abridged

/əˈbrɪdʒd//əˈbrɪdʒd/

معنی: مختصر
معانی دیگر: خلاصه شده

جمله های نمونه

1. It was abridged from the original work.
[ترجمه گوگل]از اثر اصلی خلاصه شده بود
[ترجمه ترگمان]خلاصه آن را از کار اصلی خود درآورده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The book was abridged for children.
[ترجمه گوگل]این کتاب مختص کودکان بود
[ترجمه ترگمان]این کتاب برای کودکان خلاصه می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The play was abridged for TV.
[ترجمه گوگل]نمایشنامه برای تلویزیون خلاصه شد
[ترجمه ترگمان]این نمایش برای تلویزیون خلاصه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The abridged edition was published in 198
[ترجمه گوگل]نسخه خلاصه شده در سال 198 منتشر شد
[ترجمه ترگمان]این نسخه در ۱۹۸ مورد به چاپ رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This is an abridged version of her new novel "The Queen and I".
[ترجمه گوگل]این نسخه خلاصه شده از رمان جدید او "ملکه و من" است
[ترجمه ترگمان]این یک نسخه از رمان جدید او \"ملکه و من\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They have brought out an abridged edition of the encyclopedia.
[ترجمه گوگل]آنها نسخه مختصری از دایره المعارف را آورده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها نسخه کوتاهی از دایره المعارف انگلیسی را بیرون آورده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This story must be abridged.
[ترجمه گوگل]این داستان را باید خلاصه کرد
[ترجمه ترگمان]این داستان باید خلاصه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The children read the novel in its abridged version.
[ترجمه گوگل]بچه ها رمان را به صورت خلاصه شده خواندند
[ترجمه ترگمان]بچه ها رمان را در ترجمه خلاصه آن می خوانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The rights of citizens must not be abridged.
[ترجمه گوگل]حقوق شهروندی نباید کوتاه شود
[ترجمه ترگمان]حقوق شهروندان نباید خلاصه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I've only read the abridged edition/version of her novel.
[ترجمه گوگل]من فقط نسخه/نسخه خلاصه شده رمان او را خوانده ام
[ترجمه ترگمان]من فقط ویرایش خلاصه رمان او را خوانده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The book is an abridged account of his experiences in India before Independence.
[ترجمه گوگل]این کتاب شرح مختصری از تجربیات او در هند قبل از استقلال است
[ترجمه ترگمان]این کتاب شرح خلاصه تجربیات او در هند قبل از استقلال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Such freedoms can be abridged only if the state shows it has a compelling need to do so.
[ترجمه گوگل]تنها در صورتی می توان چنین آزادی هایی را خلاصه کرد که دولت نشان دهد که نیاز قانع کننده ای به این کار دارد
[ترجمه ترگمان]چنین آزادی ها می تواند تنها در صورتی خلاصه شود که دولت نشان دهد که نیاز شدیدی به انجام این کار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This is a further abridged version.
[ترجمه گوگل]این یک نسخه خلاصه شده بیشتر است
[ترجمه ترگمان]این یک نسخه خلاصه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The standard can always be abridged if the requirements of the children require the case to be heard very quickly.
[ترجمه گوگل]اگر الزامات کودکان ایجاب کند که پرونده خیلی سریع رسیدگی شود، همیشه می توان استاندارد را خلاصه کرد
[ترجمه ترگمان]در صورتی که الزامات مورد نیاز کودکان به سرعت زیاد شنیده شود، این استاندارد می تواند خلاصه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In addition to the full edition, there exist abridged and medium editions of the scheme.
[ترجمه گوگل]علاوه بر نسخه کامل، نسخه های خلاصه شده و متوسط ​​از طرح وجود دارد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر ویرایش کامل، این طرح به صورت خلاصه و medium از این طرح وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مختصر (صفت)
brief, abridged, concise, summary, short, little, terse, succinct, compendious, laconic, curt, synoptic, synoptical, telegraphic

تخصصی

[ریاضیات] مختصر

انگلیسی به انگلیسی

• shortened, condensed
an abridged version of a book, article, or play has been made shorter by removing some parts of the original text.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : abridge
✅️ اسم ( noun ) : abridgement
✅️ صفت ( adjective ) : abridged
✅️ قید ( adverb ) : _
خلاصه وار
مختصر و مفید
چکیده
موجز
کوتاه
فشرده

بپرس