account receivable


حساب های دریافتی، حساب های بدهکاران (مبالغ بستانکار در مقابل دریافت کالا یا خدمات)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: accounts receivable
• : تعریف: an amount owed to a business by a debtor, usu. for goods and services received.

جمله های نمونه

1. Accounts receivable management requires striking a balance between the cost of extending credit and the benefit received from extending credit.
[ترجمه گوگل]مدیریت حساب های دریافتنی مستلزم ایجاد تعادل بین هزینه اعطای اعتبار و سود دریافتی از اعطای اعتبار است
[ترجمه ترگمان]مدیریت حساب های دریافتنی نیاز به ایجاد یک تعادل بین هزینه توسعه اعتبار و سود دریافتی از افزایش اعتبار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The percentage loaned is again a function of the credit rating of the borrower and the quality of the accounts receivable.
[ترجمه گوگل]درصد وام داده شده دوباره تابعی از رتبه اعتباری وام گیرنده و کیفیت حساب های دریافتنی است
[ترجمه ترگمان]درصد loaned دوباره تابعی از اعتبار اعتباری وام گیرنده و کیفیت حساب های دریافتنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A blanket lien is the least complex arrangement and is comparable to pledging accounts receivable. Sentence dictionary
[ترجمه گوگل]وثیقه عمومی کم‌پیچیده‌ترین قرارداد است و با حساب‌های دریافتنی وثیقه قابل مقایسه است فرهنگ لغت جمله
[ترجمه ترگمان]حبس یک بس تر، یک چیدمان پیچیده است و قابل مقایسه با حساب های دریافتی از حساب های دریافتنی است فرهنگ لغت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Because of this, factoring is the most expensive form of accounts receivable financing.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل، فاکتورینگ گران‌ترین شکل تامین مالی حساب‌های دریافتنی است
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل عامل فروش ترین شکل تامین مالی حساب های دریافتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Marketable securities, accounts receivable, and inventories are continually being converted into cash in the normal course of business.
[ترجمه گوگل]اوراق بهادار قابل فروش، حساب‌های دریافتنی و موجودی‌ها به طور مداوم در جریان عادی تجارت به پول نقد تبدیل می‌شوند
[ترجمه ترگمان]اوراق بهادار، حساب های دریافتنی و موجودی به طور مداوم در جریان عادی کسب وکار تبدیل به پول نقد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The financial administrative functions include budgeting, accounts payable, accounts receivable, general ledger, payroll and personnel.
[ترجمه گوگل]وظایف اداری مالی شامل بودجه بندی، حساب های پرداختنی، حساب های دریافتنی، دفتر کل، حقوق و دستمزد و پرسنل می باشد
[ترجمه ترگمان]عملکردهای اداری مالی شامل بودجه بندی، حساب های پرداختنی، حساب های دریافتنی، دفترکل، حقوق و پرسنل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Tuft's hospitals are heavily indebted to National Century, which lends money secured by hospital equipment and accounts receivable.
[ترجمه گوگل]بیمارستان‌های تافت به‌شدت به «قرن ملی» بدهکار هستند، که به وسیله تجهیزات بیمارستانی و حساب‌های دریافتنی وام می‌دهد
[ترجمه ترگمان]بیمارستان های tuft به شدت به قرن ملی مدیون هستند، که توسط تجهیزات بیمارستانی و حساب های دریافتنی دریافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Here one finds a listing of assets such as marketable securities, accounts receivable, and inventories.
[ترجمه گوگل]در اینجا فهرستی از دارایی‌ها مانند اوراق بهادار قابل فروش، حساب‌های دریافتنی و موجودی‌ها پیدا می‌شود
[ترجمه ترگمان]در اینجا شخص فهرستی از دارایی هایی نظیر وثیقه های قابل فروش، حساب های دریافتنی، و موجودی را پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The four major categories of cur-rent assets held by most firms are cash, marketable securities, accounts receivable, and inventory.
[ترجمه گوگل]چهار دسته اصلی از دارایی‌های جاری در اختیار اکثر شرکت‌ها عبارتند از وجه نقد، اوراق بهادار قابل فروش، حساب‌های دریافتنی و موجودی
[ترجمه ترگمان]چهار دسته اصلی سرمایه های اجتماعی که توسط اغلب شرکت ها نگهداری می شوند، وجوه نقد، اوراق بهادار، حساب های دریافتنی، و موجودی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Intel converted part of the delinquent accounts receivable to a loan last fall.
[ترجمه گوگل]اینتل پاییز گذشته بخشی از حساب های دریافتنی معوق را به وام تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]اینتل بخشی از حساب های دریافتنی سال گذشته را به یک وام تبدیل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Interest expense will also be reduced since there will be a lower level of accounts receivable to finance.
[ترجمه گوگل]هزینه بهره نیز کاهش می یابد زیرا سطح پایین تری از حساب های دریافتنی برای تامین مالی وجود خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]از آنجا که یک سطح پایین تر از حساب های دریافتنی دریافت خواهد شد، هزینه سود نیز کاهش خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Current assets, particularly accounts receivable and inventory, often represent the largest single category of asset investment for many firms.
[ترجمه گوگل]دارایی‌های جاری، به‌ویژه حساب‌های دریافتنی و موجودی، اغلب بزرگترین دسته سرمایه‌گذاری دارایی را برای بسیاری از شرکت‌ها نشان می‌دهند
[ترجمه ترگمان]دارایی های جاری، به خصوص حساب های دریافتنی و موجودی، اغلب نشان دهنده بزرگ ترین مقوله سرمایه گذاری دارایی برای بسیاری از شرکت ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Be constantly aware of how inflation discounts your accounts receivable.
[ترجمه گوگل]به طور مداوم از نحوه تخفیف حساب های دریافتنی توسط تورم آگاه باشید
[ترجمه ترگمان]به طور مداوم از نحوه تخفیف تورم حساب های دریافتی خود آگاه باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Short-term loans are commonly employed to finance inventory and accounts receivable.
[ترجمه گوگل]وام های کوتاه مدت معمولاً برای تأمین مالی موجودی ها و حساب های دریافتنی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. First, they provide financing of accounts receivable for borrowing firms.
[ترجمه گوگل]اول، آنها تامین مالی حساب های دریافتنی را برای شرکت های وام گیرنده فراهم می کنند
[ترجمه ترگمان]اول، آن ها تامین مالی حساب های دریافتنی برای شرکت های وام را تامین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حقوق] حساب دریافتنی

پیشنهاد کاربران

بپرس