accessorize

/ækˈsesəˌraɪz//ækˈsesəˌraɪz/

(به لوازم یدکی یا اضافی) مجهز کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: accessorizes, accessorizing, accessorized
• : تعریف: to provide (an automobile, an outfit of apparel, or the like) with accessories.

جمله های نمونه

1. Well - dressed women accessorize according to the occasion.
[ترجمه گوگل]خانم‌های خوش‌پوش به مناسبت اکسسوری می‌کنند
[ترجمه ترگمان]خب، با توجه به این موقعیت، زنانی با لباس مناسب برای accessorize استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This suit of clothes accessorize more easily than others.
[ترجمه گوگل]این کت و شلوار لباس راحت تر از بقیه لوازم جانبی می شود
[ترجمه ترگمان]این کت و شلوار خیلی راحت تر از لباس های بقیه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was wearing a little black dress, accessorized simply with a silver necklace.
[ترجمه گوگل]او یک لباس کوچک مشکی پوشیده بود که به سادگی با یک گردنبند نقره تزئین شده بود
[ترجمه ترگمان]لباس سیاه کوچکی پوشیده بود که به شکل یک گردن بند نقره ای بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Zung accessorized his models with crumpled paper bag hats trimmed in a band of lambskin.
[ترجمه گوگل]زانگ مدل‌های خود را با کلاه‌های کیسه‌ای کاغذی مچاله شده که در نواری از پوست بره چیده شده بود، تزئین کرد
[ترجمه ترگمان]Zung مدل های خود را با کلاه های کاغذی مچاله شده در نواری از lambskin به کار برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We accessorize the product line by providing desiccants, humidity indicator cards and other packaging products.
[ترجمه گوگل]ما با ارائه خشک‌کننده‌ها، کارت‌های نشانگر رطوبت و سایر محصولات بسته‌بندی، خط تولید را اضافه می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]ما این خط محصول را با فراهم کردن desiccants، کارت شاخص رطوبت و دیگر محصولات بسته بندی بررسی کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Accessorize. Scarves or jewelry can change your entire look without taking up too much space.
[ترجمه گوگل]لوازم جانبی کردن روسری یا جواهرات می توانند ظاهر شما را بدون اشغال فضای زیادی تغییر دهند
[ترجمه ترگمان]accessorize جواهرات و یا جواهر می تواند کل ظاهر شما را تغییر دهد بدون این که فضای زیادی را اشغال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Use them as cell phone charms, key rings, or to accessorize your bag or pouch!
[ترجمه گوگل]از آن‌ها به‌عنوان طلسم تلفن همراه، حلقه کلید یا لوازم جانبی کیف یا کیف خود استفاده کنید!
[ترجمه ترگمان]از آن ها به عنوان جذابیت تلفن همراه، حلقه های کلیدی، یا برای گذاشتن کیف یا کیسه خود استفاده کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her longtime hairstylist Kim Kimble tells People, "Even when she's dressing down, she will accessorize with items that make the outfi t pop or wear her hair in a glamorous style. "
[ترجمه گوگل]کیم کیمبل، آرایشگر قدیمی او به People می گوید: "حتی زمانی که لباس می پوشد، وسایلی را که لباس را زیبا می کند تزئین می کند یا موهایش را به شکلی جذاب می پوشد "
[ترجمه ترگمان]طراح قدیمی او، کیم Kimble، به مردم می گوید: \" حتی وقتی که لباس می پوشید، با اقلامی صحبت می کند که موهای او را به سبک پر زرق و برق می پوشند و یا موهای او را می پوشند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• provide with accessories; add fashion articles (such as hats, gloves, hats and purses) to perfect a garment (also accessorise)

پیشنهاد کاربران

( لباس، لوازم منزل. . . ) ست کردن
طوری انتخاب کردن که به همدیگر بیاد
طوری انتخاب کردن که با هم جور و هماهنگ باشد ( به لحاظ رنگ، مدل، جنس. . . )
=match
She wore a black dress, accessorized with a silver belt.
او یک لباس مشکی پوشید ، ست کرد با یک کمربند نقره ای
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : accede / accessorize
✅️ اسم ( noun ) : accession / accessory
✅️ صفت ( adjective ) : accessory
✅️ قید ( adverb ) : _
مزین شده به چیزی
وسایل جانبی اضافه کردن
زینت دادن، زیور کردن، آراستن
توضیح: با عنایت به آن چه در https://en. oxforddictionaries. com/definition/accessorize درج گردیده.

بپرس