altimeter

/ælˈtɪmətər//ˈæltɪmiːtə/

معنی: ارتفاع سنج، فرازیاب، اوج نما، افرازیاب
معانی دیگر: فرازسنج، فرازاسنج (دستگاهی که ارتفاع هواپیما و غیره را معلوم می کند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an altitude-measuring device such as a specially calibrated barometer.

جمله های نمونه

1.
فرازسنج

2. sonic altimeter
فرازسنج آوایی

3. He watched the altimeter unwind and he blinked repeatedly as his Kittyhawk smashed through the tortured, blackened air.
[ترجمه گوگل]او ارتفاع‌سنج را تماشا می‌کرد که باز می‌شد و در حالی که کیتی هاوکش در هوای شکنجه‌شده و سیاه‌شده می‌کوبید، مکرراً پلک می‌زد
[ترجمه ترگمان]او با دقت به دیگران نگاه کرد و او چندین بار پلک زد، در حالی که Kittyhawk از میان فضای تیره و تیره و سیاه او خرد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Altimeter will be used to indicate that the pitch attitude is correct.
[ترجمه گوگل]ارتفاع سنج برای نشان دادن اینکه نگرش زمین درست است استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]از Altimeter برای نشان دادن این نکته استفاده خواهد شد که نگرش گام صحیح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I looked at the altimeter, but it was too dim to read.
[ترجمه گوگل]به ارتفاع سنج نگاه کردم، اما آنقدر کم نور بود که نمی توانستم بخوانم
[ترجمه ترگمان]به the نگاه کردم، اما برای خواندن خیلی ضعیف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Altimeter will be the main pitch-support instrument in level flight.
[ترجمه گوگل]ارتفاع سنج ابزار اصلی پشتیبانی از زمین در پرواز همسطح خواهد بود
[ترجمه ترگمان]The ابزار پشتیبان اصلی در پرواز سطح خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He watched the altimeter unwind and felt his straps grip as the desert floor swung up to face him.
[ترجمه گوگل]او ارتفاع‌سنج را تماشا کرد که باز می‌شد و وقتی کف صحرا به سمت او بالا می‌رفت، تسمه‌هایش را در دست گرفت
[ترجمه ترگمان]او با دقت به دیگران نگاه کرد و حس کرد که straps همچنان که زمین صحرایی در حال حرکت است، بالا می رود تا با او مواجه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I was detailed to get the altimeter.
[ترجمه گوگل]من برای بدست آوردن ارتفاع سنج جزئیات داشتم
[ترجمه ترگمان]من با جزئیات این سطح رو بدست آوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Characteristics of synthetic aperture processing in radar altimeter show that range correction should be done.
[ترجمه گوگل]ویژگی های پردازش دیافراگم مصنوعی در ارتفاع سنج راداری نشان می دهد که باید اصلاح برد انجام شود
[ترجمه ترگمان]ویژگی های پردازش دیافراگم مصنوعی در altimeter رادار نشان می دهد که اصلاح دامنه باید انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Aimed at the pulse radar altimeter, two jamming modes, namely, track-gate barrage-jam and coercive capture jam are advanced.
[ترجمه گوگل]با هدف ارتفاع سنج رادار پالس، دو حالت پارازیت، یعنی، رگبار رگبار مسیر و جم گرفتن اجباری پیشرفته هستند
[ترجمه ترگمان]با هدف گرفتن the راداری، دو حالت مسدود کننده، یعنی، ضربه زدن در دروازه و مربای تصرف اجباری پیشرفته هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The three different schemes of radar altimeter combination were analyzed.
[ترجمه گوگل]سه طرح مختلف ترکیب ارتفاع سنج راداری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]سه طرح مختلف از ترکیب altimeter رادار بررسی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The precision of radio altimeter directly affects the quality of the radio altimeter.
[ترجمه گوگل]دقت ارتفاع سنج رادیویی به طور مستقیم بر کیفیت ارتفاع سنج رادیویی تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]دقت altimeter رادیویی مستقیما بر کیفیت of رادیویی تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The radar altimeter mounted on high speed vehicle demonstrateswideband doppler modulation characteristic.
[ترجمه گوگل]ارتفاع سنج رادار نصب شده بر روی خودروی پرسرعت، مشخصه مدولاسیون داپلر پهنای باند را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]The رادار بر روی وسیله مدولاسیون سرعت بالا نصب شده بر روی مشخصه مدولاسیون doppler داپلر نصب شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. LOW RANGE RADIO ALTIMETER, A system that measures the vertical distance from the airplane to the terrain.
[ترجمه گوگل]ارتفاع سنج رادیویی با برد پایین، سیستمی که فاصله عمودی هواپیما تا زمین را اندازه گیری می کند
[ترجمه ترگمان]اجاق القایی بی سیم، سیستمی است که فاصله عمودی از هواپیما به زمین را اندازه گیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It is known that the pulse radar altimeter is an important assembly in the terrain contour matching system(TERCOM).
[ترجمه گوگل]مشخص است که ارتفاع سنج رادار پالس یک مجموعه مهم در سیستم تطبیق خطوط زمین (TERCOM) است
[ترجمه ترگمان]مشخص شده است که دستگاه رادار نبض، یک مونتاژ مهم در سیستم تطبیق (TERCOM)terrain)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ارتفاع سنج (اسم)
altimeter, hypsometer, quadrat

فرازیاب (اسم)
altimeter

اوج نما (اسم)
altimeter

افرازیاب (اسم)
altimeter

تخصصی

[عمران و معماری] ارتفاع سنج - اوجنما - فرازیاب
[برق و الکترونیک] ارتفاع سنج دستگاه نشانگر ارتفاع از سطح دریا، ارتفاع از سطح زمین در نقطه ی مورد سنجش، یا ارتفاع از سطح زمین در نقطه ی دیگری که برای آن درجه بندی شده است . یک ارتفاع سنج متداول جوسنج فلزی است که تغییرات فشار جو را بر حسب ارتفاع اندازه می گرد . ارتفاع سنج مطلق، ارتفاع از سطح زمین یا آب را با اندازه گیری زمان رفت و برگشت موج رادیویی یا رادار تعیین می کند .
[زمین شناسی] ارتفاع سنج نوعی فشار سنج فلزی، که اساسا در هواپیما به کار میرود، و بجای نشان دادن فشار جوی به منظور نشان دادن ارتفاع تقریبی از سطح زمین یا سطح دریا مدرج شده استنوعی فشار سنج فلزی، که اساسا در هواپیما به کار میرود، و بجای نشان دادن فشار جوی به منظور نشان دادن ارتفاع تقریبی از سطح زمین یا سطح دریا مدرج شده است
[ریاضیات] فرازیاب، ارتفاع سنج، اوج نما
[] ارتفاع سنج
[آب و خاک] ارتفاع سنج، فرازسنج

انگلیسی به انگلیسی

• instrument for measuring altitude
an altimeter is an instrument in an aircraft that measures height.

پیشنهاد کاربران

altimeter ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: فرازیاب
تعریف: ابزار تعیین فرازای هر جسم نسبت به ترازی ثابت|||* این واژه کوتاه‏شده فرازایاب است.

بپرس