album

/ˈælbəm//ˈælbəm/

معنی: البوم، جای عکس، مرقع
معانی دیگر: سفیده ی تخم مرغ، آلبومین، ماده ی اصلی سفیده ی تخم، جنگ، جای صفحه ی گرامافون، مجموعه ی صفحه های گرامافون یا نوار موسیقی در یک کتابچه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a book or binder with blank pages or empty pockets in which a collection can be inserted, as of photographs, stamps, or mementos.
مترادف: book, notebook, scrapbook
مشابه: binder, catalogue, compilation, file, folder, portfolio

- I put the baby photos in the album.
[ترجمه گوگل] عکس های بچه را در آلبوم گذاشتم
[ترجمه ترگمان] من عکس های بچه را در آلبوم گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a long-playing phonograph record or set of records, or the jacket or binder thereof.
مترادف: disk, LP, record
مشابه: compact disk, recording, soundtrack, tape

- I loved that band, and I had all their albums.
[ترجمه گوگل] من آن گروه را دوست داشتم و همه آلبوم های آنها را داشتم
[ترجمه ترگمان] من عاشق این گروه بودم و تمام آلبوم های خود را داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- You can't play that album because it has a deep scratch.
[ترجمه گوگل] شما نمی توانید آن آلبوم را پخش کنید زیرا خراش عمیقی دارد
[ترجمه ترگمان] شما نمی توانید این آلبوم را بازی کنید چون یک خراش عمیق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a collection of printed pictures, or a collection of musical or literary selections that are printed or recorded.
مترادف: anthology, collection, record
مشابه: chronicle, documentation

- He is publishing a new album of poetry this fall.
[ترجمه گوگل] او در پاییز امسال آلبوم شعر جدیدی منتشر می کند
[ترجمه ترگمان] او در حال انتشار آلبوم جدیدی از شعر در پاییز امسال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. put a blob of glue on the back of the picture and stick it in the album
یک چکه چسب پشت عکس بزن و آن را در آلبوم بچسبان.

2. Phil Collins appears on the album courtesy of Virgin Records.
[ترجمه گوگل]فیل کالینز در آلبوم ویرجین رکوردز ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]فیل کالینز با انتشار آلبوم ویرجین رکوردز در آلبوم ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Their album has occupied the Number One slot for the past six weeks.
[ترجمه گوگل]آلبوم آنها در شش هفته گذشته جایگاه شماره یک را اشغال کرده است
[ترجمه ترگمان]آلبوم آن ها در شش هفته گذشته در جایگاه شماره یک قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I keep the photographs in an album.
[ترجمه گوگل]من عکس ها را در یک آلبوم نگه می دارم
[ترجمه ترگمان]من عکس ها را در یک آلبوم نگاه می دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Have you heard their new album?
[ترجمه گوگل]آلبوم جدیدشون رو شنیدی؟
[ترجمه ترگمان]آلبوم جدید آن ها را شنیدید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The album is a heartfelt cry, redolent of a time before radio and television.
[ترجمه گوگل]این آلبوم فریادی است از صمیم قلب، یادآور دوران قبل از رادیو و تلویزیون
[ترجمه ترگمان]آلبوم از صمیم قلب گریه می کند، یک زمان قبل از رادیو و تلویزیون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is a fabulous album. It's fresh, varied, fun.
[ترجمه گوگل]این یک آلبوم افسانه ای است تازه، متنوع، سرگرم کننده است
[ترجمه ترگمان]این یک آلبوم عالی است تازه، متنوع و سرگرم کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He had just completed his final solo album.
[ترجمه گوگل]او به تازگی آخرین آلبوم انفرادی خود را به پایان رسانده بود
[ترجمه ترگمان]او تنها آلبوم انفرادی خود را به پایان رسانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He co-produced the album with Bowie.
[ترجمه گوگل]او با همکاری بووی این آلبوم را تولید کرد
[ترجمه ترگمان]او آلبوم را با بویی تولید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Despite the success of his last album, there are as yet no plans for any follow-ups.
[ترجمه گوگل]با وجود موفقیت در آخرین آلبوم او، هنوز هیچ برنامه ای برای ادامه آن وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]با وجود موفقیت آخرین آلبوم او، هیچ برنامه ای برای پی گیری آن ها وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The new album contains some carefully-wrought new songs and a number of familiar hits.
[ترجمه گوگل]آلبوم جدید شامل چند آهنگ جدید با دقت ساخته شده و تعدادی آهنگ آشنا است
[ترجمه ترگمان]آلبوم جدید حاوی برخی آهنگ های جدید به دقت ساخته و تعدادی از آهنگ های آشنا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I want to show you the album of my college life.
[ترجمه گوگل]می خواهم آلبوم زندگی دانشگاهی ام را به شما نشان دهم
[ترجمه ترگمان]میخوام آلبوم زندگیم رو بهت نشون بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He stuck her photos in the album.
[ترجمه گوگل]عکس های او را در آلبوم چسباند
[ترجمه ترگمان]او عکس ها را در آلبوم گیر انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The photos belong in an album.
[ترجمه گوگل]عکس ها متعلق به یک آلبوم هستند
[ترجمه ترگمان]عکس ها متعلق به یک آلبوم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

البوم (اسم)
album

جای عکس (اسم)
album

مرقع (اسم)
album, scrapbook

انگلیسی به انگلیسی

• phonograph record, set of phonograph records; package for a phonograph record; recording of several musical selections; scrapbook, book in which photographs or other memorabilia are saved
an album is a record with about 25 minutes of music or speech on each side.
an album is also a book in which you put photographs, stamps, or other things that you have collected.

پیشنهاد کاربران

آلبوم، گوشی
مثال: She keeps all her favorite photos in an album.
او همه عکس های مورد علاقه اش را در آلبوم نگه می دارد.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
album ( fr. ) ( عمومی )
واژه مصوب: جُنگ
تعریف: دفتری که مجموعه‏های عکس یا تمبر یا سکه یا نوار یا از این قبیل در آن نگهداری شود
قاب عکس، جای عکس
دفتر

بپرس