amblyopia


(پزشکی) تارچشمی (تار شدن دید به ویژه هنگامی که علت آن معلوم نباشد)، نزول اب سیاه ناقص

جمله های نمونه

1. Conclusion The extent of amblyopia is related to extent of anisometropia but not its type.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری میزان آمبلیوپی به میزان آنیزومتروپی مربوط می شود اما نه نوع آن
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری گستره of به میزان of مربوط است اما از نوع آن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Amblyopia is a common developmental disorder of spatial vision, which main associated risk factors are strabismus, anisometropia and visual deprivation before the age of 7 years.
[ترجمه گوگل]آمبلیوپی یک اختلال رشدی شایع در بینایی فضایی است که عوامل خطر اصلی مرتبط با آن استرابیسم، آنیزومتروپی و محرومیت بینایی قبل از سن 7 سالگی است
[ترجمه ترگمان]amblyopia اختلال رشدی مشترک از دیدگاه فضایی است که عوامل خطر مرتبط با ریسک، strabismus، anisometropia و محرومیت بصری پیش از ۷ سال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If include cataract, presbyopic wait for amblyopia group, this amount is gotten greatly even much.
[ترجمه گوگل]اگر شامل آب مروارید، انتظار پیرچشمی برای گروه آمبلیوپی باشد، این مقدار حتی بسیار زیاد می شود
[ترجمه ترگمان]اگر include، presbyopic منتظر گروه amblyopia باشند، این مقدار خیلی زیاد گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective To evaluate the relation between the ametropic amblyopia and astigmatism in children.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی رابطه بین آمبلیوپی آمتروپیک و آستیگماتیسم در کودکان
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی رابطه بین the amblyopia و astigmatism ها در کودکان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Conclusion It may be decreased hypermetropic astigmatism, amblyopia and strabismus of patients to treat eyelid hemangioma in children.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری ممکن است برای درمان همانژیوم پلک کودکان، آستیگماتیسم هیپرمتروپیک، آمبلیوپی و استرابیسم را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری این امر ممکن است hypermetropic astigmatism، amblyopia و strabismus از بیماران برای درمان پلک چشمی در کودکان کاهش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Eye problem. Congenital amblyopia. Long sight adds astigmatism.
[ترجمه گوگل]مشکل چشم آمبلیوپی مادرزادی بینایی طولانی باعث آستیگماتیسم می شود
[ترجمه ترگمان]مشکل چشم کج و معوج نگاه طولانی به astigmatism می افزاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It gives the children suffering amblyopia and heterotropy a hopeful future.
[ترجمه گوگل]این به کودکان مبتلا به آمبلیوپی و هتروتروپی آینده امیدوار کننده ای می دهد
[ترجمه ترگمان]این به کودکان مبتلا به amblyopia و heterotropy در آینده امیدوار کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To observe the effects of bifocals on amblyopia in children cataract after implantation of undercorrected IOL (intraocular lens).
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده اثرات دو کانونی بر آمبلیوپی در کودکان آب مروارید پس از کاشت IOL اصلاح نشده (عدسی داخل چشمی)
[ترجمه ترگمان]هدف مشاهده آثار of بر روی amblyopia ها در کودکان، بعد از کاشت of IOL (intraocular)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objection: Research the curative effects of amblyopia by ophthalmic acupuncture.
[ترجمه گوگل]اعتراض: بررسی اثرات درمانی آمبلیوپی توسط طب سوزنی چشم
[ترجمه ترگمان]اعتراض: تحقیق درباره اثرات درمانی of توسط طب سوزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The treatment effect of moderate amblyopia is not so good, which may be related to the eyeground changes due to high degree of myopia.
[ترجمه گوگل]اثر درمانی آمبلیوپی متوسط ​​چندان خوب نیست، که ممکن است مربوط به تغییرات سطح چشم به دلیل درجه بالای نزدیک بینی باشد
[ترجمه ترگمان]اثر درمان amblyopia متوسط چندان خوب نیست، که ممکن است مربوط به تغییرات eyeground ناشی از degree بالای بینی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conclusion Consolidate of anisometropia amblyopia have been cured is found to arrest palindromia.
[ترجمه گوگل]ConclusionAnisometropia آمبلیوپی ادغام شده است برای دستگیری پالیندرومی پیدا شده است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری Consolidate of amblyopia درمان شده است تا palindromia را دستگیر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The treatment of complication and amblyopia are essential to good vision.
[ترجمه گوگل]درمان عارضه و آمبلیوپی برای بینایی خوب ضروری است
[ترجمه ترگمان]درمان پیچیدگی و amblyopia برای چشم انداز خوب ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective To observe the effects of levodopa on strabismic amblyopia model eyes in cats, and explore amblyopia pathogenesis.
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده اثرات لوودوپا بر چشم‌های مدل آمبلیوپی استرابیسم در گربه‌ها و بررسی پاتوژنز آمبلیوپی
[ترجمه ترگمان]هدف از این مطالعه، مشاهده اثرات of بر روی چشم مدل strabismic در گربه ها و کشف بیماری pathogenesis است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective : To study the effect of monocular occlusion on amblyopia with latent nystagmus.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه اثر انسداد تک چشمی بر آمبلیوپی با نیستاگموس نهفته انجام شد
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه اثر انسداد monocular بر روی amblyopia با nystagmus نهان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[بهداشت] کمی بینایی

انگلیسی به انگلیسی

• distorted vision, unclear vision

پیشنهاد کاربران

✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : ambly/opia ✅ تلفظ واژه: am blē Ō pē a ✅ معادل فارسی و توضیح واژه: تاری دید، چشم تنبل: عدم تشابه حدت بینایی در دو چشم ( به ویژه ) در کودکان ✅ اجزاء و عناصر واژه در پزشکی ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) : -
[پزشکی] تاری دید، چشم تنبل: عدم تشابه حدت بینایی در دو چشم ( به ویژه ) در کودکان
amblyopia ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: تنبلی چشم
تعریف: تار شدن بینایی بدون ضایعۀ عضوی قابل تشخیص در چشم|||متـ . پی کم بینی
Lazy eye
تنبلی چشم

بپرس