albinism

/ˈælbɪˌnɪzəm//ˈælbɪˌnɪzəm/

معنی: زالی، سفیدی پوست، عدم وجود رنگ دانه در بدن
معانی دیگر: زال، زال تن، (پزشکی) فقدان مادرزادی رنگدانه ها در پوست و مو و چشم، زال تنی، آلبینیسم، طب سفیدی پوست

جمله های نمونه

1. As albinism is of genetic origin, genetic counselling should be available to teenagers.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که آلبینیسم منشأ ژنتیکی دارد، مشاوره ژنتیک باید در دسترس نوجوانان باشد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که albinism دارای منشا ژنتیکی است، مشاوره ژنتیکی باید برای نوجوانان در دسترس باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. What should albinism child notice in nursing daily?
[ترجمه گوگل]کودک آلبینیسم در پرستاری روزانه باید به چه نکاتی توجه کند؟
[ترجمه ترگمان]چه چیزی باید توجه کودک را در مراقبت روزانه مورد توجه قرار دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A white coat does not imply albinism provided nose, mouth and eyelids are black.
[ترجمه گوگل]کت سفید به معنی آلبینیسم نیست، مشروط بر اینکه بینی، دهان و پلک سیاه باشد
[ترجمه ترگمان]پوشش سفید نشان نمی دهد که بینی، دهان، دهان و پلک سیاه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Blind housemate Michael and Darnell, who has albinism, are incredibly fascinatingly watchable.
[ترجمه گوگل]مایکل و دارنل، هم خانه نابینا، که مبتلا به آلبینیسم است، به طرز شگفت انگیزی قابل تماشا هستند
[ترجمه ترگمان]\"کور housemate\" (Michael)و \"Darnell\" (Blind،)که \"albinism\" (albinism)هستند، به طور باور نکردنی از \"watchable\" (watchable watchable)استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Are leukaemia and albinism same kind of disease?
[ترجمه گوگل]آیا لوسمی و آلبینیسم نوعی بیماری هستند؟
[ترجمه ترگمان]آیا سرطان خون وجود دارد و هم چنین بیماری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Radon can cause lung cancer, leukemia, albinism and other pathological changes in respiratory tract.
[ترجمه گوگل]رادون می تواند باعث سرطان ریه، لوسمی، آلبینیسم و ​​سایر تغییرات پاتولوژیک در دستگاه تنفسی شود
[ترجمه ترگمان]Radon می تواند باعث سرطان ریه، سرطان خون، albinism و دیگر تغییرات pathological در دستگاه تنفسی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Albinism: ABsence of the pigment melanin in the eyes, skin, hair, scales, or feathers.
[ترجمه گوگل]آلبینیسم: عدم وجود رنگدانه ملانین در چشم، پوست، مو، پوسته ها یا پرها
[ترجمه ترگمان]Albinism: absence از رنگدانه melanin در چشم ها، پوست، مو، مقیاس ها و یا پرها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Oculocutaneous albinism( OCA ) is a group of autosomal recessive disorders of melanin synthesis, which is characterized by congenital hypopigmentation of skin, hair and eyes.
[ترجمه گوگل]آلبینیسم چشمی (OCA) گروهی از اختلالات اتوزومال مغلوب سنتز ملانین است که با هیپوپیگمانتاسیون مادرزادی پوست، مو و چشم مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]Oculocutaneous albinism (OCA))گروهی از اختلالات اتوزومی مغلوب تولید کننده است که با hypopigmentation مادرزادی پوست، مو و چشم ها مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Some couples may have family history of genetic diseases like Albinism, Haemophilia, G6PD deficiency or Colour blindness. Tests on genetics may therefore be performed.
[ترجمه گوگل]برخی از زوج ها ممکن است سابقه خانوادگی بیماری های ژنتیکی مانند آلبینیسم، هموفیلی، کمبود G6PD یا کوررنگی داشته باشند بنابراین ممکن است آزمایشات ژنتیکی انجام شود
[ترجمه ترگمان]بعضی از زوج ها ممکن است دارای سابقه خانوادگی بیماری های ژنتیکی مثل Albinism، haemophilia، فقر G۶PD یا blindness رنگی باشند بنابراین آزمایش ها بر روی ژنتیک ممکن است انجام شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Several non-infectious diseases including the leaf red spot, gummosis, herbicide in jury, typhoon damage and genetic albinism and an unidentified leaf crinkle disease are also described.
[ترجمه گوگل]چندین بیماری غیر عفونی از جمله لکه قرمز برگ، آدامس، علف کش در هیئت منصفه، آسیب طوفان و آلبینیسم ژنتیکی و یک بیماری ناشناس چروکیدگی برگ نیز شرح داده شده است
[ترجمه ترگمان]چندین بیماری غیر عفونی از جمله نقطه قرمز برگ، gummosis، علف کش in در هیات منصفه، آسیب typhoon و albinism ژنتیکی و یک بیماری crinkle برگ که شناسایی نشده اند نیز توصیف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Tyrosinase is the essential enzyme in melanogenesis . The mutation of tyrosinase gene causes albinism.
[ترجمه گوگل]تیروزیناز آنزیم ضروری در ملانوژنز است جهش ژن تیروزیناز باعث آلبینیسم می شود
[ترجمه ترگمان]Tyrosinase آنزیم اصلی در melanogenesis است جهش ژنی tyrosinase موجب albinism می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But in some parts of the world, such as central Africa, mutations that result in albinism (or a significant depigmentation) of a baby can provoke fear and superstition and sometimes even infanticide.
[ترجمه گوگل]اما در برخی از نقاط جهان، مانند آفریقای مرکزی، جهش‌هایی که منجر به آلبینیسم (یا رنگ‌زدایی قابل‌توجه) نوزاد می‌شود، می‌تواند باعث ترس و خرافات و گاهی حتی کودک‌کشی شود
[ترجمه ترگمان]اما در برخی از نقاط جهان، مانند آفریقای مرکزی، جهش های ژنتیکی منجر به ایجاد ترس و خرافات و حتی کشتن نوزاد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زالی (اسم)
albinism

سفیدی پوست (اسم)
albinism

عدم وجود رنگدانه در بدن (اسم)
albinism

تخصصی

[علوم دامی] 1) زالی. 2) فقدان رنگدانه در مو، پوست و چشمها در موقع تولد.

انگلیسی به انگلیسی

• state or condition of being an albino

پیشنهاد کاربران

✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : albin/ism ✅ تلفظ واژه: al - bi - NI - zm ✅ معادل فارسی و توضیح واژه: آلبینیسم، زالی: عدم وجود رنگدانه در بدن و در نتیجه، سفید شدن مو و پوست ✅ اجزاء و عناصر واژه در پزشکی ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) : -
[پزشکی] آلبینیسم، زالی: عدم وجود رنگدانه در بدن و در نتیجه، سفید شدن مو و پوست
albinism ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: زالی
تعریف: فقدان کامل رنگ سبز در گیاه به دلایل ژنی یا براثر آمیزه یا مواد سمی ریزاندامگان ها

بپرس