a sort of

پیشنهاد کاربران

a ) sort of )
تا حدودی، بفهمی نفهمی، بگی نگی، یه جور، یه جوری، به اصطلاح
نوعی
It's a sort of orange colour : نوعی رنگ نارنجی است
یک نوع از

بپرس