abstractive

/æbˈstræktɪv//æbˈstræktɪv/

معنی: اغفال کننده، تجردی، موجد تجرد، رباینده
معانی دیگر: منتزع کننده، مجردساز، تجریدگر، آهنجشی، تجریدی، انتزاعی

جمله های نمونه

1. C - T - ABS abstractive algorithm transforms ? ? - expression to SKI - expression, which is the theoretical foundation of functional programming . . .
[ترجمه گوگل]C - T - ABS الگوریتم انتزاعی تبدیل می شود ? ? - بیان به SKI - بیان، که پایه نظری برنامه نویسی تابعی است
[ترجمه ترگمان]الگوریتم abstractive با استفاده از الگوریتم C - T شکل می گیرد؟ ؟ بیان برای سلامت برای سلامت، که اساس نظری برنامه نویسی تابعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For abstractive functions in art: to get closer to whom we cannot get close to.
[ترجمه گوگل]برای کارکردهای انتزاعی در هنر: نزدیک شدن به کسانی که نمی توانیم به آنها نزدیک شویم
[ترجمه ترگمان]برای توابع abstractive در هنر: نزدیک شدن به کسی که نمی توانیم به آن ها نزدیک شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In abstractive, personal information data is an identical attribute system, which is connected with certain individual to represent the individual characteristics.
[ترجمه گوگل]به طور انتزاعی، داده های اطلاعات شخصی یک سیستم ویژگی یکسان است که با یک فرد خاص برای نشان دادن ویژگی های فردی مرتبط است
[ترجمه ترگمان]در abstractive، داده های شخصی اطلاعات یک سیستم ویژگی مشابه است، که با فرد خاصی مرتبط است تا ویژگی های فردی را نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Teacher's professional standards could not be too high, abstractive, extensive, general or unclear.
[ترجمه گوگل]استانداردهای حرفه ای معلم نمی تواند خیلی بالا، انتزاعی، گسترده، کلی یا نامشخص باشد
[ترجمه ترگمان]استانداردهای حرفه ای معلم ممکن است بیش از حد بالا، abstractive، وسیع، عمومی و یا نامشخص باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Because the trade strategy is abstractive, it makes the reference necessary. The third part comments on the development situation of trade strategy in American, Japanese, Brazilian and our country.
[ترجمه گوگل]از آنجا که استراتژی تجارت انتزاعی است، ارجاع را ضروری می کند بخش سوم به بررسی وضعیت توسعه استراتژی تجارت در آمریکا، ژاپن، برزیل و کشور ما می پردازد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که استراتژی تجارت abstractive است، مرجع لازم را به وجود می آورد بخش سوم نظرات در مورد وضعیت توسعه استراتژی تجاری در آمریکا، ژاپن، برزیل و کشور ماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Only we obtain the capacity of abstractive thinking, can we cognize the objection and the painting more essentially and deeply.
[ترجمه گوگل]فقط ما ظرفیت تفکر انتزاعی را بدست می آوریم، می توانیم ایراد و نقاشی را اساساتر و عمیق تر بشناسیم
[ترجمه ترگمان]تنها ما ظرفیت تفکر abstractive را به دست می آوریم، می توانیم این ایراد و نقاشی را در اصل و عمیقا مورد بررسی قرار دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This image also takes on an abstractive shape of an oil lamp set which has long been used as a symbol of modern nursing.
[ترجمه گوگل]این تصویر همچنین شکل انتزاعی یک مجموعه چراغ نفتی را به خود می گیرد که از دیرباز به عنوان نمادی از پرستاری مدرن مورد استفاده قرار می گرفته است
[ترجمه ترگمان]این تصویر همچنین شکل abstractive از یک لامپ نفتی را که مدتهاست به عنوان نماد of مدرن استفاده شده است، می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Fraotal is one of tne mot abstractive subjects Based on fractal, this paper advances an approach of simulating the growth of plants. Its effectiveness is examined by program.
[ترجمه گوگل]فرائوتال یکی از موضوعات انتزاعی است که بر اساس فراکتال، این مقاله رویکردی را برای شبیه‌سازی رشد گیاهان ارائه می‌کند اثربخشی آن توسط برنامه مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]Fraotal یکی از tne subjects mot است که بر پایه هندسه مقطعی می باشد، این مقاله با رویکرد شبیه سازی رشد گیاهان کمک می کند اثربخشی آن توسط برنامه بررسی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As a result, the difficulty in understanding this abstractive problem can be made lessened.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، دشواری درک این مسئله انتزاعی را می توان کاهش داد
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، دشواری درک این مساله abstractive را می توان کاهش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The course of abstract and generalize is just the course of managing the abstractive thinking, and is also the course of form our art languages and art symbols.
[ترجمه گوگل]دوره انتزاع و تعمیم فقط سیر مدیریت تفکر انتزاعی است و همچنین سیر شکل زبان های هنری و نمادهای هنری ماست
[ترجمه ترگمان]دوره انتزاعی و تعمیم تنها راه مدیریت تفکر abstractive است، و همچنین مسیری است که زبان هنر و نماد هنر ما را شکل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Laborer's level discrepancy reflected by the transition from " abstractive person" to "specific person" should be the theory foundation of reconstruction of dismissal wage system.
[ترجمه گوگل]اختلاف سطح کارگری که با گذار از "شخص انتزاعی" به "شخص خاص" منعکس می شود، باید مبنای تئوری بازسازی سیستم دستمزد اخراج باشد
[ترجمه ترگمان]اختلاف سطح Laborer منعکس شده از گذار از \"شخص abstractive\" به \"فرد خاص\" باید اساس نظریه بازسازی سیستم حقوق اخراج باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Among the contrast of colors it is obviously different abstractive geometry pattern impact become strong message.
[ترجمه گوگل]در میان تضاد رنگ ها، به وضوح تاثیر الگوی هندسه انتزاعی متفاوت به پیامی قوی تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]در میان رنگ ها، بدیهی است که تاثیر الگوی هندسی متفاوت به یک پیام قوی تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Even if realistic paintings is also the works that artists manage abstractive thinking.
[ترجمه گوگل]حتی اگر نقاشی های رئالیستی نیز آثاری باشد که هنرمندان تفکر انتزاعی را مدیریت می کنند
[ترجمه ترگمان]حتی اگر نقاشی های واقع گرایانه نیز آثاری باشند که هنرمندان تفکر abstractive را مدیریت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Firstly, purified philosophy as we are saying means the most abstractive universality of philosophy which is the main symbol different from positive science and the preferrence of philosophy.
[ترجمه گوگل]اولاً، فلسفه تطهیر شده همان طور که می گوییم به معنای انتزاعی ترین کلیت فلسفه است که نماد اصلی متفاوت از علم اثباتی و ترجیح فلسفه است
[ترجمه ترگمان]اول، فلسفه خالص همانطور که می گوییم به معنای most جهانی فلسفه است که نماد اصلی متفاوت از علم مثبت و فلسفه فلسفه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It will be beneficial for your social activities if you are good-looking, because your good appearance makes you more abstractive.
[ترجمه گوگل]اگر خوش قیافه باشید برای فعالیت های اجتماعی شما مفید خواهد بود، زیرا ظاهر خوب شما را انتزاعی تر می کند
[ترجمه ترگمان]اگر به ظاهر خوب نگاه کنید، برای فعالیت های اجتماعی شما مفید خواهد بود، زیرا ظاهر خوب شما باعث می شود که شما abstractive بیشتری داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اغفال کننده (صفت)
abstractive

تجردی (صفت)
abstractive

موجد تجرد (صفت)
abstractive

رباینده (صفت)
abstractive

انگلیسی به انگلیسی

• withdrawing; having the ability to abstract; summarizing

پیشنهاد کاربران

بپرس