afoul

/əˈfaʊl//əˈfaʊl/

معنی: گرفتار، دچار
معانی دیگر: گور خورده (مثل گره طناب و غیره)، در هم گیر کرده، گوریده، مصادم

بررسی کلمه

صفت و ( adjective, adverb )
عبارات: run afoul of
• : تعریف: entangled, in collision, or in conflict.

- These proposed changes are afoul of our club's charter.
[ترجمه گوگل] این تغییرات پیشنهادی با اساسنامه باشگاه ما مغایرت دارد
[ترجمه ترگمان] این تغییرات پیشنهادی گرفتار منشور باشگاه ما شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he ran afoul of the bureau chief and was fired
با رئیس دفتر نساخت و بیرونش کردند.

2. the fishing lines ran afoul of each other
طناب های ماهیگیری در هم گوریده شدند.

3. to run (or fall) afoul of
1- گور خوردن (مثل گره یا طناب و غیره) در هم گیر کردن،به هم تاب خوردن،گوریدن

4. He was fifteen when he first ran afoul of the law.
[ترجمه گوگل]پانزده ساله بود که برای اولین بار با قانون برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی اولین بار با قانون برخورد کرد او پانزده سالش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The kites were afoul in the wind.
[ترجمه گوگل]بادبادک ها در باد ناپاک بودند
[ترجمه ترگمان]بادبادک در باد گیر کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At one point Seeger fell afoul of the US government for his antiwar actions.
[ترجمه گوگل]در یک مقطع، سیگر به دلیل اقدامات ضدجنگ خود با دولت ایالات متحده درگیر شد
[ترجمه ترگمان]در یک مرحله، Seeger گرفتار دولت آمریکا برای اعمال ضد جنگ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All of them had run afoul of the law at some time or other.
[ترجمه گوگل]همه آنها در برخی مواقع قانون را نقض کرده بودند
[ترجمه ترگمان]در بعضی مواقع همه آن ها گرفتار قانون شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Be careful not to fall afoul of the law.
[ترجمه گوگل]مواظب باشید با قانون سرپیچی نکنید
[ترجمه ترگمان]مواظب باشید گرفتار قانون نشوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Yet any jammer for the slammer would run afoul of the Communications Act of 193 which prohibits intentional interference with radio signals.
[ترجمه گوگل]با این حال، هر گونه پارازیت برای slammer با قانون ارتباطات 193 که تداخل عمدی با سیگنال های رادیویی را ممنوع می کند، مغایرت دارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، هر jammer برای the گرفتار قانون ارتباطات ۱۹۳ است که دخالت عمدی با سیگنال های رادیویی را ممنوع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Lou has a track record in running afoul of the Chinese authorities.
[ترجمه گوگل]لو سابقه ای در درگیری با مقامات چینی دارد
[ترجمه ترگمان]لو سابقه ای طولانی در رقابت با مقامات چینی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Brazil's politicians and legislators often afoul of the law, as well.
[ترجمه گوگل]سیاستمداران و قانونگذاران برزیل نیز اغلب از قانون سرپیچی می کنند
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران و قانونگذاران برزیل اغلب گرفتار این قانون شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This ran afoul of the law.
[ترجمه گوگل]این با قانون مغایرت داشت
[ترجمه ترگمان]این با قانون برخورد کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He will run afoul of the law if he steals.
[ترجمه گوگل]اگر دزدی کند با قانون برخورد خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]اگه دزدی کنه دچار حمله می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But eventually MEK fell afoul of the regime and began to fight the power holders in Tehran.
[ترجمه گوگل]اما در نهایت مجاهدین خلق با رژیم درگیر شدند و شروع به مبارزه با صاحبان قدرت در تهران کردند
[ترجمه ترگمان]اما او در نهایت به دام رژیم افتاد و شروع به مبارزه با دارندگان قدرت در تهران کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Why do you always fall afoul of me?
[ترجمه گوگل]چرا همیشه با من مخالفت میکنی؟
[ترجمه ترگمان]چرا همیشه گیر من افتادی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گرفتار (صفت)
involved, afoul, captive, preoccupied

دچار (صفت)
afoul, stricken

انگلیسی به انگلیسی

• entangled, in trouble with

پیشنهاد کاربران

گره خورده . گرفتار
گره خورده
مصادم
گرفتار
گره خورده ( مثل گره طناب و غیره )
گره به اشتباه "گور" نوشته شده است

بپرس