airstream

/ˈeəstriːm//ˈeəstriːm/

معنی: جریان هوا
معانی دیگر: جریان هوایی

جمله های نمونه

1. Migrating birds make use of airstreams to assist them on their long journey south.
[ترجمه گوگل]پرندگان مهاجر از جریان هوا برای کمک به آنها در سفر طولانی خود به جنوب استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]پرندگان مهاجر از airstreams برای کمک به آن ها در سفر طولانی خود به جنوب استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A polar airstream has swept across the country on strong north-westerly winds.
[ترجمه گوگل]جریان هوای قطبی با وزش بادهای شدید شمال غربی سراسر کشور را فرا گرفته است
[ترجمه ترگمان]طوفان قطبی در سراسر کشور بر روی باده ای شدید شمال غربی به حرکت در آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Thus high - energy cycle airstream to leave Qibeng.
[ترجمه گوگل]بنابراین چرخه انرژی بالا جریان هوا به ترک Qibeng
[ترجمه ترگمان]بنابراین، چرخه انرژی با انرژی بالا باعث ترک Qibeng می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Noise will probably not hurt the airstream.
[ترجمه گوگل]سر و صدا احتمالاً به جریان هوا آسیب نمی رساند
[ترجمه ترگمان]احتمالا نویز به airstream صدمه نمی زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A rather cold north west airstream will cover our province.
[ترجمه گوگل]یک جریان هوای نسبتاً سرد شمال غرب استان ما را فرا خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]منطقه نسبتا سرد شمال غربی استان ما را تحت پوشش قرار خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. MAYSAK will move south within a northerly airstream in the next 12 hours.
[ترجمه گوگل]MAYSAK طی 12 ساعت آینده در یک جریان هوایی شمالی به سمت جنوب حرکت خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]MAYSAK در عرض ۱۲ ساعت آینده به جنوب خواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A rather cold n . w . airstream will cover our province.
[ترجمه گوگل]n نسبتا سرد w جریان هوایی استان ما را پوشش خواهد داد
[ترجمه ترگمان]کمی سرد است w airstream منطقه ما را پوشش خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The fan adds energy to the airstream, increasing velocity.
[ترجمه گوگل]فن به جریان هوا انرژی اضافه می کند و سرعت را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]فن انرژی را به the اضافه می کند و سرعت را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An active southerly airstream is bringing rainy weather to the south China coastal areas.
[ترجمه گوگل]جریان هوای جنوبی فعال هوای بارانی را به مناطق ساحلی جنوب چین می آورد
[ترجمه ترگمان]جنوب چین در حال آوردن آب و هوای بارانی به مناطق ساحلی جنوب چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Then it is demonstrated that the substituting airstream in spray dryer average staying time for the material drying time is reasonable.
[ترجمه گوگل]سپس نشان داده می شود که جریان هوای جایگزین در خشک کن اسپری متوسط ​​زمان ماند برای زمان خشک شدن مواد معقول است
[ترجمه ترگمان]سپس ثابت شده است که جایگزینی airstream در خشک کن اسپری خشک به طور متوسط زمان مانده برای خشک کردن مواد، منطقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There are three types of airstream reaction engines.
[ترجمه گوگل]سه نوع موتور واکنش جریان هوا وجود دارد
[ترجمه ترگمان]سه نوع موتور واکنش airstream وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Rodney's house is like an Airstream trailer crossed with a coffee pot.
[ترجمه گوگل]خانه رادنی مانند یک تریلر ایر استریم است که با یک قهوه جوش عبور کرده است
[ترجمه ترگمان]خونه \"رادنی\" مثل یه تریلر میمونه که با یه قوری قهوه عبور کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. An example of another type of anemometer in which the airstream displaces an indicator giving an instantaneous reading of velocity or flowrate is the rotameter .
[ترجمه گوگل]نمونه ای از نوع دیگری از بادسنج که در آن جریان هوا نشانگر را جابجا می کند که سرعت یا دبی آنی را نشان می دهد، چرخش سنج است
[ترجمه ترگمان]مثالی از نوع دیگری از anemometer که در آن the، شاخصی را جابجا می کند که یک خوانش آنی از سرعت یا flowrate را به displaces می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Its chief suspensibility can be raised to 70% from 34%, because of using airstream comminution process instead of conventional Raymond mill, and selecting suitable adjuvants.
[ترجمه گوگل]تعلیق اصلی آن به دلیل استفاده از فرآیند خرد کردن جریان هوا به جای آسیاب معمولی ریموند و انتخاب مواد کمکی مناسب، می تواند از 34 درصد به 70 درصد افزایش یابد
[ترجمه ترگمان]suspensibility اصلی آن را می توان تا ۷۰ % از ۳۴ % افزایش داد، به دلیل استفاده از فرآیند airstream comminution به جای آسیاب مرسوم، و انتخاب adjuvants مناسب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In some situations air streamed integral visors and helmets are more appropriate especially in humid areas.
[ترجمه گوگل]در برخی مواقع، گیره ها و کلاه ایمنی یکپارچه جریان هوا به ویژه در مناطق مرطوب مناسب تر هستند
[ترجمه ترگمان]در برخی شرایط air از visors و کلاه خود integral به خصوص در مناطق مرطوب مناسب تر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The air stream breaks up into turbulence, the excess energy is absorbed by the turbulent eddies and this energy is irrecoverable. This is where the majority of the energy is wasted.
[ترجمه گوگل]جریان هوا به تلاطم تجزیه می شود، انرژی اضافی توسط گرداب های متلاطم جذب می شود و این انرژی غیر قابل جبران است اینجاست که بیشتر انرژی هدر می رود
[ترجمه ترگمان]جریان هوا به تلاطم تبدیل می شود، انرژی اضافی توسط جریان های آشفته انرژی جذب می شود و این انرژی برگشت ناپذیر است این جایی است که اکثر انرژی هدر می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. You will notice that the air stream sucks the ball back into it.
[ترجمه گوگل]متوجه خواهید شد که جریان هوا توپ را دوباره به درون خود می مکد
[ترجمه ترگمان]متوجه خواهی شد که جریان هوا توپ را به درون آن برمی گرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Fan can two-way offer same air stream, can achieve same stoving effect through bavin caboodle consequently.
[ترجمه گوگل]فن می تواند جریان هوای یکسانی را دو طرفه ارائه دهد، در نتیجه می تواند از طریق bavin caboodle به همان اثر اجاق گاز برسد
[ترجمه ترگمان]فن می توانند دو راه برای ارائه یک جریان هوای مشابه را داشته باشند، و در نتیجه می توانند از طریق bavin caboodle به همان اثر stoving برسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. A spinning cylinder generates lift in direct proportion to the acceleration it imparts on the air streaming by.
[ترجمه گوگل]یک استوانه چرخان به نسبت مستقیم با شتابی که بر جریان هوای آن ایجاد می‌کند، نیروی بالابری ایجاد می‌کند
[ترجمه ترگمان]استوانه چرخان نسبت مستقیم به شتاب ایجاد شده در جریان هوا را تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. A steady flow of oxygenated water can be maintained by an air stream in the uplift attached to a filter plate.
[ترجمه گوگل]یک جریان ثابت از آب اکسیژنه را می توان توسط یک جریان هوا در بالابر متصل به صفحه فیلتر حفظ کرد
[ترجمه ترگمان]جریان ثابت آب اکسیژن دار را می توان با یک جریان هوا در بربلندی متصل به یک بشقاب فیلتر حفظ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. The plasma filter (2 produces free radicals by which contaminants in the air stream are neutralised.
[ترجمه گوگل]فیلتر پلاسما (2 رادیکال های آزاد تولید می کند که توسط آن آلاینده های موجود در جریان هوا خنثی می شوند
[ترجمه ترگمان]فیلتر پلاسما (۲ رادیکال های آزاد تولید می کند که از طریق آن آلاینده ها در جریان هوا خنثی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. GD-J series high-vacuum flap valve is used to cut off or connect air stream in vacuum system.
[ترجمه گوگل]شیر فلپ با خلاء بالا سری GD-J برای قطع یا اتصال جریان هوا در سیستم خلاء استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]سوپاپ دریچه GD سری J برای قطع کردن یا اتصال جریان هوا در سیستم خلا استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. In enter - pool before, want to start air - blower above all, generate air stream.
[ترجمه گوگل]در اینتر - استخر قبل، می خواهید هوا را راه اندازی کنید - دمنده بالاتر از همه، جریان هوا تولید کنید
[ترجمه ترگمان]در داخل استخر، قبل از آن، می خواهید دمنده هوا را بالاتر از همه شروع کنید، جریان هوا را ایجاد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. GD - J series - vacuum flap valve is used to cut off or connect air stream in vacuum system.
[ترجمه گوگل]شیر فلپ خلاء سری GD - J برای قطع یا اتصال جریان هوا در سیستم خلاء استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]سوپاپ دریچه - J برای قطع کردن یا اتصال جریان هوا در سیستم خلا استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. A 30 - kW duct heater was used to regulate the air temperature for the regeneration air stream.
[ترجمه گوگل]یک بخاری کانالی 30 کیلوواتی برای تنظیم دمای هوا برای جریان هوای بازسازی استفاده شد
[ترجمه ترگمان]یک بخاری ۳۰ کیلو واتی برای تنظیم دمای هوا برای جریان هوای احیا مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. The peak amplitude is decreased substantially by the first air stream and thereafter remains between 0. 1 and 0. 2 of the amplitude without air curtains.
[ترجمه گوگل]دامنه پیک به طور قابل توجهی توسط اولین جریان هوا کاهش می یابد و پس از آن بین 0 1 و 0 2 دامنه بدون پرده هوا باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]دامنه پیک به طور قابل توجهی با اولین جریان هوا کاهش می یابد و از آن پس از آن بین صفر باقی می ماند ۱ و ۰ ۲)دامنه بدون پرده هوا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. This technique is widely applied to granule core coating because due to high evaporation rate of fluidized bed, the granule could be coated when suspended in the air stream.
[ترجمه گوگل]این روش به طور گسترده برای پوشش هسته گرانول به کار می رود زیرا به دلیل سرعت تبخیر بالای بستر سیال، گرانول می تواند در هنگام معلق شدن در جریان هوا پوشش داده شود
[ترجمه ترگمان]این روش به طور گسترده برای پوشش هسته granule بکار می رود زیرا به علت نرخ تبخیر بالای بس تر سیال، the می تواند در هنگام معلق شدن در جریان هوا پوشش داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Other problems can come when the plane hits a rocky air stream or rough weather.
[ترجمه گوگل]مشکلات دیگر ممکن است زمانی ایجاد شوند که هواپیما به یک جریان هوای سنگی یا آب و هوای نامساعد برخورد کند
[ترجمه ترگمان]مشکلات دیگری می تواند زمانی اتفاق بیفتد که هواپیما با آب و هوای سرد برخورد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جریان هوا (اسم)
airflow, air, airstream

انگلیسی به انگلیسی

• flow of air around an object in flight

پیشنهاد کاربران

دیکشنری آکسفورد :
a movement of air, especially a strong one
جریان هوا
ایر استریمها کاروانهای مسافرتی هستند ، درواقع حکم تریلرهای ( کانکسهای سیار ویا قسمت بار تراکها ) مسافرتی و تفریحی رو دارند
تو گوگل سرچ کردم نوشت هواپیما حالا نمی دونم

بپرس