abolitionist

/ˌæbəˈlɪʃənəst//ˌæbəˈlɪʃənɪst/

(گاهی c بزرگ) طرف دار الغای بردگی، طرفداربرانداختن، اصول بردگی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to Abolition.

- They took part in the abolitionist movement.
[ترجمه گوگل] آنها در جنبش الغا شرکت کردند
[ترجمه ترگمان] آن ها در جنبش abolitionist شرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: an advocate of Abolition.

- Many people who supported women's rights were also abolitionists.
[ترجمه گوگل] بسیاری از افرادی که از حقوق زنان حمایت می کردند نیز لغو شدند
[ترجمه ترگمان] بسیاری از افرادی که از حقوق زنان حمایت می کنند، حق رای abolitionists دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He began his own abolitionist newspaper, The North Star.
[ترجمه حسین بنی علی] او روزنامه ممنوعیت خواه خود را با نام �ستاره شمالی� شروع/راه اندازی کرد.
|
[ترجمه گوگل]او روزنامه‌اش را با نام «ستاره شمالی» راه‌اندازی کرد
[ترجمه ترگمان]او روزنامه own را شروع کرد، روزنامه استار شمال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The abolitionist stand does provide a warning beacon against which penal policies, such as prison building programmes, might be assessed.
[ترجمه گوگل]موضع لغو لغو یک چراغ هشدار است که ممکن است در برابر آن سیاست های کیفری، مانند برنامه های ساخت زندان، ارزیابی شود
[ترجمه ترگمان]استند abolitionist هشدار می دهد که سیاست های کیفری مانند برنامه های ساختمانی زندان ممکن است مورد ارزیابی قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The internal slave-trade, though much used in abolitionist arguments, seems to have played no major role.
[ترجمه گوگل]تجارت برده داخلی، اگرچه در بحث های لغو بسیار مورد استفاده قرار می گیرد، به نظر می رسد که نقش عمده ای نداشته است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که تجارت برده داخلی، هر چند که در مباحثات abolitionist مورد استفاده قرار می گرفت، هیچ نقش مهمی ایفا نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Lincoln was not an abolitionist, advocating instead that slavery be allowed no further advances.
[ترجمه گوگل]لینکلن طرفدار الغا نبود و در عوض از اینکه برده داری اجازه پیشرفت بیشتر نداشته باشد، دفاع می کرد
[ترجمه ترگمان]لینکلن an نبود، و به جای آن که برده داری هیچ پیشرفت دیگری نداشته باشد، طرفداری می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It does not support the abolitionist argument.
[ترجمه گوگل]از استدلال لغو حمایت نمی کند
[ترجمه ترگمان]این موضوع از استدلال abolitionist پشتیبانی نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. With the premature end of apprenticeship came abolitionist anticipation of a new era of orderly progress in liberty.
[ترجمه گوگل]با پایان زودهنگام دوره کارآموزی، انتظار لغو دوره جدیدی از پیشرفت منظم در آزادی بود
[ترجمه ترگمان]با پایان زودرس دوره کارآموزی، پیش بینی دوران جدیدی از پیشرفت منظم در آزادی به دست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Enough to answer one more preacher, one more abolitionist and a town full of disgust.
[ترجمه گوگل]برای پاسخ دادن به یک واعظ دیگر، یک منسوخ شده بیشتر و شهری پر از انزجار کافی است
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی برای جواب دادن به یک واعظ بیشتر و یک شهر پر از نفرت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The abolitionist appeal in parliament revealed subtle differences.
[ترجمه گوگل]درخواست لغو لغو در پارلمان تفاوت های ظریفی را آشکار کرد
[ترجمه ترگمان]درخواست تجدید نظر در پارلمان تفاوت های ظریفی را آشکار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Frederick Douglass, famous abolitionist and escaped American slave, and a writer whom I will always love, used his words to convert our country, first his prison, into his home.
[ترجمه گوگل]فردریک داگلاس، طرفدار الغای نامشروع و برده فراری آمریکایی، و نویسنده ای که من همیشه دوستش خواهم داشت، از کلمات خود استفاده کرد تا کشور ما، ابتدا زندانش، را به خانه خود تبدیل کند
[ترجمه ترگمان]فردریک داگلاس، abolitionist معروف و یک نویسنده آمریکایی، و نویسنده ای که من همیشه دوست خواهم داشت، از کلماتش برای تبدیل کشورمان، اولین زندان او، به خانه اش استفاده کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Backlash against the law helped fuel the abolitionist movement and increased participation on the Underground Railroad.
[ترجمه گوگل]مخالفت با قانون به جنبش لغو لغو و افزایش مشارکت در راه آهن زیرزمینی کمک کرد
[ترجمه ترگمان]backlash علیه این قانون به سوخت جنبش abolitionist و افزایش مشارکت در راه آهن ملی زیرزمینی کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The great abolitionist and orator Frederick Douglass once told us, "If there is no struggle, there is no progress. "
[ترجمه گوگل]فردریک داگلاس، متکلم و سخنور بزرگ لغو لغو، زمانی به ما گفت: "اگر مبارزه نباشد، پیشرفتی هم وجود ندارد "
[ترجمه ترگمان]فردریک داگلاس once کبیر به ما گفت: \" اگر مبارزه ای وجود نداشته باشد، هیچ پیشرفتی وجود ندارد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A militant abolitionist movement, predicated on the sinfulness of slaveholding, emerged in the 1830s.
[ترجمه گوگل]در دهه 1830 یک جنبش ستیزه جوی الغا، که مبتنی بر گناهکار بودن برده داری بود، ظهور کرد
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۸۳۰ یک جنبش abolitionist ستیزه جویان که در the گناهکار شناخته شده بود، پدیدار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. American abolitionist Harriet Tubman escapes from slavery.
[ترجمه گوگل]هریت تابمن، یکی از طرفداران لغو لغو قانون، از بردگی فرار می کند
[ترجمه ترگمان]هریت دوآک آمریکایی از بردگی فرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Pierre Toussaint, the 19th-century Haitian abolitionist, former slave and devout Catholic — who, like Cooke, has been championed by the Archdiocese of New York — has been in line since 194
[ترجمه گوگل]پیر توسن، کاتولیک، برده سابق و کاتولیک معتقد قرن نوزدهمی هائیتی - که مانند کوک توسط اسقف اعظم نیویورک حمایت می شد - از سال 194 در صف بوده است
[ترجمه ترگمان]پیر توسن، abolitionist اهل هاییتی قرن ۱۹، برده سابق و کاتولیک - که مانند کوک از سوی the نیویورک حمایت شده است - از زمان ۱۹۴ در صف بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Born in Maine, there is a strong abolitionist childhood thinking that everyone is equal before God.
[ترجمه گوگل]متولد مین، در دوران کودکی یک فکر الغای قوی وجود دارد که فکر می کند همه در برابر خدا برابر هستند
[ترجمه ترگمان]در ایالت مین، کودکی به نام abolitionist وجود دارد که فکر می کند همه برابر خدا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who sought to outlaw slavery (during the 18th and 19th centuries); one who seeks to abolish any law or regulation

پیشنهاد کاربران

طرفدارِ الغای برده داری، الغاگر
توقف طلب/توقف خواه
ممنوعیت طلب/ممنوعیت خواه
کسی که طرفدار توقف یا لغو یک قانون، سیستم یا نهاد است
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : abolish
✅️ اسم ( noun ) : abolition / abolitionism
✅️ صفت ( adjective ) : abolitionist
✅️ قید ( adverb ) : _
برانداز
کسی که طرفدار ممنوعیت یا لغو چیزیه
کسی که طرفدار الغای مجازات زندان است.
کسی که به خاتمه دادن برده داری کمک می کند.
کسی که از قانونی معترض هست
مخالف با بردگی

بپرس