anvil

/ˈænvəl//ˈænvɪl/

معنی: سندان، استخوان سندانی
معانی دیگر: روی سندان کوبیدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a heavy, flat-topped metal block on which metal objects, often after heating, are hammered into shapes.

(2) تعریف: the fixed jaw in a measuring instrument such as calipers.

(3) تعریف: in anatomy, the middle one of three small bones in a mammal's ear; incus.

جمله های نمونه

1. blacksmiths were smiting the anvil
آهنگران بر سندان می کوبیدند.

2. the ring of hammer upon anvil
صدای دینگ چکش بر روی سندان

3. they hit the hammer on the anvil uselessly
بیهوده چکش را بر سندان می کوبند.

4. A good anvil does not fear the hammer.
[ترجمه گوگل]سندان خوب از چکش نمی ترسد
[ترجمه ترگمان]سندان خوب از چکش بیم ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The blacksmith shaped a horseshoe on his anvil.
[ترجمه گوگل]آهنگر روی سندان خود نعل اسبی شکل داد
[ترجمه ترگمان]آهنگری یک نعل بر سندان خود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The scheme is still on the anvil.
[ترجمه گوگل]این طرح هنوز روی سندان است
[ترجمه ترگمان]این نقشه هنوز روی سندان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. High-pressure researchers are now using the anvil and the cannon to search for signs of these internal changes.
[ترجمه گوگل]محققان فشار بالا اکنون از سندان و توپ برای جستجوی علائم این تغییرات درونی استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]محققان فشار بالا در حال حاضر از سندان و توپ برای یافتن نشانه هایی از این تغییرات داخلی استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Knittle picked up the shiny anvil and rested it on the palm of her hand.
[ترجمه گوگل]نایتل سندان براق را برداشت و روی کف دستش گذاشت
[ترجمه ترگمان]Knittle سندان براق را برداشت و روی کف دستش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hammer on anvil, sparks flying.
[ترجمه گوگل]چکش روی سندان، جرقه هایی که پرواز می کنند
[ترجمه ترگمان]چکش را روی سندان، جرقه ها را به پرواز در می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Anvil Roller uses the best available high speed tool steel, fully hardened to 62 + Rockwell.
[ترجمه گوگل]غلتک سندان از بهترین فولاد ابزار پرسرعت موجود استفاده می کند که کاملاً تا 62 + راکول سخت شده است
[ترجمه ترگمان]رولر Roller از بهترین ابزار با سرعت بالای موجود استفاده می کند که به طور کامل به ۶۲ + ۶۲ در مقیاس راکول
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The anvil is used to noise.
[ترجمه گوگل]سندان برای سروصدا استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]از سندان برای سر و صدا استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Did you forget to pack the baby's anvil?
[ترجمه گوگل]آیا فراموش کرده اید سندان کودک را بسته بندی کنید؟
[ترجمه ترگمان]تو فراموش کردی که پتک بچه رو جمع کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The octahedron steel ingot and V - anvil forging bar can effectively prevent cracks in crystal boundary.
[ترجمه گوگل]شمش فولادی هشت وجهی و میله آهنگری سندان V به طور موثر می تواند از ایجاد ترک در مرز کریستال جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]قالب های فولادی octahedron و میله ای شکل - سندان می تواند به طور موثر از ایجاد شکاف در مرز بلور جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The anvil is not afraid of the hammer.
[ترجمه گوگل]سندان از چکش نمی ترسد
[ترجمه ترگمان]سندان از چکش نمی ترسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Only the boy looked at the two men sledging a length of iron on the outside anvil.
[ترجمه گوگل]فقط پسر به دو مردی نگاه کرد که یک سورتمه آهنی روی سندان بیرونی داشتند
[ترجمه ترگمان]تنها پسر به آن دو مرد نگاه کرد که روی سندان آهنی بلندی قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سندان (اسم)
anvil, incus, anvil bone, stake

استخوان سندانی (اسم)
anvil, incus

تخصصی

[نساجی] سندان

انگلیسی به انگلیسی

• heavy block on which metal is hammered
an anvil is a heavy iron block on which hot metals are beaten into shape.

پیشنهاد کاربران

a heavy block of iron on which heated pieces of metal are made into a particular shape with a hammer
یک بلوک آهنی سنگین که روی آن قطعات فلزی گرم شده با چکش به شکل خاصی در می آید
سندان
anvil
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/anvil
در مفهوم انتزاعی،
نقطۀ عطف، تجربه ای سخت که باعث تغییر مسیر فرد یا موفقیتش می شود
1 - یک تجربه مشقت بار که کسی رو تغییر میده و به عاقبت به خیریِ یک رویداد منجر می شه.
2 - استخوان سندان، استخوانی در گوشِ میانی
خشمگین شدن
if thou art an anvil
اگر خشمگین شوی
سنگینی کردن
سنگین

بپرس