amphibious

/æmˈfɪbiəs//æmˈfɪbiəs/

معنی: ذوحیاتین، دوزیست، خاکی و ابی، دوجنسه
معانی دیگر: (جانورشناسی) دوزیستی، ذوحیات، (هواپیما و تانک و غیره) آب خاکی، قادر به حرکت در آب و خشکی، آب و خاک رو، (ارتش) وابسته به پیاده کردن قوا از راه دریا، عملیات آب خاکی، دارای دونهاد یا خاصیت یا طبیعت، دونهادی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: amphibiously (adv.), amphibiousness (n.)
(1) تعریف: able to live both on land and in water.

(2) تعریف: able to operate on both land and water.

(3) تعریف: of or pertaining to a military assault operation involving a landing from the sea.

جمله های نمونه

1. amphibious assault ship
ناو هجومی آب خاکی

2. amphibious force
نیروی آب خاکی

3. amphibious tank
تانک آب خاکی

4. At best the amphibious raiders might have panoramic shots from aerial reconnaissance, or be given a flight over the target beach.
[ترجمه گوگل]مهاجمان آبی خاکی در بهترین حالت ممکن است عکس های پانوراما از اکتشاف هوایی داشته باشند یا بر فراز ساحل هدف پرواز کنند
[ترجمه ترگمان]در بهترین حالت ممکن است مهاجمان آبی خاکی از شناسایی هوایی عکس بگیرند و یا در ساحل هدف پرواز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The amphibious assault ship Peleliu will lead the ready group, which includes the Juneau and Comstock.
[ترجمه گوگل]کشتی تهاجمی آبی خاکی Peleliu رهبری گروه آماده را بر عهده خواهد داشت که شامل جونو و کامستاک است
[ترجمه ترگمان]کشتی حمله آبی خاکی به گروه حاضر که شامل جونو و Comstock است هدایت خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Dinosaurs were probably the first ancestors of amphibious reptiles and fish.
[ترجمه گوگل]دایناسورها احتمالاً اولین اجداد خزندگان و ماهیان دوزیست بودند
[ترجمه ترگمان]دایناسورها احتمالا اولین اجداد of و ماهی آبی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Two other such joint exercises, involving marine and amphibious forces, were already scheduled to start on Aug.
[ترجمه گوگل]دو رزمایش مشترک دیگر، شامل نیروهای دریایی و آبی خاکی، پیش از این قرار بود در آگوست آغاز شود
[ترجمه ترگمان]دو نوع دیگر از این تمرینات مشترک، شامل نیروهای دریایی و آبی خاکی، پیش از این در ماه اوت آغاز به کار می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. David Brewer, who commands amphibious ships based here.
[ترجمه گوگل]دیوید بروئر، که فرماندهی کشتی های آبی خاکی مستقر در اینجا است
[ترجمه ترگمان]دیوید بروئر که کشتی های آبی خاکی را در این جا مستقر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The effectiveness of rapid amphibious and air-transported intervention as a deterrent to predator states had been clearly demonstrated.
[ترجمه گوگل]اثربخشی مداخله سریع آبی خاکی و حمل و نقل هوایی به عنوان یک عامل بازدارنده در برابر حالت های شکارچی به وضوح نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]اثربخشی مداخله سریع آبی خاکی و مداخله حمل و نقل هوایی به عنوان بازدارنده برای حالات شکارچی به وضوح نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Most species of frogs are amphibious.
[ترجمه گوگل]بیشتر گونه های قورباغه ها دوزیست هستند
[ترجمه ترگمان]بیشتر گونه های قورباغه ها آبی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Amphibious and helicopter landings are set for June 28 and 30 along the coast at Camp Pendleton.
[ترجمه گوگل]فرود دوزیستان و هلیکوپتر برای 28 و 30 ژوئن در امتداد ساحل در کمپ پندلتون تعیین شده است
[ترجمه ترگمان]Amphibious و فرود بالگرد برای ۲۸ و ۳۰ ژوئن در امتداد ساحل \"کمپ پندلتون\" تنظیم شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The case for the Navy's amphibious capability was being made by events.
[ترجمه گوگل]موضوع قابلیت آبی خاکی نیروی دریایی توسط رویدادها ساخته می شد
[ترجمه ترگمان]مورد مربوط به قابلیت آبی خاکی نیروی دریایی از طریق رویدادها انجام می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Kappa, the amphibious river imp.
[ترجمه گوگل]کاپا، رودخانه دوزیست
[ترجمه ترگمان]کاپا، the river دریایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In the greatest amphibious operation ever attempted, . . .
[ترجمه گوگل]در بزرگترین عملیات آبی خاکی که تاکنون انجام شده است،
[ترجمه ترگمان]بهترین عمل ممکنه که تا به حال انجام داده باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ذوحیاتین (صفت)
amphibious

دوزیست (صفت)
batrachian, amphibious

خاکی و ابی (صفت)
amphibious

دوجنسه (صفت)
amphibious, androgynous

تخصصی

[عمران و معماری] وسیله نقلیه آبی-خاکی
[آب و خاک] آبخشکی

انگلیسی به انگلیسی

• able to live both on land and water (of animals); able to operate both on land and water (of vehicles, aircraft or troops)
something that is amphibious can live or function on land and in water.

پیشنهاد کاربران

آبی خاکی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : amphibian
✅️ صفت ( adjective ) : amphibious
✅️ قید ( adverb ) : _
amphibious ( علوم نظامی )
واژه مصوب: آب خاکی
تعریف: ویژگی عملیات و ادوات و تجهیزات و نفراتی که توأمان توانایی عمل در دریا و خشکی را دارند
دوزیست

بپرس