attractiveness

/əˈtræktɪvnəs//əˈtræktɪvnəs/

معنی: خوش رویی
معانی دیگر: کشندگی، جاذبیت، دلربایی

جمله های نمونه

1. the monarch of beauty and attractiveness
خسرو حسن و دلبری

2. The attractiveness of the book is much enhanced by Mark Stevens's drawings.
[ترجمه گوگل]جذابیت کتاب با طراحی های مارک استیونز بسیار افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]جذابیت این کتاب توسط نقاشی های مارک s افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. High mortgage rates have decreased the attractiveness of house-owning.
[ترجمه گوگل]نرخ بالای وام مسکن جذابیت خانه‌داری را کاهش داده است
[ترجمه ترگمان]میزان وام های بالا جذابیت خانه را کاهش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His attractiveness is partly due to his self-confidence.
[ترجمه گوگل]جذابیت او تا حدودی به دلیل اعتماد به نفس اوست
[ترجمه ترگمان]جذابیت او تا حدودی به دلیل اعتماد به نفس او است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Most of us would maintain that physical attractiveness does not play a major part in how we react to the people we meet.
[ترجمه گوگل]بسیاری از ما معتقدیم که جذابیت فیزیکی نقش مهمی در واکنش ما به افرادی که ملاقات می کنیم ندارد
[ترجمه ترگمان]اغلب ما حفظ می کنیم که جذابیت فیزیکی نقشی اساسی در نحوه واکنش ما نسبت به افرادی که یکدیگر را ملاقات می کنیم ایفا نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. For a moment his attractiveness shone so powerfully that it almost sabotaged the warning bells sounding strident alarm inside Charity's head.
[ترجمه گوگل]برای یک لحظه جذابیت او چنان قدرتمند درخشید که تقریباً زنگ های هشدار را که زنگ هشدار شدیدی را در داخل سر چاریتی به صدا در می آورد، خراب کرد
[ترجمه ترگمان]برای یک لحظه attractiveness چنان به روشنی می درخشید که صدای زنگ هشدار دهنده سر پیشخدمت را خراب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Demonstrating my attractiveness to a young intelligent woman in competition with young attractive males had become almost an obsession of mine.
[ترجمه گوگل]نشان دادن جذابیت خود به یک زن جوان باهوش در رقابت با مردان جوان جذاب تقریباً به یک وسواس برای من تبدیل شده بود
[ترجمه ترگمان]جذابیت من برای یک زن جوان باهوش در رقابت با مردان جوان جذاب تقریبا به یک وسواس من تبدیل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She has the roguish attractiveness of a kitten and has known for weeks that the Captain looks at her.
[ترجمه گوگل]او جذابیت سرکش یک بچه گربه را دارد و هفته ها می داند که کاپیتان به او نگاه می کند
[ترجمه ترگمان]این زن عموی بزرگ یک بچه گربه است و چند هفته است که ناخدا به او نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Elizabeth's physical attractiveness, "next to Jane in birth and beauty", is a genuflection to the accepted conventions of romance, but her appeal lies more in her "wit and vivacity".
[ترجمه گوگل]جذابیت جسمانی الیزابت، "در کنار جین در تولد و زیبایی"، تلفیقی از قراردادهای پذیرفته شده عاشقانه است، اما جذابیت او بیشتر در "شوخ طبعی و شادابی" او نهفته است
[ترجمه ترگمان]جذابیت فیزیکی الیزابت، \"کنار جین در تولد و زیبایی\"، a تا کنوانسیون های پذیرفته شده روابط عاشقانه است، اما جذابیت او بیشتر در \"هوش و نشاط\" او قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There is nothing wrong with journalists commenting on the attractiveness of artists.
[ترجمه گوگل]ایرادی ندارد که خبرنگاران در مورد جذابیت هنرمندان اظهار نظر کنند
[ترجمه ترگمان]خبرنگاران در مورد جذابیت هنرمندان هیچ ایرادی ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Thus launch windows to Mars differ widely in their attractiveness.
[ترجمه گوگل]بنابراین پنجره های پرتاب به مریخ از نظر جذابیت بسیار متفاوت هستند
[ترجمه ترگمان]بنابراین پرتاب پنجره های به مریخ در جذابیت خود به طور گسترده ای متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Many feel reluctant to take a back seat and allow their children to enjoy the special attractiveness of the teens and twenties.
[ترجمه گوگل]خیلی ها تمایلی به نشستن در صندلی عقب ندارند و به فرزندانشان اجازه می دهند از جذابیت خاص نوجوانان و دهه بیست سالگی لذت ببرند
[ترجمه ترگمان]بسیاری نسبت به گرفتن صندلی عقب بی میل هستند و به فرزندان خود اجازه می دهند تا از جذابیت ویژه نوجوانان و ۲۰ سالگی لذت ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Smiling is an inexpensive but powerful way of enhancing your appearance, attractiveness and friendliness, as well as increasing your personal influence and achievement. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]لبخند زدن راهی ارزان اما قدرتمند برای افزایش ظاهر، جذابیت و دوستی شما و همچنین افزایش نفوذ و موفقیت شخصی شماست دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]لبخند یک روش ارزان اما قدرتمند برای افزایش ظاهر، جذابیت و دوستی شما و نیز افزایش نفوذ و موفقیت شخصی شما است دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Unix International says Application Linking capabilities will significantly enhance the attractiveness of Unix-based applications in general-use environments.
[ترجمه گوگل]یونیکس بین‌المللی می‌گوید قابلیت‌های Application Linking به طور قابل توجهی جذابیت برنامه‌های مبتنی بر یونیکس را در محیط‌های عمومی افزایش می‌دهد
[ترجمه ترگمان]\"یونیکس\" می گوید ارتباط برنامه ها به طور قابل توجهی جذابیت برنامه های مبتنی بر یونیکس را در محیط های استفاده عمومی افزایش خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خوش رویی (اسم)
beauty, affability, amiability, geniality, neighborliness, cordiality, hospitality, attractiveness, handsomeness

انگلیسی به انگلیسی

• beauty, appeal, charm

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : attract
اسم ( noun ) : attraction / attractiveness
صفت ( adjective ) : attractive
قید ( adverb ) : attractively
جذابیت

بپرس