airtight

/ˈerˌtaɪt//ˈeətaɪt/

معنی: محفوظ از هوا، هوابندی شده، غیرقابل نفوذ بوسیلهء هوا
معانی دیگر: بدون نقطه ضعف، بی چون و چرا، رسوخ ناپذیر، بی برو برگرد، قطعی، کیپ، پادهوا، ضد هوا، بی منفذ، هوابندی شده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: airtightness (n.)
(1) تعریف: preventing the entrance or exit of air.

(2) تعریف: having no weak points open to attack.

- an airtight alibi
[ترجمه شهاب مهران فر] یک مدرک بی عیب و نقص برای اثبات بی گناهی
|
[ترجمه گوگل] یک آلبیه هواگیر
[ترجمه ترگمان] یه عذر موجه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. airtight reasons
دلایل قطعی

2. Store the cookies in an airtight tin.
[ترجمه گوگل]کوکی ها را در یک قالب دربسته نگهداری کنید
[ترجمه ترگمان]کلوچه ها رو تو یه قوطی کنسرو باز کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Store the cake in an airtight container.
[ترجمه گوگل]کیک را در یک ظرف در بسته نگهداری کنید
[ترجمه ترگمان]کیک را در یک ظرف محفوظ از هوا نگهداری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Store the peppercorns in an airtight container and grind the pepper as you need it.
[ترجمه گوگل]دانه های فلفل را در ظرفی دربسته نگهداری کنید و فلفل را به میزان لازم خرد کنید
[ترجمه ترگمان]the را در یک ظرف airtight نگه دارید و فلفل را همان طور که به آن نیاز دارید آسیاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Store the seeds in an airtight tin.
[ترجمه گوگل]دانه ها را در یک قالب دربسته نگهداری کنید
[ترجمه ترگمان]دانه ها را در یک قوطی غیرقابل نفوذ در هوا نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The police verified that she had an airtight alibi.
[ترجمه گوگل]پلیس تأیید کرد که او دارای حقه‌ای کاملاً محفوظ است
[ترجمه ترگمان]پلیس تایید کرد که اون یه عذر موجه داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Store the beans in an airtight jar.
[ترجمه گوگل]لوبیاها را در یک شیشه دربسته نگهداری کنید
[ترجمه ترگمان]لوبیا را در یک شیشه airtight نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Food will last longer if kept in an airtight container.
[ترجمه گوگل]اگر غذا در ظرف دربسته نگهداری شود، ماندگاری بیشتری خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]غذا مدت زمان بیشتری طول خواهد کشید اگر در یک کانتینر محفوظ از هوا نگهداری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Inside the airtight iron capsule, it was a different story.
[ترجمه گوگل]در داخل کپسول آهنی هوا، داستان متفاوتی بود
[ترجمه ترگمان]داخل کپسول آهن غیرقابل نفوذ، این یک داستان متفاوت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When cold, pack into an airtight container and store in a cool, dry place.
[ترجمه گوگل]وقتی سرد شد، در ظرف دربسته بسته بندی کنید و در جای خشک و خنک نگهداری کنید
[ترجمه ترگمان]وقتی سرد است، یک بسته هوا دار را در یک جای خشک و خشک انبار کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Scamp had an airtight alibi, naturally, but then again young Leakey never said who exactly had done it.
[ترجمه گوگل]به طور طبیعی، اسکامپ حقایقی داشت، اما لیکی جوان هرگز نگفت که دقیقاً چه کسی این کار را انجام داده است
[ترجمه ترگمان]scamp یک عذر موجه داشت، اما بعد دوباره Leakey جوان هرگز نگفت که دقیقا چه کسی این کار را کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Store cookies in an airtight container.
[ترجمه گوگل]کوکی ها را در یک ظرف در بسته نگهداری کنید
[ترجمه ترگمان]cookies در یک ظرف محفوظ از هوا نگهداری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The massive airtight door to the refectory swung shut.
[ترجمه گوگل]درب عظیم بدون هوا به سفره خانه بسته شد
[ترجمه ترگمان]در محکم اتاق غذاخوری بسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Seeds are best stored in airtight containers.
[ترجمه گوگل]دانه ها بهتر است در ظروف در بسته نگهداری شوند
[ترجمه ترگمان]دانه ها به بهترین شکل در ظروف airtight نگهداری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محفوظ از هوا (صفت)
airtight

هوابندی شده (صفت)
airtight

غیر قابل نفوذ وسیله هوا (صفت)
airtight

تخصصی

[عمران و معماری] هوابند - هوابندی شده
[مهندسی گاز] هوابندی شده، نفوذناپذیری نسبت به هوا
[زمین شناسی] هوابندی شده
[نساجی] نفوذ ناپذیر به هوا - بادگیر

انگلیسی به انگلیسی

• sealed, impervious to air; convincing
if a container is airtight, its lid fits so tightly that no air can get in or out.
hermetically sealed, impermeable to air; having no weakness or flaw

پیشنهاد کاربران

دربسته
اگر چیزی هوابندی شده باشد، کاملاً مهر و موم شده است تا هوا نتواند وارد یا خارج شود.
If something's airtight, it is completely sealed so that no air can get in or out of it.
کیپ - هوابندی شده
The alibi's airtight
عذرش موجهه
Biscuits will stay crisp if you keep them in an airtight container
غیرقابل نفوذ در برابر هوا
بدون اما و اگر ، بی چون چرا، بدون شک، قطعی، بی نقص
Indisputable
having no flaws
lacking noweaknesses
something that can't be doubted or questioned
an airtight strategy/plan/seal/container
وکیوم
مو لای درزش نمیره، بی عیب و نقص
غیر قابل نفوذ از طریق هوا، هواناپذیر، هوابند

بپرس