alkali

/ˈælkəˌlaɪ//ˈælkəlaɪ/

معنی: قلیا
معانی دیگر: (از عربی)، شخار، فلز قلیایی، ماده ای باخاصیت قلیایی مثل سودمحرق

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: alkalies, alkalis
(1) تعریف: any of a category of base chemicals, made up of hydroxides of certain metals and of ammonium, which neutralize acids to form salts.
مشابه: base

(2) تعریف: a soluble salt found in some soil composition, making it unfit for agriculture.

جمله های نمونه

1. an alkali neutralizes an acid
قلیا اسید را خنثی می کند.

2. When an acid and an alkali react together the result is a salt and water.
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک اسید و یک قلیایی با هم واکنش نشان می دهند، نتیجه نمک و آب است
[ترجمه ترگمان]وقتی اسیدی و قلیایی با هم واکنش نشان می دهند، نتیجه نمک و آب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Discarded acid should be neutralized with alkali before disposal.
[ترجمه گوگل]اسید دور ریخته شده باید قبل از دفع با قلیایی خنثی شود
[ترجمه ترگمان]اسید Discarded باید قبل از مصرف با قلیایی خنثی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When an acid and alkali react together the result is a salt and water.
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک اسید و قلیایی با هم واکنش نشان می دهند، نتیجه نمک و آب است
[ترجمه ترگمان]وقتی اسیدی و قلیایی با هم واکنش نشان می دهند، نتیجه نمک و آب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In 1895 he entered the alkali business.
[ترجمه گوگل]در سال 1895 او وارد تجارت قلیایی شد
[ترجمه ترگمان]او در سال ۱۸۹۵ به کار alkali وارد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A different alkali would have been used for the manufacture of later soda glasses.
[ترجمه گوگل]یک قلیایی متفاوت برای ساخت لیوان های نوشابه بعدی استفاده می شد
[ترجمه ترگمان]برای تولید شیشه های نوشابه بعدی، قلیایی متفاوتی استفاده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There are reasonable approximations of bicarbonate and alkali secretion for each subject on separate occasions.
[ترجمه گوگل]تقریب معقولی از ترشح بی کربنات و قلیایی برای هر موضوع در موارد جداگانه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]برای هر سوژه در موارد جداگانه، تقریب های منطقی برای ترشح کربنات و کربنات سدیم وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The hydration enthalpies of some alkali metal ions and halide ions are shown in table
[ترجمه گوگل]آنتالپی هیدراتاسیون برخی از یون های فلز قلیایی و یون های هالید در جدول نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]The enthalpies از یون های فلزی قلیایی و یون های هالید در جدول نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Refluxed gastric alkali was determined by appearance of gastric marker in oesophageal aspirates.
[ترجمه گوگل]قلیایی معده رفلکس شده با ظاهر مارکر معده در آسپیراسیون مری تعیین شد
[ترجمه ترگمان]alkali Refluxed با ظهور علامت of در oesophageal مصمم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Special efficacy on Saline - alkali soil management.
[ترجمه گوگل]اثربخشی ویژه در مدیریت خاک شور - قلیایی
[ترجمه ترگمان]کارایی ویژه در مدیریت خاک Saline - آلکالی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A large quantity of saline alkali land provided material condition for the production.
[ترجمه گوگل]مقدار زیادی زمین قلیایی شور شرایط مادی را برای تولید فراهم کرد
[ترجمه ترگمان]مقدار زیادی از زمین های شوری آب شور برای تولید فراهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Meanwhile, we also provide you trisodium phosphate, alkali protease, Sodium carbonate, sodium sulphide and bicarbonate, etc.
[ترجمه گوگل]در همین حال، ما همچنین تری سدیم فسفات، پروتئاز قلیایی، کربنات سدیم، سولفید سدیم و بی کربنات و غیره را به شما ارائه می دهیم
[ترجمه ترگمان]در همین حال، ما همچنین trisodium فسفات، پروتئین های قلیایی، کربنات سدیم، سدیم سولفید و بی کربنات و غیره را برای شما فراهم می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. However, a dock leaf is useless against wasp stings, which contain an alkali.
[ترجمه گوگل]با این حال، یک برگ حوض در برابر نیش زنبور که حاوی قلیایی است بی فایده است
[ترجمه ترگمان]اما یک برگ لنگر در برابر نیش زنبور بی ثمر است، که حاوی قلیایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This is consistent with glass technology at the time-the principal alkali used was also soda.
[ترجمه گوگل]این با فناوری شیشه در آن زمان سازگار است - قلیایی اصلی مورد استفاده نیز نوشابه بود
[ترجمه ترگمان]این روش با فن آوری شیشه ای در آن زمان سازگار است - the اصلی مورد استفاده نیز مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Reactive dyestuffs, developed in the Fifties, chemically react with the cotton fibre, under the influence of alkali and heat.
[ترجمه گوگل]مواد رنگزای واکنشی که در دهه پنجاه تولید شدند، تحت تأثیر قلیایی و گرما با الیاف پنبه واکنش شیمیایی می دهند
[ترجمه ترگمان]dyestuffs واکنشی که در the ایجاد شد، به طور شیمیایی با الیاف پنبه ای، تحت نفوذ of و گرما واکنش نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قلیا (اسم)
alkali, soda

تخصصی

[شیمی] قلیا، قلیایی - (از ریشه عربی ) 1- قلیا، شخار 2- فلز قلیایی 3- (ماده ى ) قلیایی، شخارى
[عمران و معماری] قلیایی
[برق و الکترونیک] قلیایی
[زمین شناسی] قلیا، ماده ای با خاصیت قلیایی، مواد غتی از سدیم و یا پتاسیم
[نساجی] قلیا ( رنگ کاغذ تورنسل را آبی می کند ) - باز
[آب و خاک] قلیا

انگلیسی به انگلیسی

• soluble base, any of a class of bases which neutralize acids to form salts (chemistry)
an alkali is a chemical substance that turns litmus paper blue.

پیشنهاد کاربران

alkali ( شیمی )
واژه مصوب: قلیا
تعریف: ترکیب دارای کیفیت بازی

بپرس