advocacy

/ˈædvəkəsi//ˈædvəkəsi/

معنی: طرفداری، دفاع، وکالت
معانی دیگر: هواداری، مدافعه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: advocacies
• : تعریف: the giving of support to an idea, person, or cause.
مترادف: championship
مشابه: adoption, approval, backing, defense, endorsement, espousal, patronage, sanction, sponsorship, support

- As a politician, he is well known for his advocacy of women's rights.
[ترجمه فاطمه] او به عنوان یک سیاست مدار، به طرفداری از حقوق زنان مشهور است.
|
[ترجمه گوگل] او به عنوان یک سیاستمدار به دلیل حمایت از حقوق زنان به خوبی شناخته شده است
[ترجمه ترگمان] او به عنوان یک سیاست مدار، به خاطر طرفداری از حقوق زنان مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. environmental advocacy groups
گروه های هوادار حفاظت محیط زیست

2. his advocacy of reform policies
پشتیبانی او از سیاست های اصلاحی

3. He is insistent on the advocacy of new scientific methods.
[ترجمه گوگل]او بر طرفداری از روش های جدید علمی اصرار دارد
[ترجمه ترگمان]او بر حمایت از روش های جدید علمی پافشاری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She is well known for her advocacy of women's rights.
[ترجمه گوگل]او به خاطر دفاع از حقوق زنان به خوبی شناخته شده است
[ترجمه ترگمان]او به خاطر حمایت از حقوق زنان مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I support your advocacy of free trade.
[ترجمه گوگل]من از حمایت شما از تجارت آزاد حمایت می کنم
[ترجمه ترگمان]من از حمایت شما از تجارت آزاد حمایت می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The question of using overseas visitors for advocacy had arisen and was discussed.
[ترجمه گوگل]مسئله استفاده از بازدیدکنندگان خارج از کشور برای وکالت مطرح شده بود و مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]مساله استفاده از بازدیدکنندگان خارجی برای دفاع بوجود آمده و مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This advocacy of the golden-cheeked warbler endangers the economic status of many people.
[ترجمه گوگل]این طرفداری از گیلاس گونه طلایی وضعیت اقتصادی بسیاری از مردم را به خطر می اندازد
[ترجمه ترگمان]این دفاع از چکاوک گونه طلایی وضعیت اقتصادی بسیاری از مردم را به خطر می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His advocacy of Catholic emancipation courted defeat in 180
[ترجمه گوگل]طرفداری او از آزادی کاتولیک ها در سال 180 شکست خورد
[ترجمه ترگمان]طرفداری او از آزادی مذهب کاتولیک در ۱۸۰ روز شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. People being assessed are also offered an advocacy service in case they feel that they would benefit from additional support.
[ترجمه گوگل]به افرادی که ارزیابی می شوند، در صورتی که احساس کنند از حمایت اضافی بهره مند می شوند، خدمات حمایتی نیز ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]افرادی که ارزیابی می شوند نیز در صورتی که احساس کنند از پشتیبانی اضافی بهره مند خواهند شد، یک خدمت وکالت ارائه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Such advocacy is not protected by the First Amendment.
[ترجمه گوگل]چنین حمایتی توسط متمم اول محافظت نمی شود
[ترجمه ترگمان]این حمایت از متمم اول حمایت نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Joseph says the black advocacy project is unlikely to be up and running before next year.
[ترجمه گوگل]جوزف می گوید که بعید است پروژه حمایت از سیاهان تا قبل از سال آینده راه اندازی شود
[ترجمه ترگمان]جوزف می گوید که بعید است پروژه حمایت از این کشور تا قبل از سال آینده ادامه داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The advocacy system gives the child the right to voluntarily admit himself or refuse admission.
[ترجمه گوگل]سیستم وکالت به کودک این حق را می دهد که داوطلبانه خود را بپذیرد یا از پذیرش خودداری کند
[ترجمه ترگمان]سیستم مدافعه به کودک حق می دهد که به طور داوطلبانه اقرار کند یا رد را رد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. For advocacy, obviously, the prime need is the ability to communicate by speech.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که برای حمایت، نیاز اصلی توانایی برقراری ارتباط از طریق گفتار است
[ترجمه ترگمان]برای مدافعه، بدیهی است که نیاز اصلی، توانایی برقراری ارتباط با کلام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طرفداری (اسم)
support, adherence, advocacy, favoritism, siding, partiality, adhesion, approbation, backstop, approval, backing, partisanship, sponsorship

دفاع (اسم)
answer, munition, advocacy, defense, pleading, vindication, apologia, replication, fencing, pale

وکالت (اسم)
bar, advocacy, proxy, attorney, agency, delegation, deputation, subrogation, proctorship

انگلیسی به انگلیسی

• defense; advocation; support, endorsement
advocacy of a particular action or plan is the act of supporting it publicly.

پیشنهاد کاربران

مدافعه، دفاع، وکالت
کلمه "advocacy" به معنای حمایت، دفاع یا ترویج یک موضوع، یک گروه یا یک ایده است. در واقع، advocacy به فعالیت هایی اطلاق می شود که برای حمایت از حقوق یا مصالح دیگران، ترویج یک موضوع خاص یا اعمال فشار برای تغییر سیاست ها و قوانین انجام می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه "advocate" به فردی گفته می شود که برای حمایت از یک موضوع خاص، گروه یا ایده فعالیت می کند و سعی در ترویج آن دارد. Advocate ممکن است در حوزه های مختلفی فعالیت کند، از جمله حقوق بشر، محیط زیست، سلامت، تحصیلات، حقوق زنان و غیره. افرادی که به عنوان advocate شناخته می شوند، سعی در تغییرات مثبت در جامعه و سیاست ها دارند.

وکالت، طرفداری، دفاع
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : advocate
✅️ اسم ( noun ) : advocate / advocacy
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
جانبدارانه
پشتیبانی
حمایت طلبی
[حقوق کار]
مدافع
مثال :several workers’ advocacy organizations
چندین سازمان مدافع کارگران
حمایت، دفاع از معلول، جانبداری
حمایت، دفاع
ذی نفوذ، دارای لابی ( سیاست )
وکالت اجتماعی ( درروانشناسی )
تبلیغات
رایزنی
هدف ( در علوم سیاسی )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس