accented

/əkˈsent//ˈæksent/

تکیه صدا، علامت تکیه صدا(بدین شکل')، لهجه، تلفظ، تاکید، تشدید، (در شعر)مد( madd )، صدا یا اهنگ اکسان(فرانسه)، (. vt ): باتکیه تلفظ کردن، تکیه دادن، تاکید کردن، اهمیت دادن

جمله های نمونه

1. He spoke in heavily accented English.
[ترجمه گوگل]او به انگلیسی با لهجه شدید صحبت می کرد
[ترجمه ترگمان]با لهجه غلیظ انگلیسی صحبت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I spoke rather good, but heavily accented English.
[ترجمه گوگل]من انگلیسی نسبتاً خوب، اما با لهجه شدید صحبت می کردم
[ترجمه ترگمان]من نسبتا خوب صحبت کردم، اما با لهجه غلیظ انگلیسی صحبت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The side tables were accented by fresh flower arrangements.
[ترجمه گوگل]میزهای کناری با چیدمان گل های تازه برجسته شده بودند
[ترجمه ترگمان]میزه ای کناری با نظم تازه گل تزیین شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Police donned a black version, accented with a red stripe down the front.
[ترجمه گوگل]پلیس یک نسخه مشکی رنگ با لهجه با یک نوار قرمز در قسمت جلویی پوشید
[ترجمه ترگمان]پلیس یک نسخه سیاه به تن کرد و با نواری قرمز در جلو اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The downtown Dallas skyline is accented in green and blue and red neon.
[ترجمه گوگل]خط افق مرکز شهر دالاس با نئون سبز و آبی و قرمز برجسته شده است
[ترجمه ترگمان]خط افق مرکز شهر دالاس بر روی چراغ های سبز و آبی و قرمز تاکید دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her English was strongly accented but quite intelligible.
[ترجمه گوگل]انگلیسی او به شدت لهجه داشت اما کاملاً قابل درک بود
[ترجمه ترگمان]انگلیسی حرف می زد، اما کاملا قابل فهم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He spoke heavily accented English.
[ترجمه گوگل]او به شدت انگلیسی صحبت می کرد
[ترجمه ترگمان]با لهجه غلیظ انگلیسی حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For unknown accented speech, by means of the logarithmic scores associated with each system and the maximum likelihood criterion, automatic accent classification of non-native speech can be made.
[ترجمه گوگل]برای گفتار لهجه ناشناخته، با استفاده از نمرات لگاریتمی مرتبط با هر سیستم و معیار حداکثر احتمال، می توان طبقه بندی خودکار لهجه گفتار غیر بومی را انجام داد
[ترجمه ترگمان]برای گفتار accented نامعلوم، با استفاده از امتیازات لگاریتمی همراه با هر سیستم و معیار حداکثر احتمال، طبقه بندی خودکار لهجه غیر بومی می تواند ساخته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is a light green luster glass accented with silver paint.
[ترجمه گوگل]این شیشه براق سبز روشن با رنگ نقره ای است
[ترجمه ترگمان]این یک شیشه درخشندگی سبز روشن با رنگ نقره ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The test will not include punctuations, accented letters or other symbols.
[ترجمه گوگل]این آزمون شامل علائم نگارشی، حروف تاکیدی یا علائم دیگر نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]این تست شامل حروف punctuations، letters یا علایم دیگر نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. All spaces, punctuation, accented characters, and any other non-ASCII characters are replaced with %xx encoding, where xx is equivalent to the hexadecimal number representing the character.
[ترجمه گوگل]تمام فاصله ها، علائم نگارشی، کاراکترهای تاکیدی، و سایر نویسه های غیر ASCII با رمزگذاری %xx جایگزین می شوند، که در آن xx معادل عدد هگزادسیمال کاراکتر است
[ترجمه ترگمان]تمام فضا، نقطه گذاری، نویسه های accented، و هر گونه نویسه های غیر اسکی دیگری با % s به رمز گذاری جایگزین می شوند، که در آن … برابر با عدد hexadecimal است که نشان دهنده شخصیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The accented vowels assonated in this poem.
[ترجمه گوگل]مصوت های لهجه در این شعر تداعی می شود
[ترجمه ترگمان]حروف صدادار accented در این شعر گنجانده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Wednesday through Friday also accented quick insights and flashes of wisdom.
[ترجمه گوگل]چهارشنبه تا جمعه نیز بینش‌های سریع و جرقه‌های خرد را برجسته می‌کند
[ترجمه ترگمان]چهارشنبه تا جمعه هم با بینش های سریع و flashes از عقل همخوانی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. naturally, then, she accented a simple plaid shirtdress with an off-beat turquoise-studded belt.
[ترجمه گوگل]بنابراین، او به طور طبیعی، یک پیراهن چهارخانه ساده را با یک کمربند فیروزه‌ای رنگارنگ برجسته کرد
[ترجمه ترگمان]به طور طبیعی، او با یک کمربند آبی فیروزه ای رنگش، با یک کمربند آبی که از آن بیرون زده بود، صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• emphasized, stressed, accentuated
language or speech that is accented is spoken with a particular accent.

پیشنهاد کاربران

با لهجه، لهجه دار، غلیظ ( تلفظ، زبان )
مؤکد
accented ( موسیقی )
واژه مصوب: تأکیددار
تعریف: ویژگی نغمه‏ای که دارای تأکید باشد

بپرس