air gun

/ˈerˈɡən//eəɡʌn/

معنی: تفنگ بادی
معانی دیگر: سلاح بادی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a gun that is operated by compressed air and usu. fires small pellets.

(2) تعریف: a device that uses compressed air to blow or spray substances such as insecticides.

جمله های نمونه

1. He was shot in the head by an air gun pellet.
[ترجمه گوگل]گلوله تفنگ بادی از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]اون با گلوله تفنگ به سرش شلیک کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. During the night the accused fired his air gun out of the window of his first-floor flat.
[ترجمه گوگل]در طول شب، متهم با تفنگ بادی خود از پنجره آپارتمان طبقه اول خود به بیرون شلیک کرد
[ترجمه ترگمان]در طول شب، متهم تفنگش را از پنجره طبقه اول بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The accused, a school caretaker, fired an air gun at some boys who were trespassing.
[ترجمه گوگل]متهم که سرایدار مدرسه بود، با تفنگ بادی به سمت تعدادی از پسرانی که در حال تخلف بودند شلیک کرد
[ترجمه ترگمان]متهم، یک سرایدار مدرسه، یک تفنگ بادی را به طرف بچه هایی که بی اجازه وارد شده بودند، اخراج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The double gun linkage of tube expanding air gun may have two air guns installed for the simultaneous operation on two tubes in doubled work efficiency.
[ترجمه گوگل]اتصال تفنگ دوگانه تفنگ بادی انبساط لوله ممکن است دارای دو تفنگ بادی برای کار همزمان روی دو لوله با راندمان کار دو برابر باشد
[ترجمه ترگمان]اتصال دو طرفه لوله در حال گسترش لوله هوایی ممکن است دارای دو تفنگ بادی باشد که برای عملیات همزمان بر روی دو لوله به دو برابر کارایی کاری دو برابر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Good welding ability. Experience in welding iron and air gun.
[ترجمه گوگل]قابلیت جوشکاری خوب تجربه در جوشکاری اتو و تفنگ بادی
[ترجمه ترگمان]توانایی جوشکاری خوب تجربه در تولید آهن و تفنگ هوا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The police confiscated his air gun.
[ترجمه گوگل]پلیس تفنگ بادی او را ضبط کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس اسلحه اش را توقیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Because of the presence of theory about air gun array, the designed technique of air gun array become mature, so it is widely applied in petrolic exploration and geophysics.
[ترجمه گوگل]به دلیل وجود نظریه در مورد آرایه تفنگ بادی، تکنیک طراحی شده آرایه تفنگ بادی به بلوغ رسیده است، بنابراین به طور گسترده در اکتشاف نفت و ژئوفیزیک کاربرد دارد
[ترجمه ترگمان]به دلیل وجود تیوری در مورد آرایش الکترونی هوا، تکنیک طراحی شده آرایش اسلحه هوا بالغ می شود، بنابراین به طور گسترده در اکتشاف petrolic و ژئوفیزیکی به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A vacuum gun is another type of an air gun.
[ترجمه گوگل]تفنگ خلاء نوع دیگری از تفنگ بادی است
[ترجمه ترگمان]یک تفنگ خلا نوع دیگری از تفنگ بادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This many 150 in, long air gun holds great majority.
[ترجمه گوگل]این تفنگ بادی بلند 150 اینچی اکثریت زیادی را در اختیار دارد
[ترجمه ترگمان]این تعداد بسیار زیاد است این تعداد بسیار زیاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The funny function of the air gun functions well after the sunset.
[ترجمه گوگل]عملکرد خنده دار تفنگ بادی بعد از غروب خورشید به خوبی عمل می کند
[ترجمه ترگمان]عملکرد مضحک of هوا بعد از غروب آفتاب به خوبی انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The boy took a pot shot at a pigeon with his air gun.
[ترجمه گوگل]پسر با تفنگ بادی خود به سمت کبوتر شلیک کرد
[ترجمه ترگمان]پسر با تفنگ بادی به یک کبوتر شلیک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The pop we heard turned out to be just an air gun.
[ترجمه گوگل]پاپی که شنیدیم فقط یک تفنگ بادی بود
[ترجمه ترگمان]صدای انفجاری که شنیدیم تبدیل به یه تفنگ بادی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Tomas Cap and Michal Kraus have displayed the portraits of 200 lower-house deputies in plastic boxes on the wall of a Prague alternative gallery, in front of an air gun and a boxful of ammunition.
[ترجمه گوگل]توماس کپ و میکال کراوس پرتره های 200 نماینده مجلس پایین را در جعبه های پلاستیکی روی دیوار یک گالری جایگزین پراگ، در مقابل یک تفنگ بادی و یک جعبه مهمات به نمایش گذاشته اند
[ترجمه ترگمان]Tomas Cap و Michal کراوس تصویر ۲۰۰ نماینده خانه نمایندگان را در جعبه های پلاستیکی روی دیوار یک گالری جایگزین پراگ، در مقابل یک تفنگ بادی و یک انبار مهمات نشان داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Our main products are robotic, disc bell, air EST gun, powder spray gun, air gun, gluing system, reciprocator, CCPPS, solvent distiller, and thickness gauge.
[ترجمه گوگل]محصولات اصلی ما رباتیک، زنگ دیسکی، تفنگ هوا EST، تفنگ اسپری پودر، تفنگ بادی، سیستم چسب، دستگاه متقابل، CCPPS، تقطیر حلال و ضخامت سنج است
[ترجمه ترگمان]محصولات اصلی ما رباتیک، زنگوله دیسک، مسلسل دار، مسلسل، مسلسل، gluing، system، CCPPS، distiller، solvent، and و gauge هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The pop was from an airgun, not a bullet, being fired.
[ترجمه گوگل]پاپ از یک تفنگ بادی بود و نه گلوله
[ترجمه ترگمان]، پاپ از یه \"airgun\" بود نه یه گلوله، اخراج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The paper introduced the basic structure of BOLT airgun, SLEEVE airgun and G airgun, expounded their work principle, analyzed the common trouble of airgun in operation and gave solution.
[ترجمه گوگل]این مقاله ساختار اصلی تفنگ بادی BOLT، تفنگ بادی SLEEVE و تفنگ بادی G را معرفی کرد، اصل کار آنها را تشریح کرد، مشکلات رایج تفنگ بادی در عملکرد را تجزیه و تحلیل کرد و راه حل ارائه داد
[ترجمه ترگمان]این مقاله ساختار پایه بولت airgun، sleeve airgun و جی airgun را معرفی کرد، اصل کار آن ها را تشریح کرد، مشکلات مشترک of در عملیات را تحلیل کرد و راه حل داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Airgun pellets don't usually penetrate skin but can do so at close range.
[ترجمه گوگل]گلوله های تفنگ بادی معمولاً به پوست نفوذ نمی کنند اما می توانند از فاصله نزدیک این کار را انجام دهند
[ترجمه ترگمان]قرص های ضد آفتاب معمولا به پوست نفوذ نمی کنند اما می توانند این کار را در محدوده نزدیک انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Each airgun varies slightly in the way it handles different pellet types.
[ترجمه گوگل]هر تفنگ بادی در نحوه برخورد با انواع مختلف گلوله ها کمی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]هر airgun به گونه ای تغییر می کند که انواع مختلف گلوله را کنترل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Airgun is an important active seismic source.
[ترجمه گوگل]تفنگ بادی یک منبع لرزه ای فعال مهم است
[ترجمه ترگمان]Airgun یک منبع زلزله فعال مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The paper briefly expounded the trouble styles and airgun source equipment, and introduced the field management measures of airgun source.
[ترجمه گوگل]این مقاله به طور مختصر سبک های مشکل و تجهیزات منبع تفنگ بادی را توضیح داد و اقدامات مدیریت میدانی منبع تفنگ بادی را معرفی کرد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به طور خلاصه سبک مشکلات و تجهیزات منبع را شرح داده و معیارهای مدیریت حوزه را معرفی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. High-pressure air is needed for airgun source operation.
[ترجمه گوگل]هوای پرفشار برای عملیات منبع تفنگ بادی مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]برای عملیات منبع airgun هوای فشار بالا مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. I learned on the Vintage Airgun Forum that it was made by Peipers in Belgium in the late 1940s.
[ترجمه گوگل]در انجمن Vintage Airgun فهمیدم که توسط Peipers در بلژیک در اواخر دهه 1940 ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]در انجمن Airgun Vintage یاد گرفتم که در اواخر دهه ۱۹۴۰ توسط Peipers در بلژیک ساخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. He was standing in front of the door with an airgun in hands and a bag of rice on the shoulder.
[ترجمه گوگل]با تفنگ بادی در دست و کیسه برنج روی شانه جلوی در ایستاده بود
[ترجمه ترگمان]او در مقابل در ایستاده بود و دست هایش را در دست داشت و یک کیسه برنج روی شانه اش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. He was standing in front of the door with an airgun in hands and a bag of rice on the shoulder. He must be the owner!
[ترجمه گوگل]با تفنگ بادی در دست و کیسه برنج روی شانه جلوی در ایستاده بود او باید مالک باشد!
[ترجمه ترگمان]او در مقابل در ایستاده بود و دست هایش را در دست داشت و یک کیسه برنج روی شانه اش بود او باید صاحب آن باشد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Three mechanics are involved in changing a wheel, one removing and refitting the nut with a high-speed airgun, one removing the old wheel and one fitting the new one.
[ترجمه گوگل]سه مکانیک در تعویض چرخ دخیل هستند، یکی برداشتن و نصب مجدد مهره با یک تفنگ بادی پرسرعت، یکی برداشتن چرخ قدیمی و دیگری نصب چرخ جدید
[ترجمه ترگمان]سه مکانیک در تغییر یک چرخ به کار می روند، یکی برداشتن و برداشتن مهره با سرعت بالا، یکی برداشتن چرخ قدیمی و یکی از لوازم جانبی جدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Whenever I come across something nice like this, I ask myself, If I stumbled across this gun at an airgun show and had the money, would I buy it?
[ترجمه گوگل]هر زمان که به چنین چیزی خوب برخورد می کنم، از خودم می پرسم، اگر در نمایشگاه تفنگ بادی به طور تصادفی با این اسلحه برخورد کنم و پول داشته باشم، آیا آن را می خرم؟
[ترجمه ترگمان]از خودم می پرسم: هر وقت که من با این تفنگ به یک سیرک سیار برخورد کنم و پول داشته باشم، آیا می توانم آن را بخرم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. The speed of a heavier pellet is lower in the same airgun versus a lighter pellet.
[ترجمه گوگل]سرعت یک گلوله سنگین تر در همان تفنگ بادی در مقابل گلوله سبک تر کمتر است
[ترجمه ترگمان]سرعت گلوله سنگین تر در همان airgun با گلوله سبک تر پایین تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. Two weeks after opening, the exhibition was a sad sight as most of the faces had been heavily damaged by airgun slugs, with some destroyed beyond recognition.
[ترجمه گوگل]دو هفته پس از افتتاح، نمایشگاه منظره غم انگیزی بود زیرا اکثر چهره ها به شدت توسط راب تفنگ بادی آسیب دیده بودند و برخی از آنها غیرقابل تشخیص تخریب شده بودند
[ترجمه ترگمان]دو هفته پس از باز شدن، این نمایشگاه یک منظره غم انگیز بود، زیرا بسیاری از چهره ها به شدت از slugs airgun آسیب دیده بودند و برخی از آن ها بیش از حد از بین رفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تفنگ بادی (اسم)
air gun, blowgun

تخصصی

[زمین شناسی] پیستوله بادی، رنگ پاش، بتن پاش
[نفت] ضربه زن صوتی

انگلیسی به انگلیسی

• gun which uses air pressure to shoot a bullet; bb gun
an airgun is a gun which is fired by means of air pressure.

پیشنهاد کاربران

air gun ( ژئوفیزیک )
واژه مصوب: تفنگ هوا
تعریف: وسیله‏ای برای تخلیۀ هوای بسیار فشرده به درون آب
تفنگ بادی

بپرس