accretion

/əˈkriːʃn̩//əˈkriːʃn̩/

معنی: افزایش، رشد پیوسته، اتحاد، یک پارچگی، بهم پیوستگی، افزایش بهای اموال، افزایش میزان اری
معانی دیگر: رشد (به ویژه از راه افزایش یا انباشته شدن)، نمو، به هم پیوستگی، چسبیدگی، انباشتگی، فزون وخشی، افزایش طبیعی، توسعه ی زمین در اثر رسوب تدریجی (در کنار رود یا دریا)، افزایش میزان ارک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: accretive (adj.)
(1) تعریف: the process of gradual increase or growth, esp. by additions from the outside.
مترادف: accrual, accumulation, addition, augmentation, buildup, increase
مشابه: amplification, enlargement, expansion, extension, growth, increment

- The accretion of barnacles on the hull of a boat can affect its progress in the water.
[ترجمه گوگل] تجمع گلوله ها در بدنه یک قایق می تواند بر پیشرفت آن در آب تأثیر بگذارد
[ترجمه ترگمان] قرص barnacles روی بدنه یک قایق می تواند بر پیشرفت آن در آب تاثیر بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the result of such a process.
مترادف: accumulation, addition, increase
مشابه: accession, accrual, aggregate, enlargement, extension, increment

- It took hours to scrape off the accretion of barnacles on the boat's underside.
[ترجمه گوگل] ساعت‌ها طول کشید تا انباشته‌های شمعدانی در قسمت زیرین قایق خراشیده شوند
[ترجمه ترگمان] ساعت ها طول کشید تا the که در زیر قایق بود را خراش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: the growing together of separate parts.
مشابه: agglutination, aggregation, coherence, consolidation, fusion

جمله های نمونه

1. the accretion of sand on the shore
انباشتگی شن روی ساحل

2. coral is formed by a process of accretion
مرجان از طریق فرایند انباشتگی تشکیل می شود.

3. The fund was increased by the accretion of new shareholders.
[ترجمه گوگل]این صندوق با افزایش سهامداران جدید افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]این صندوق با the سهامداران جدید افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A coral reef is built by the accretion of tiny, identical organisms.
[ترجمه گوگل]یک صخره مرجانی از تجمع موجودات ریز و یکسان ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]یک صخره مرجانی توسط the موجودات کوچک و مشابه ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Or is development just the accretion of a variety of different mechanisms?
[ترجمه گوگل]یا اینکه توسعه فقط برافزایش انواع مکانیسم های مختلف است؟
[ترجمه ترگمان]یا توسعه فقط the انواع مکانیسم های مختلف است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Every culture is an accretion.
[ترجمه گوگل]هر فرهنگی یک برافراشته است
[ترجمه ترگمان]هر فرهنگی an است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Erosion or accretion of sand by wind action is evident throughout and soil genesis is truncated by erosion or fossilised by deposition.
[ترجمه گوگل]فرسایش یا تجمع شن و ماسه در اثر عمل باد در سراسر آن مشهود است و پیدایش خاک در اثر فرسایش کوتاه شده یا در اثر رسوب فسیل شده است
[ترجمه ترگمان]فرسایش یا accretion شن توسط عمل باد در سراسر خاک مشهود است و پیدایش خاک بوسیله فرسایش یا رسوب بوسیله رسوب ناقص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Nevertheless, astrophysicists have persisted in their belief that accretion disks are indeed turbulent.
[ترجمه گوگل]با این وجود، اخترفیزیکدانان بر این باور خود پافشاری کرده‌اند که دیسک‌های برافزایشی واقعاً متلاطم هستند
[ترجمه ترگمان]با این وجود، astrophysicists در اعتقاد خود پافشاری کرده اند که قرص accretion واقعا آشفته هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Volume change of mass, accretion state and haemorrhagia amount during the operation were analyzed.
[ترجمه گوگل]تغییر حجم جرم، حالت برافزایش و میزان خونریزی در طول عمل مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]تغییر حجم جرم، حالت accretion و مقدار haemorrhagia در طول عملیات مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Thick Accretion Disk Model and Self - gravitating Accretion Disk Model of QSOs.
[ترجمه گوگل]مدل دیسک برافزایش ضخیم و مدل دیسک برافزایش خود گرانشی QSOs
[ترجمه ترگمان]مدل دیسک نرم Thick و مدل Self gravitating gravitating of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The multiple migration - accretion concept of Gruner deserves mention.
[ترجمه گوگل]مفهوم مهاجرت چندگانه - برافزایش گرونر شایسته ذکر است
[ترجمه ترگمان]مفهوم مهاجرت چند گانه - باید ذکر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An accretion of sediment at the mouth of the river caused serious flooding.
[ترجمه گوگل]تجمع رسوب در دهانه رودخانه باعث سیل شدید شد
[ترجمه ترگمان]An رسوب در دهانه رود موجب طغیان جدی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. For example, some accretion disks in binary star systems occasionally undergo large, temporary increases in luminosity.
[ترجمه گوگل]برای مثال، برخی از دیسک‌های برافزایشی در سیستم‌های ستاره‌ای دوتایی گهگاه دچار افزایش موقتی درخشندگی می‌شوند
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، قرص accretion در سیستم های ستاره ای دوتایی گهگاه متحمل افزایش های موقتی و موقتی در درخشندگی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The planetesimals accretions of the Earth obviously have two stages, including initial accretion and late accretion.
[ترجمه گوگل]برافزایش سیاره کوچک زمین بدیهی است که دارای دو مرحله است، شامل برافزایش اولیه و برافزایش دیررس
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که planetesimals accretions از زمین دارای دو مرحله شامل accretion اولیه و accretion اولیه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

افزایش (اسم)
amplification, augmentation, increase, addition, gain, intensification, accession, increment, growth, addendum, accretion, summation, enhancement, adjunction, auxesis, multiplication, scale-up

رشد پیوسته (اسم)
accretion

اتحاد (اسم)
consolidation, sodality, accretion, alliance, union, solidarity, association, unison, incorporation, marriage, confederation, band, injunction, league, confederacy

یکپارچگی (اسم)
accretion, integration

بهم پیوستگی (اسم)
linkage, accretion, union, solidarity, reunion, synthesis

افزایش بهای اموال (اسم)
accretion

افزایش میزان رای (اسم)
accretion

تخصصی

[حسابداری] نمو طبیعی
[عمران و معماری] بهم پیوستگی - عمل رسوب - تجمع ذرات - جمع شدگی - چسبندگی - نمو
[زمین شناسی] به هم پیوستگی ،عمل رسوب، تجمع ذرات، جمع شدگی، چسبندگی، نمو،افزایش
[خاک شناسی] فزون بخشی
[آب و خاک] رسوبگذاری ( به هم پیوستن )

انگلیسی به انگلیسی

• expansion or increase due to gradual build-up or additions; growth, increase in size; added part, addition; growing together or joining of separate parts
an accretion is a layer of material which gradually forms on top of something; a formal word.
accretion is the process of new layers or parts being added to something so that it increases in size; a formal word.

پیشنهاد کاربران

1. رشد و نمو، بزرگ شدن
2. به هم چسبیدن، جوش خوردن
3. افزایش
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : accrue / accrete
✅️ اسم ( noun ) : accrual / accretion
✅️ صفت ( adjective ) : accrued / accretive / accretionary
✅️ قید ( adverb ) : _
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
افزایش ( تخفیف )
افزایش تخفیف به سود حاصل از تفاوت بین قیمت خرید با تخفیف و قیمت فروش یک دارایی اشاره دارد.
انباشتگی ( همراه با چسبیدن ذرات به هم )
[آرشیو و کتابداریی]گسترش مجموعه، پیوستگی، یکپارچگی، جمع شدن، فراهم آوری مواد قابل اضافه شدن به مجموعه، رشد پیوسته، بهم پیوستگی
جرم و رسوبات اطراف ریشه دندان
accretion ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: برافزایش
تعریف: افزایش یا گسترش تدریجی زمین براثر نیروهای طبیعی در دورۀ زمانی طولانی
رشد تدریجی افزایش
چسبیدگی دانه ها ( در تشکیل برف )
نمای طبیعی
اثرات طبیعی،
افزایشی،
یکپارچگی،
{نجوم} برافزایشی
accretion disk در نجوم: قرص برافزایشی در سیاه چاله
افزایشی ، بَرافزایش ، برافزایشی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس