accentuation


تاکید، صدا، بکاربردن ایین تکیه صدا، پستی وبلندی صدا

جمله های نمونه

1. The conductor often allows heavy, clumsy-sounding accentuation, for example in the bass air, where he misses the jaunty hornpipe rhythm.
[ترجمه گوگل]رهبر ارکستر غالباً اجازه می‌دهد تا با صدایی سنگین و ناشیانه، به‌عنوان مثال در هوای باس، که ریتم شادی‌بخش هورنپایپ را از دست می‌دهد، تأکید کند
[ترجمه ترگمان]رهبر ارکستر اغلب اجازه می دهد که بر تاکید سنگین و خشن، مثلا در هوای بم، جایی که در آن، ریتم متداول رقص را از دست می دهد، تاکید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Liver of second of anaemic meeting accentuation?
[ترجمه گوگل]جگر دوم از کم خونی جلسه تاکید؟
[ترجمه ترگمان]از نظر گرفتگی رگه ای از زرد چهره، تجدید نظر؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Suddenly the tone with accentuation says the teacher: " This is a regulation! "
[ترجمه گوگل]ناگهان لحن با تاکید معلم می گوید: "این یک قانون است!"
[ترجمه ترگمان]ناگهان لحن طعنه آمیز معلم می گوید: \"این یک قانون است!\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Then apply the accentuation slowly, don't punch it.
[ترجمه گوگل]سپس تاکید را به آرامی اعمال کنید، آن را مشت نکنید
[ترجمه ترگمان]آن را به آرامی تکرار کن، به آن مشت نزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The real problem, again, is the accentuation of already bad habits.
[ترجمه گوگل]مشکل واقعی، دوباره، تأکید بر عادات بد از قبل است
[ترجمه ترگمان]مشکل اصلی، تاکید بر عادت های بد قبلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ban with medicaments of pure enlarge blood-vessel, because only outspread blood-vessel can cause blood pressure to drop instead, make gawkish accentuation.
[ترجمه گوگل]با داروهای بزرگ کننده خالص رگ ممنوع کنید، زیرا فقط رگ های خونی گسترده می توانند باعث افت فشار خون شوند، باعث تشدید گیجی می شود
[ترجمه ترگمان]بان با medicaments از گسترش خالص رگ های خونی، به این دلیل که تنها کشتی خونی گسترده می تواند باعث افت فشار خون در جای خود شود و بر آن تاکید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Two experiments are carried out to investigate the role consistent accentuation plays in spoken discourse comprehension.
[ترجمه گوگل]دو آزمایش برای بررسی نقش تأکید ثابت در درک گفتار گفتاری انجام شده است
[ترجمه ترگمان]دو آزمایش برای بررسی نقش تاکید سازگار بر نقش در درک گفتمان گفتاری انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Three experiments were carried out to investigate the role accentuation plays in spoken discourse comprehension.
[ترجمه گوگل]سه آزمایش برای بررسی نقش تأکید در درک گفتار گفتاری انجام شد
[ترجمه ترگمان]سه آزمایش برای بررسی نقش تاکید بر نقش در درک گفتمان گفتاری انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Actually, concerned respect exerts oneself to do sth. for a long time still hereat, special operation is the accentuation in weighing only.
[ترجمه گوگل]در واقع، احترام نگران کننده، خود را برای انجام این کار اعمال می کند برای مدت طولانی هنوز در اینجا، عملیات ویژه تنها در وزن کردن تأکید دارد
[ترجمه ترگمان]در واقع، احترام به خود خود را به انجام کاری وارد می کند برای مدتی طولانی، عملیات ویژه، تاکید بر وزن کردن تنها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• emphasis; stress

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : accentuate
✅️ اسم ( noun ) : accentuation
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
accentuation ( موسیقی )
واژه مصوب: تأکیدگذاری
تعریف: برجسته کردن نغمات با تغییر شدت یا ارزش زمانی یا زیروبمی
accentuation ( noun ) = تاکید، اهمیت، برجسته سازی، تکیه گذاری، مورد توجه، تکیه
Definition = عمل تأکید بر ویژگی خاص چیزی یا قابل توجهتر نشان دادن چیزی ، یا نمونه ای از این موارد/
examples:
...
[مشاهده متن کامل]

1 - The problems facing immigrants are accentuations of those facing society in general.
مشکلاتی که مهاجران با آن روبرو هستند ، مورد توجه بیشتر افرادی است که آن جامعه عموما با آن روبرو هستند.
2 - Accentuation when reading poetry is very important.
تکیه گذاری هنگام خواندن شعر بسیار مهم است.
3 - Storm surges are accentuations of tidal conditions.
موج های طوفان تأکید بر شرایط جزر و مدی هست.
4 - The decline in output and incomes has meant the accentuation of poverty and hardship.
کاهش تولید و درآمد به معنای برجسته سازی فقر و مشقت است.

اهمیت

بپرس