abyssal


معنی: بسیار عمیق
معانی دیگر: گردابی، ژرف، ورطه ای، ناپیمودنی

جمله های نمونه

1. Most abyssal species are lucky if they have names.
[ترجمه Parish] گونه های ناحیه مغاکی اقیانوس، اگه اسمی داشته باشن خوش شانس محسوب میشن
|
[ترجمه گوگل]بسیاری از گونه های ابیسال اگر نام داشته باشند خوش شانس هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از گونه های abyssal اگر نام داشته باشند خوش شانس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the abyssal murk of the deep ocean floor, miles below the surface, no light penetrates.
[ترجمه گوگل]در تیرگی عمیق کف اقیانوس، مایل ها زیر سطح، هیچ نوری به آن نفوذ نمی کند
[ترجمه ترگمان]در سایه روشن abyssal کف عمیق اقیانوس، مایل ها دورتر از سطح، هیچ نوری نفوذ نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Research at the Porcupine Abyssal Plain Sustained Observatory site was supported by the European Union and the Natural Environment Research Council of the United Kingdom.
[ترجمه گوگل]تحقیقات در سایت رصدخانه پایدار دشت Porcupine Abyssal توسط اتحادیه اروپا و شورای تحقیقات محیط زیست طبیعی بریتانیا پشتیبانی شد
[ترجمه ترگمان]تحقیقات در این جوجه تیغی از سوی اتحادیه اروپا و شورای تحقیقات محیط زیست طبیعی بریتانیا مورد حمایت قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In the abyssal zone, water temperatures are remarkably stable and remain virtually constant throughout the year.
[ترجمه گوگل]در منطقه پرتگاه، دمای آب به طور قابل ملاحظه ای پایدار است و تقریباً در طول سال ثابت می ماند
[ترجمه ترگمان]در منطقه abyssal، درجه حرارت آب به طور قابل توجهی پایدار بوده و در طول سال ثابت باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Avatar of Ur-Vomoch, the Overlord of Voracity, the Abyssal Worm is a gigantic worm whose soft body is protected by heavy, toothed rings.
[ترجمه گوگل]آواتار Ur-Vomoch، ارباب حرص، کرم آبیسال کرمی غول پیکر است که بدن نرم آن توسط حلقه های دندانه دار و سنگین محافظت می شود
[ترجمه ترگمان]فیلم Avatar، the کرم voracity، کرم مار، کرم غول پیکر است که بدن نرم و نرم آن را با حلقه های سنگین و تیز محافظت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You can read and speak Abyssal.
[ترجمه گوگل]شما می توانید Abyssal را بخوانید و صحبت کنید
[ترجمه ترگمان]می توانید بخوانید و با Abyssal صحبت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The bathyal - abyssal facies, littoral facies, neritic facies and delta facies are beneficial to and gas exploration.
[ترجمه گوگل]رخساره های باتیال-ابیسال، رخساره های ساحلی، رخساره های نرتیک و رخساره دلتا برای اکتشاف گاز مفید هستند
[ترجمه ترگمان]رخساره های bathyal - abyssal، رخساره های littoral و رخساره های delta برای اکتشاف گاز مفید هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Which only abyssal eyes can sail and fly in.
[ترجمه گوگل]که فقط چشمان مغموم می توانند در آن بادبانی کنند و پرواز کنند
[ترجمه ترگمان]که فقط چشمه ای abyssal میتونه حرکت کنه و پرواز کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Similar dramatic year-to-year changes were observed at Porcupine Abyssal Plain, where they were linked to changes in both the quantity and type of food reaching the seafloor.
[ترجمه گوگل]تغییرات چشمگیر سال به سال مشابهی در دشت Porcupine Abyssal مشاهده شد، جایی که آنها با تغییرات در مقدار و نوع مواد غذایی که به کف دریا می رسید مرتبط بودند
[ترجمه ترگمان]تغییرات مشابه سال تا سال نیز در Porcupine abyssal نشان داده شد، جایی که آن ها با تغییرات در مقدار و نوع غذایی که به کف دریا می رسید، مرتبط بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. These are the first-known moving images of the abyssal cusk eel – a species of fish that can live deeper in the sea than any other known fish.
[ترجمه گوگل]اینها اولین تصاویر متحرک شناخته شده از مارماهی پرتگاهی هستند - گونه ای از ماهی که می تواند عمیق تر از هر ماهی شناخته شده دیگری در دریا زندگی کند
[ترجمه ترگمان]اینها اولین تصاویر متحرک از the cusk مارماهی هستند - گونه ای از ماهی ها که می توانند در دریا عمیق تر از دیگر ماهی های شناخته شده زندگی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. According of east abyssal plain of the Okinawa Trough with some volcanic materials,(sentence dictionary) it show strong magnetic characteristics different from other sediment environments.
[ترجمه گوگل]با توجه به شرق دشت پرتگاه اوکیناوا با برخی مواد آتشفشانی، (فرهنگ جملات) ویژگی های مغناطیسی قوی متفاوت از سایر محیط های رسوبی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]طبق plain شرق abyssal اوکیناوا با برخی مواد آتشفشانی، (فرهنگ لغت)آن ویژگی های مغناطیسی قوی متفاوت از دیگر محیط های رسوب را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. How can I tell the abyssal zone from the shoal waters?
[ترجمه گوگل]چگونه می توانم منطقه پرتگاه را از آب های ساحل تشخیص دهم؟
[ترجمه ترگمان]چگونه می توانم به منطقه abyssal از آب های کم عمق بگویم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Featuring these conditions, the abyssal plain is an ideal location to store liquefied carbon dioxide.
[ترجمه گوگل]با داشتن این شرایط، دشت پرتگاه مکانی ایده آل برای ذخیره دی اکسید کربن مایع است
[ترجمه ترگمان]در این شرایط، جلگه abyssal یک مکان ایده آل برای ذخیره کربن دی اکسید مایع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For example, at the Porcupine Abyssal Plain, the amount of organic material sinking from above can vary by almost an order of magnitude from one year to another.
[ترجمه گوگل]برای مثال، در دشت Porcupine Abyssal، میزان غرق شدن مواد آلی از بالا می تواند تقریباً یک مرتبه بزرگی از سالی به سال دیگر متفاوت باشد
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، در the abyssal، مقدار مواد آلی در حال غرق شدن از بالا می تواند با یک مرتبه از یک سال به دیگری متفاوت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The animal population along the abyssal plain is sparse, and the area is large and generally flat.
[ترجمه گوگل]جمعیت حیوانات در امتداد دشت پرتگاه کم است و منطقه وسیع و عموماً مسطح است
[ترجمه ترگمان]جمعیت حیوانات در امتداد جلگه abyssal پراکنده است و مساحت آن بسیار وسیع است و به طور کلی مسطح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بسیار عمیق (صفت)
abyssal

تخصصی

[عمران و معماری] مغاکی
[زمین شناسی] مغاکی این اصطلاح معمولا "متعلق به پایینترین اعماق اقیانوسها"ست عمق ناحیه مغاکی را بطور کلی از 4000 متر بیشتر فرض می کنند اما حدود آن را به دقت نمی توان معین کرد

انگلیسی به انگلیسی

• of an abyss, immeasurable, unfathomable; pertaining to the bottom strata of the sea

پیشنهاد کاربران

abyssal ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: مغاکی
تعریف: مربوط به ژرفای بین 3500 تا 6000 متری اقیانوس و محیط‏زیست آن
مغاک/کف ژرف اقیانوس

بپرس