accentual

/ækˈsentʃuːəl//ækˈsentjʊəl/

معنی: تکیه دار، لهجهای، مربوط به تکیهء صدا، دارای تاکید
معانی دیگر: موکد، تاکیدی، دارای فشار هجا، (شعر) هجایی، مشدد

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: accentually (adv.)
(1) تعریف: of or pertaining to accent or stress in poetry.

(2) تعریف: having a rhythm based on the number of stresses rather than the number of syllables or length of sounds, as certain poetry.

جمله های نمونه

1. Accentual poetry is based on the number of stresses in a line.
[ترجمه گوگل]شعر تاکیدی بر اساس تعداد تنش های یک سطر است
[ترجمه ترگمان]شعر accentual براساس تعداد تنش ها در یک خط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. On the basis of synthesizing accentual fruit about ecological industry park, we discussed present issues, reasons and measurement of the ecological industry park in shanghai in this paper.
[ترجمه گوگل]بر اساس سنتز میوه های برجسته در مورد پارک صنعت بوم شناختی، ما در این مقاله مسائل، دلایل و اندازه گیری پارک صنعت اکولوژیکی در شانگهای را مورد بحث قرار دادیم
[ترجمه ترگمان]براساس سنتز میوه accentual در مورد پارک صنعتی اکولوژیک، ما در مورد مسائل جاری، دلایل و ارزیابی پارک صنعتی اکولوژیک در این مقاله بحث و تبادل نظر کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Forming an accentual unit with the following word and thus having no independent accent.
[ترجمه گوگل]تشکیل واحد تاکیدی با کلمه زیر و در نتیجه نداشتن لهجه مستقل
[ترجمه ترگمان]با این کلام و این که هیچ لهجه خارجی نداشته باشد، یک واحد accentual را بر زبان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Stressed or accented. Used of a syllable in accentual prosody.
[ترجمه گوگل]با تاکید یا تاکید در عروض تاکیدی از هجا استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]تکی or حتی یک کلمه هم به زبان prosody
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The following are often cited as important functions of English intonation: attitudinal function, discourse function, grammatical function and accentual function.
[ترجمه گوگل]موارد زیر اغلب به عنوان کارکردهای مهم لحن انگلیسی ذکر می شوند: عملکرد نگرشی، عملکرد گفتمانی، عملکرد دستوری و عملکرد تاکیدی
[ترجمه ترگمان]موارد زیر اغلب به عنوان وظایف مهم حرکات انگلیسی یاد می شوند: عملکرد نگرشی، تابع گفتمان، تابع دستوری و تابع accentual
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These have produced distinct kinds of versification, among which the most common are quantitative, syllabic, accentual, and accentual-syllabic.
[ترجمه گوگل]اینها انواع متفاوتی از ابیات را تولید کرده اند که در میان آنها رایج ترین آنها عبارتند از کمی، هجایی، تاکیدی و تاکیدی-هجایی
[ترجمه ترگمان]اینها انواع مختلفی از versification ها را تولید کرده اند که در میان آن ها رایج ترین شکل هستند: syllabic، syllabic، accentual و accentual - syllabic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The following are often cited as important functions of English intonation:semantic function, attitudinal function, grammatical function, accentual function.
[ترجمه گوگل]موارد زیر اغلب به عنوان کارکردهای مهم لحن انگلیسی ذکر می شوند: عملکرد معنایی، عملکرد نگرشی، عملکرد دستوری، عملکرد تاکیدی
[ترجمه ترگمان]موارد زیر اغلب به عنوان وظایف مهم حرکات انگلیسی یاد می شوند: عملکرد معنایی، عملکرد نگرشی، تابع دستوری، تابع accentual
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The accented or long part of a metrical foot, especially in accentual verse.
[ترجمه گوگل]قسمت برجسته یا بلند پای متریک، به ویژه در شعر تشریحی
[ترجمه ترگمان]بوم یا قسمت بلند یک پای metrical، به خصوص در شعر accentual
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تکیه دار (صفت)
accentual

لهجه ای (صفت)
accentual, dialectic, dialectical

مربوط به تکیهء صدا (صفت)
accentual

دارای تاکید (صفت)
accentual

انگلیسی به انگلیسی

• stressed, emphasized; relating to or characterized by accent

پیشنهاد کاربران

accentual ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: تکیه‏ای
تعریف: مربوط به تکیه

بپرس