add to

جمله های نمونه

1. How does this add to our understanding of the problem?
[ترجمه گوگل]این چگونه به درک ما از مشکل می افزاید؟
[ترجمه ترگمان]این مساله چگونه به درک ما از مشکل می افزاید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Her comments will add to the uncertainty of the situation.
[ترجمه گوگل]نظرات او بر عدم قطعیت وضعیت می افزاید
[ترجمه ترگمان]نظرات او به عدم قطعیت این وضعیت می افزاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This show will no doubt add to his growing reputation.
[ترجمه گوگل]این نمایش بدون شک بر شهرت روزافزون او خواهد افزود
[ترجمه ترگمان]این نمایش بدون شک به شهرت رو به رشد وی می افزاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Surging imports will add to the demand for hard currency.
[ترجمه گوگل]افزایش واردات باعث افزایش تقاضا برای ارز خواهد شد
[ترجمه ترگمان]واردات surging به تقاضا برای ارز قوی می افزاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Taking the children with us would only add to our problems.
[ترجمه گوگل]با خود بردن بچه ها فقط بر مشکلات ما می افزاید
[ترجمه ترگمان]قرار دادن کودکان با ما تنها به مشکلات ما می افزاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They pass on their cost of borrowing and add to it their profit margin.
[ترجمه گوگل]آنها هزینه استقراض خود را منتقل می کنند و حاشیه سود خود را به آن اضافه می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها هزینه قرض گرفتن و اضافه کردن سود خود را به آن اضافه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The new exams will only add to the workload of already hard-pressed teachers.
[ترجمه گوگل]امتحانات جدید فقط به حجم کاری معلمان سخت‌گیر می‌افزاید
[ترجمه ترگمان]این امتحانات تازه به بار کاری معلمان تحت فشار افزوده خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Setting off firecrackers can add to the festive atmosphere and offer an outlet for people's pleasure and excitement.
[ترجمه گوگل]برپا کردن فشفشه می تواند به فضای جشن اضافه کند و خروجی برای لذت و هیجان مردم ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]با گذاشتن ترقه می توانید به فضای جشن اضافه کنید و یک خروجی برای لذت و هیجان افراد فراهم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These options would actually worsen the economy and add to the deficit.
[ترجمه گوگل]این گزینه ها در واقع اقتصاد را بدتر می کند و به کسری بودجه می افزاید
[ترجمه ترگمان]این گزینه ها واقعا اقتصاد را بدتر می کنند و به کسری بودجه اضافه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The anti-drugs adverts used hand-held camera techniques to add to the gritty realism of the situations.
[ترجمه گوگل]تبلیغات ضد مواد مخدر از تکنیک‌های دوربین دستی استفاده می‌کردند تا به واقعی بودن موقعیت‌ها اضافه کنند
[ترجمه ترگمان]این adverts ضد مواد مخدر از تکنیک های دوربین در دست گرفته شده برای افزودن به واقع گرایی سخت شرایط استفاده کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Slice the mushrooms and add to the salad.
[ترجمه گوگل]قارچ ها را خرد کرده و به سالاد اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]قارچ ها رو تیکه تیکه کنیم و به سالاد اضافه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Roughly chop the tomatoes and add to the onions.
[ترجمه گوگل]گوجه فرنگی ها را درشت خرد کرده و به پیاز اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]تقریبا گوجه فرنگی را تکه تکه کرده و به پیازها اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Rachel bought yet another pair of shoes to add to her collection.
[ترجمه @translator_Abdi_Zahra] ریچل باز هم برای کلکسیونش کفش خرید.
|
[ترجمه گوگل]ریچل یک جفت کفش دیگر خرید تا به مجموعه خود بیافزاید
[ترجمه ترگمان]را شل یک جفت کفش دیگر هم خرید تا به کلکسیون او اضافه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Add to this the excellent service and you can see why it's the most popular hotel on the island.
[ترجمه گوگل]به این خدمات عالی را اضافه کنید و خواهید دید که چرا این هتل محبوب ترین هتل در جزیره است
[ترجمه ترگمان]این سرویس عالی را به این هتل اضافه کنید و می توانید ببینید که چرا این بهترین هتل در جزیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• supplement, augment; raise the quantity of; include; have an increased effect

پیشنهاد کاربران

تقویت کردن
شدت بخشیدن
Adding to : تشدیدِ
increase
افزایش دادن/یافتن
افزودن، بهبود بخشیدن، بتدریج تکمیل کردن، ضمیمه کردن

بپرس