accessibly


چنانکه بتوان بدان راه یافت، بطورقابل دسترس

جمله های نمونه

1. The accessibly of large number of tuning for each site is individual, and also work with the special scripts.
[ترجمه گوگل]در دسترس بودن تعداد زیادی تنظیم برای هر سایت فردی است و همچنین با اسکریپت های خاص کار می کند
[ترجمه ترگمان]تنظیم تعداد زیاد تنظیم برای هر سایت فرد است، و همچنین با خطوط ویژه کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A very intelligent but very accessibly history.
[ترجمه گوگل]تاریخی بسیار هوشمندانه اما بسیار قابل دسترس
[ترجمه ترگمان]یک تاریخ بسیار باهوش اما بسیار زیبا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Accessibly several different versions, oriented to different circle of tasks.
[ترجمه گوگل]قابل دسترسی چندین نسخه مختلف، جهت یابی به حلقه های مختلف وظایف
[ترجمه ترگمان]چندین نسخه متفاوت را زیر نظر بگیرید، به چرخه مختلفی از تکالیف توجه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The stern gallery is accessibly only through the Captain's salon.
[ترجمه گوگل]گالری عقب فقط از طریق سالن کاپیتان قابل دسترسی است
[ترجمه ترگمان]دهلیز عبوس فقط از میان سالن ناخدا می گذرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These are more accessibly solutions, whose price is now located in the range 100-150 dollars.
[ترجمه گوگل]اینها راه حل های قابل دسترس تر هستند که قیمت آنها اکنون در محدوده 100-150 دلار قرار دارد
[ترجمه ترگمان]این ها راه حل های accessibly هستند که قیمت آن ها اکنون در محدوده ۱۰۰ تا ۱۵۰ دلار قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The third basic element probably presents itself most purely and most accessibly when we are dealing with large social organizations.
[ترجمه گوگل]سومین عنصر اساسی احتمالاً زمانی که با سازمان‌های اجتماعی بزرگ سروکار داریم، خود را خالص‌ترین و در دسترس‌ترین نشان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]سومین عنصر اصلی احتمالا خود را کاملا و اغلب accessibly نشان می دهد زمانی که ما با سازمان های بزرگ اجتماعی سر و کار داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. While Rand was hardly the first philosopher to advocate an ethos of individualism, reason, and self-interest, no one formulated it as accessibly or persuasively as she did--or as passionately.
[ترجمه گوگل]در حالی که رند به سختی اولین فیلسوفی بود که از اخلاقیات فردگرایی، عقل و منفعت شخصی دفاع کرد، هیچ کس آن را به آسانی یا متقاعدکننده‌ای که او انجام داد - یا با شور و اشتیاق فرمول‌بندی نکرد
[ترجمه ترگمان]در حالی که Rand به سختی اولین فیلسوف بود که از خصایص فردگرایی، منطق و خود - سود استفاده می کرد، اما هیچ کس آن را به عنوان accessibly یا به طرز متقاعد کننده ای آنگونه که او انجام داد، فرموله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A good article. It analyses the present situation and sources of food safety problems in China simply and accessibly .
[ترجمه گوگل]یک مقاله خوب وضعیت کنونی و منابع مشکلات ایمنی غذا در چین را به سادگی و در دسترس تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه ترگمان]یک مقاله خوب این گزارش وضعیت فعلی و منابع مشکلات ایمنی مواد غذایی در چین را به سادگی و accessibly تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And Tiffany continues to walk a thin line as it tries to drive sales through accessibly priced goods while maintaining its uptown image.
[ترجمه گوگل]و تیفانی همچنان به راه خود ادامه می دهد زیرا سعی می کند فروش را از طریق کالاهای با قیمت مناسب و در عین حال حفظ تصویر بالای شهر خود به پیش ببرد
[ترجمه ترگمان]و تیفانی همچنان به راه رفتن ادامه می دهد و سعی می کند فروش را از طریق accessibly کالا با قیمت accessibly بالا ببرد در حالی که تصویر بالا بالای شهر را حفظ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At the moment we have not made any purchase because we believe that the accessibly players on the market are equal or even inferior to the ones we already have in the squad.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر هیچ خریدی انجام نداده‌ایم زیرا معتقدیم بازیکنانی که در بازار در دسترس هستند برابر یا حتی پایین‌تر از بازیکنانی هستند که قبلاً در تیم داریم
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر ما هیچ خریدی نداریم چون معتقدیم که بازیکنان accessibly در بازار برابر یا حتی پایین تر از آن هایی هستند که قبلا در تیم داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Just went to abroad, see everything is so good, the person that begins a contact also each is kind-hearted and accessibly, because this is very easy neglectful.
[ترجمه گوگل]همین الان به خارج از کشور رفتم، دیدم همه چیز خیلی خوب است، فردی که شروع به تماس می کند نیز هر کدام مهربان و قابل دسترس هستند، زیرا این خیلی راحت غفلت می کند
[ترجمه ترگمان]فقط به خارج از کشور رفت، دید همه چیز بسیار خوب است، فردی که با هر یک از آن ها تماس برقرار می کند، خوش قلب و accessibly است، زیرا این کار بسیار آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Till now, ACU is still maintaining its leadership in nursing education and will continue to provide an accessibly practical learning environment for nursing students.
[ترجمه گوگل]تا کنون، ACU همچنان رهبری خود را در آموزش پرستاری حفظ کرده است و به ارائه یک محیط یادگیری کاربردی در دسترس برای دانشجویان پرستاری ادامه خواهد داد
[ترجمه ترگمان]تاکنون، ACU همچنان رهبری خود را در آموزش پرستاری حفظ می کند و به ارائه یک محیط یادگیری عملی برای دانشجویان پرستاری ادامه خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Most researchers have regarded environmental issue just as a scientific problem, and discussed how to report it accurately and accessibly.
[ترجمه گوگل]اکثر محققان موضوع زیست محیطی را فقط به عنوان یک مشکل علمی در نظر گرفته اند و نحوه گزارش دقیق و قابل دسترس آن را مورد بحث قرار داده اند
[ترجمه ترگمان]اکثر محققان مساله زیست محیطی را به عنوان یک مساله علمی مورد توجه قرار داده و در مورد چگونگی گزارش دقیق و دقیق آن بحث و تبادل نظر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in an accessible manner; with easy access; in an approachable manner; in a susceptible manner

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : access
✅️ اسم ( noun ) : access / accessibility
✅️ صفت ( adjective ) : accessible
✅️ قید ( adverb ) : accessibly

بپرس