amiability

/ˌemiəˈbɪləti//ˌeɪmiəˈbɪləti/

معنی: خوش ایند، خوش رویی، مهربانی، خوش قلبی، دلپذیری، شیرینی
معانی دیگر: خوش مشربی

جمله های نمونه

1. I hate all that false amiability that goes on at parties.
[ترجمه حمید سرفرازیان] من از مهربانی قلابی که در مهمانی ها شکل میگیرد متنفرم.
|
[ترجمه گوگل]من از این همه دوستی کاذبی که در مهمانی ها می گذرد متنفرم
[ترجمه ترگمان]من از همه مهربونی دروغین که تو پارتی ها می گذره متنفرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I found his amiability charming.
[ترجمه گوگل]دوستی او را جذاب یافتم
[ترجمه ترگمان]من او را جذاب و جذاب یافته بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her Beauty and amiaBility won upon him.
[ترجمه گوگل]زیبایی و دوستی او بر او پیروز شد
[ترجمه ترگمان]Beauty و amiability بر او پیروز شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His pleasant, somewhat ordinary face suggested amiability rather than astuteness.
[ترجمه گوگل]چهره دلنشین و تا حدی معمولی او به جای زیرکی، دوستی را نشان می داد
[ترجمه ترگمان]چهره مطبوع و تا حدی معمولی او را بهتر از زیرکی نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Uigur minority miss of the beauty amiability kind and genial and good young man.
[ترجمه گوگل]اقلیت اویغور دلتنگ زیبایی دوست داشتنی و مهربان و مهربان و جوان خوب است
[ترجمه ترگمان]اقلیت Uigur of مهربان و مهربان و مهربان بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The shark of the Saipan amiability small toy.
[ترجمه گوگل]کوسه اسباب بازی کوچک دوست داشتنی سایپان
[ترجمه ترگمان]شارک یک اسباب بازی کوچک مهربانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Your kid was really an amiability pole.
[ترجمه گوگل]بچه شما واقعاً یک قطب دوست داشتنی بود
[ترجمه ترگمان] بچه تو واقعا یه نیزه خوش مشربی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His amiability condemns him to being a constant listener to other people's troubles.
[ترجمه گوگل]دوستی او او را محکوم می کند که شنونده دائمی مشکلات دیگران باشد
[ترجمه ترگمان]مهربان بودن او، او را به داشتن شنونده ثابت برای مشکلات دیگران محکوم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A little cooler, say I, with false amiability.
[ترجمه گوگل]می گویم من کمی خنک تر، با دوستی کاذب
[ترجمه ترگمان]من با مهربانی ساختگی گفتم: کمی خنک تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I watched my master's face pass from amiability to sternness.
[ترجمه گوگل]نگاه کردم که چهره اربابم از دوستی به سخت گیری می گذشت
[ترجمه ترگمان]چهره اربابم را دیدم که از فرط مهربانی و بی اعتنایی به من خیره شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His amiability condemns him to being a constant advisor to other people's troubles.
[ترجمه گوگل]دوستی او او را محکوم می کند که مشاور دائمی مشکلات دیگران باشد
[ترجمه ترگمان]رئوف او را به عنوان مشاور دائمی مشکلات دیگران محکوم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The talk with him further gave evidence to his simplicity, modesty amiability, ingenuity, and wide interests.
[ترجمه گوگل]صحبت با او بیشتر نشان داد که سادگی، مهربانی، نبوغ، و علایق گسترده او
[ترجمه ترگمان]صحبت کردن با او بیشتر به سادگی او، تواضع و ابتکار، نبوغ، و منافع گسترده او را به اثبات می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Through a wise education, people can acquire various virtues such as courage, temperance, generosity, amiability, truthfulness, wittiness, friendliness, etc.
[ترجمه گوگل]با تعلیم حکیمانه، افراد می توانند فضایل مختلفی مانند شجاعت، اعتدال، سخاوت، دوستی، راستگویی، شوخ طبعی، صمیمیت و غیره به دست آورند
[ترجمه ترگمان]از طریق آموزش خردمندانه، مردم می توانند فضایل مختلفی مانند شجاعت، میانه روی، سخاوت، مهربانی، صداقت، صداقت، صداقت و غیره را به دست آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The key of compounding avoid vibration concrete is to mix the addition agent that can strength concrete amiability.
[ترجمه گوگل]نکته کلیدی برای جلوگیری از ارتعاش بتن، مخلوط کردن ماده افزودنی است که می تواند دوستی بتن را تقویت کند
[ترجمه ترگمان]کلید ترکیب از بتون ارتعاش، ترکیب نمودن عامل اضافی است که می تواند به استحکام بتونی استحکام داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خوشایند (اسم)
flattery, affability, amiability, compliment

خوش رویی (اسم)
beauty, affability, amiability, geniality, neighborliness, cordiality, hospitality, attractiveness, handsomeness

مهربانی (اسم)
affection, affability, amiability, cordiality, kindness, tenderness, love, kindliness, benignity, loving kindness, tender-heartedness, warm-heartedness

خوش قلبی (اسم)
amiability, kindness, charity, large-heartedness

دلپذیری (اسم)
amiability, palatability, nicety

شیرینی (اسم)
amiability, confetti, pastry, sugar, cookie, confection, cooky, bonbon, marzipan, goody, floating island, sweetmeat

انگلیسی به انگلیسی

• friendliness; pleasantness, agreeableness; hospitality, cordiality
amiability is the quality in people of being friendly and pleasant.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : amiability
صفت ( adjective ) : amiable
قید ( adverb ) : amiably
exciting
خوشبختی

بپرس