بزرگ ترین مجموعه اسباب بازی های قدیمی در اروپا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. I made him a bid for the antique table.
[ترجمه گوگل]برای میز عتیقه به او پیشنهاد دادم
[ترجمه ترگمان]من برای اون میز عتیقه پیشنهاد دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The antique furnishing provides an unusual contrast to the modernity of the building.
[ترجمه گوگل]مبلمان آنتیک تضاد غیرمعمولی با مدرنیته ساختمان ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]مبلمان عتیقه، کنتراست غیر معمول را با مدرنیته ساختن ساختمان فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عتیقه (اسم)
relic, antique, curio

کهنه (صفت)
olden, obsolete, antiquated, gray, old, ancient, age-old, archaic, stale, antique, dead, bygone, trite, time-worn, behindhand, ragged, frowsty, worm-eaten, dowdy, musty, fusty, poky, obsolescent, worn-out, run-down, well-worn, tacky, weatherworn

باستانی (صفت)
prime, gray, old, ancient, age-old, classical, antique, antiquarian, classic, traditionary, relict, primeval

عتیق (صفت)
old, ancient, antique

انگلیسی به انگلیسی

• antique object, old object; antique style (in art)
make antique; give an old appearance to-
very old, ancient; old-fashioned, not modern; from another period
an antique is an old object which is valuable because of its beauty or rarity.

پیشنهاد کاربران

antique ( adj ) ( �nˈtik ) =old and often valuable, e. g. an antique mahogany desk. antique ( n ) =an object such as a piece of furniture that is old and often valuable, e. g. an antique shop.
antique
antiquated = قدیمی
antique = عتیقه ، عتیق ، عتیق کردن
antiquity = عهد عتیق
Antique shop
عتیقه فروشی
antique ( عمومی )
واژه مصوب: عتیقه
تعریف: 1. ویژگی شی‏ء متعلق به دوران پیشین و دارای ارزش هنری یا تاریخی|||2. شی‏ء متعلق به دوران پیشین و دارای ارزش هنری یا تاریخی
antique ( noun ) = عتیقه یا آنتیک، گنجینه، میراث
معانی دیگر >>> {شخص یا فرد قدیمی مسلک یا کهنه پرست و عقب مانده}، {ارزشمند، مایملک، دارائی ( با ارزش ) ( در مورد چیزی که بسیار ارزشمند است ) }

...
[مشاهده متن کامل]

مثال:
an antique shop = یک مغازه عتیقه فروشی
antique shopping = خرید عتیقه
1 - their home is filled with antique furniture.
خانه آنها با مبلمان عتیقه پر شده است.
2 - He sold antiques for a while.
او مدتی عتیقه فروشی کرد.
3 - You can't give away Granny's old bookcase - it's a valuable antique.
نمی توانید قفسه کتاب قدیمی مادربزرگ را هدیه دهید - این یک عتیقه ارزشمند است.
4 - My mother collects antiques.
مادرم عتیقه جمع می کند.
5 - This is a recipe from my childhood, which I guess makes it an antique.
این یک دستورالعمل از دوران کودکی من است ، که فکر می کنم آن را به یک گنجینه ارزشمند تبدیل کرده است.
antique ( adj ) کهنه، قدیمی، باستانی، کهن، عتیقه، کلاسیک، تاریخی، ثبت شده
An antique vase = یک گلدان قدیمی

باستانی=ancient
عتیقه
چیز قدیمی
اشیا قدیمی
معنی:باستانی

بپرس