assure

/əˈʃʊr//əˈʃɔː/

معنی: اطمینان دادن، بیمه کردن، مجاب کردن، راضی کردن، خاطر جمع کردن
معانی دیگر: دلگرمی دادن، مطمئن کردن، پشتگرم کردن، قول دادن، تاکید کردن، تضمین کردن، روی چیزی حساب کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: assures, assuring, assured
(1) تعریف: to say to with force or conviction in order to create trust or give confidence.
مشابه: affirm, assert, asseverate, aver, guarantee, state

- The doctor assured him that there was nothing to worry about.
[ترجمه A.A] دکتر به او اطمینان داد که جای هیچ نگرانی نیست
|
[ترجمه گوگل] دکتر به او اطمینان داد که جای نگرانی نیست
[ترجمه ترگمان] دکتر به او اطمینان داد که جای نگرانی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I assure you that we are all behind you in this endeavor.
[ترجمه مری] من به شما اطمینان میدهم که همه ی ما در این تلاش پشت شما هستیم
|
[ترجمه گوگل] من به شما اطمینان می دهم که همه ما در این تلاش پشتیبان شما هستیم
[ترجمه ترگمان] به شما اطمینان می دهم که همه ما در این تلاش هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to cause to feel certain or secure.
متضاد: alarm, disconcert
مشابه: encourage, ensure, reassure, satisfy

- His latest actions assured me that I could trust him.
[ترجمه گوگل] آخرین اقدامات او به من اطمینان داد که می توانم به او اعتماد کنم
[ترجمه ترگمان] آخرین اقدام او به من اطمینان داد که می توانم به او اعتماد کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The excellence of her work assured her of being offered a permanent job.
[ترجمه گوگل] عالی بودن کار او به او اطمینان داد که یک شغل دائمی به او پیشنهاد می شود
[ترجمه ترگمان] برتری کار او به او اطمینان داد که شغلی دائمی پیشنهاد خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The town merchants assured the candidate of their support in the upcoming election.
[ترجمه گوگل] تجار شهر به نامزد حمایت خود در انتخابات آینده اطمینان دادند
[ترجمه ترگمان] تجار شهر به کاندید شدن خود در انتخابات آتی اطمینان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to make certain; guarantee.
مترادف: certify, ensure, guarantee, promise, warrant
مشابه: confirm, guaranty, insure, pledge, secure, see

- Making an early reservation will assure getting good seats for the performance.
[ترجمه گوگل] رزرو زود هنگام به شما اطمینان می دهد که صندلی های خوبی برای اجرا داشته باشید
[ترجمه ترگمان] رزرو کردن یک رزرو زود هنگام به دست آوردن صندلی های خوب برای عملکرد آن را تضمین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The new contract assures that the work will be completed by the end of the month.
[ترجمه گوگل] قرارداد جدید تضمین می کند که کار تا پایان ماه به پایان خواهد رسید
[ترجمه ترگمان] قرارداد جدید تضمین می کند که کار تا پایان ماه تکمیل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Good test scores don't assure you an acceptance from the school of your choice.
[ترجمه گوگل] نمرات خوب آزمون به شما اطمینان نمی دهد که از مدرسه انتخابی خود قبول شوید
[ترجمه ترگمان] نمره های خوب، به شما اطمینان نمی دهند که از مکتب انتخاب شما پذیرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. i assure you i'll be there
قول می دهم آنجا باشم.

2. i can assure you of his honesty
من امانت او را به شما تضمین می کنم.

3. I can certainly assure you I'm looking after number one all right.
[ترجمه گوگل]من مطمئناً می توانم به شما اطمینان دهم که به خوبی مراقب شماره یک هستم
[ترجمه ترگمان]مطمئن باشید که من به شما اطمینان می دهم که دنبال شماره یک نفر می گردم، بسیار خوب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I assure you my actions will correspond with my words.
[ترجمه گوگل]من به شما اطمینان می دهم که اعمال من با گفتار من مطابقت دارد
[ترجمه ترگمان]به شما اطمینان می دهم که اعمال من با کلمات من سازگار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He hastened to assure me that there was nothing traumatic to report.
[ترجمه گوگل]او با عجله به من اطمینان داد که هیچ چیز آسیب زا برای گزارش کردن وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]او با عجله به من اطمینان داد که چیزی برای گزارش دادن وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She's perfectly safe, I can assure you.
[ترجمه گوگل]او کاملاً امن است، من می توانم به شما اطمینان دهم
[ترجمه ترگمان]او کاملا در امان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I can assure you of the reliability of this.
[ترجمه گوگل]من می توانم به شما از قابلیت اطمینان این اطمینان دهم
[ترجمه ترگمان]به شما اطمینان می دهم که از این قابلیت اطمینان دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I won't let you down, I can assure you of that.
[ترجمه گوگل]من شما را ناامید نمی کنم، می توانم به شما اطمینان دهم
[ترجمه ترگمان]من به تو اجازه نخواهم داد که این کار را بکنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I assure you that this was purely an oversight on my part.
[ترجمه گوگل]من به شما اطمینان می دهم که این صرفاً یک سهل انگاری از جانب من بود
[ترجمه ترگمان]بهت اطمینان میدم که اینا همش تقصیر من بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I can assure you of the reliability of the information.
[ترجمه گوگل]من می توانم به شما از قابل اعتماد بودن اطلاعات اطمینان دهم
[ترجمه ترگمان]من می توانم قابلیت اطمینان این اطلاعات را به شما اطمینان دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We can assure you of our full support.
[ترجمه گوگل]ما می توانیم به شما از حمایت کامل خود اطمینان دهیم
[ترجمه ترگمان] میتونیم از حمایت کامل مون بهت اطمینان بدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I can assure you of the reliability of the news.
[ترجمه گوگل]من می توانم به شما از موثق بودن خبر اطمینان دهم
[ترجمه ترگمان]من می توانم قابلیت اطمینان این خبر را به شما اطمینان بدهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The document is genuine, I can assure you .
[ترجمه گوگل]سند واقعی است، من می توانم به شما اطمینان دهم
[ترجمه ترگمان]این سند اصل است، من می توانم به شما اطمینان بدهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The only ladder to assure success is to work hard.
[ترجمه گوگل]تنها نردبانی که موفقیت را تضمین می کند سخت کوشی است
[ترجمه ترگمان]تنها نردبان برای تضمین موفقیت، کار سخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I can assure you that the animals are well cared for.
[ترجمه گوگل]من می توانم به شما اطمینان دهم که از حیوانات به خوبی مراقبت می شود
[ترجمه ترگمان]به شما اطمینان می دهم که حیوانات به خوبی برایشان مهم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اطمینان دادن (فعل)
avouch, assure, vouch

بیمه کردن (فعل)
assure, insure

مجاب کردن (فعل)
assure, confute

راضی کردن (فعل)
content, assure, satisfy, sate

خاطر جمع کردن (فعل)
assure, make sure

تخصصی

[حقوق] اطمینان دادن، بیمه کردن، تضمین کردن، وثیقه سپردن

انگلیسی به انگلیسی

• promise, pledge
if you assure someone that something is true or will happen, you tell them that it is definitely true or will definitely happen, in order to make them less worried.
if you are assured of something, you will definitely get it.

پیشنهاد کاربران

تضمین کردن
مثال: He assured her that everything would be fine.
او به او تضمین کرد که همه چیز خوب خواهد بود.
Assuring you with my best regards
با تقدیم احترامات فائقه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : assure
✅️ اسم ( noun ) : assurance
✅️ صفت ( adjective ) : assured
✅️ قید ( adverb ) : assuredly
Assure :اطمینان دادن ( گفتن چیزی که باعث دلگرمی و مطمعن شدن شخص مقابل شود )
Ensure: مطمعن شدن، اطمینان حاصل کردن از
خیلی جاها هم معنی جفتشون مشابه هست. Reassure هم به هگین نحو
اطمینان
خاطرکسی را از چیزی آسوده کردن
make sure smb
خاطرجمع
تعهد دادن
اطمینان دادن
اطمینان دادن
تضمین کردن
قول دادن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس