alphabet

/ˈælfəˌbet//ˈælfəbet/

معنی: الفبا
معانی دیگر: حروف الفبا، الفابت، وات گروه، واتگان (رجوع شود به: جدول الفابت)، مبادی، اصول اولیه ی هر دانش، مقدمات، مبانی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the letters of a written language, esp. if in the standard or customary order.
مشابه: script

(2) تعریف: the fundamental principles of a subject; rudiments.

جمله های نمونه

1. a retrograde alphabet
الفبای از راست به چپ (که از نظر انگلیسی زبانان وارونه است)

2. the english alphabet
الفبای انگلیسی

3. to read the alphabet in reverse
الفبا را از آخر به اول خواندن (وارونه خواندن)

4. every lawyer knows the alphabet of law
هر وکیل دادگستری مبانی علم حقوق را می داند.

5. the letters of the alphabet
حروف الفبا

6. the phoenicians invented the alphabet
فینیقی ها الفبا را اختراع کردند.

7. the twenty-six characters of the english alphabet
بیست و شش حرف الفبای انگلیسی

8. the first lesson is to learn the english alphabet
درس اول آموزش الفبای انگلیسی است.

9. A precedes B in the alphabet.
[ترجمه گوگل]الف در الفبا مقدم بر B است
[ترجمه ترگمان]A قبل از B در الفبا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Can you find where S is in the alphabet?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید محل S را در الفبا پیدا کنید؟
[ترجمه ترگمان]می توانید بفهمید که S در الفبا است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. M precedes N in the alphabet.
[ترجمه Ronya] M قبل از N در حروف الفبا است
|
[ترجمه گوگل]M در الفبا قبل از N قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]M مقدم N در الفبا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Assign the letters of the alphabet their numerical values — A equals B equals etc.
[ترجمه گوگل]به حروف الفبا مقادیر عددی آنها را اختصاص دهید - A برابر است با B برابر و غیره
[ترجمه ترگمان]حروف الفبا را به مقادیر عددی خود اختصاص دهید - A برابر با B برابر است و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The English alphabet begins with A.
[ترجمه گوگل]الفبای انگلیسی با A شروع می شود
[ترجمه ترگمان]الفبای انگلیسی با A شروع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The ninth letter of the alphabet is I.
[ترجمه nozha] حرف نهم حروف الفبا I است
|
[ترجمه گوگل]نهمین حرف الفبا I است
[ترجمه ترگمان]حرف نهم الفبای من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. By two and a half he knew the alphabet.
[ترجمه گوگل]در دو و نیم سالگی الفبا را می دانست
[ترجمه ترگمان]دو و نیم دیگر الفبا را بلد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. B comes before C in the alphabet.
[ترجمه گوگل]B قبل از C در الفبا آمده است
[ترجمه ترگمان]B قبل از C در الفبا ظاهر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Z is the final letter in the alphabet.
[ترجمه گوگل]Z حرف آخر الفبا است
[ترجمه ترگمان]ز، آخرین حرف الفبا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

الفبا (اسم)
abc, alphabet

تخصصی

[ریاضیات] الفبا

انگلیسی به انگلیسی

• series of letters used in a certain language
the alphabet is the set of letters in a fixed order which is used for writing the words of a language.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : alphabetize
اسم ( noun ) : alphabet
صفت ( adjective ) : alphabetic / alphabetical
قید ( adverb ) : alphabetically
alphabet ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: الفبا
تعریف: مجموعۀ نشانه های یک نظام نوشتاری که در آن معمولاً هر حرف/ نویسه نمایندۀ یک همخوان/ صامت یا واکه/ مصوت است
alphabat به فارسی یعنی الفبا🖊️🖊️🖊️
alphabat
الفبا ، حروف الفبا
حروف الفبا
حرکف الفبا
حوف الفبا
معنی alphabet :الفبا
she knew alphabet when she was 4
او الفبا را وقتی 4 ساله بود می دانست 🎦
الفبا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس