analogue

/ˈænəˌlɒɡ//ˈænəlɒɡ/

معنی: شباهت، شی قابل قیاس، لغت متشابه، نظیر
معانی دیگر: عضو یا چیز قیاس پذیر، فراسنج پذیر، مانند، فلسفه لغت متشابه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: something similar to something else.
مشابه: parallel

- The financial decline of our city's downtown area is an analogue of what's been happening in towns all across America.
[ترجمه گوگل] کاهش مالی منطقه مرکز شهر ما مشابه آنچه در شهرهای سراسر آمریکا اتفاق افتاده است است
[ترجمه ترگمان] رکود اقتصادی منطقه شهر ما شبیه چیزی است که در شهره ای سراسر آمریکا در حال رخ دادن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in biology, an organ or structure similar to another of different evolutionary origin.

جمله های نمونه

1. No conversion from analogue to digital data is needed.
[ترجمه گوگل]نیازی به تبدیل از آنالوگ به دیجیتال نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ تبدیل از آنالوگ به داده های دیجیتال نیاز نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A slide - rule is a simple analogue computer.
[ترجمه گوگل]یک قانون اسلاید یک کامپیوتر آنالوگ ساده است
[ترجمه ترگمان]یک قاعده اسلاید یک کامپیوتر آنالوگ ساده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Analogue computers are generalpurpose devices which employ laws of physics for performing mathematical operations.
[ترجمه گوگل]رایانه های آنالوگ دستگاه های همه منظوره ای هستند که از قوانین فیزیک برای انجام عملیات ریاضی استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]کامپیوترها وسایلی هستند که از قوانین فیزیک برای انجام عملیات ریاضی استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. No model can ever be a perfect analogue of nature itself.
[ترجمه گوگل]هیچ مدلی هرگز نمی تواند شبیه به خود طبیعت باشد
[ترجمه ترگمان]هیچ مدلی نمی تواند یک آنالوگ کامل از خود طبیعت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The need for analogue computers will grow with the realization that whole new fields will be opened up by evolutionary computing.
[ترجمه گوگل]نیاز به رایانه‌های آنالوگ با درک این موضوع که زمینه‌های کاملاً جدیدی توسط محاسبات تکاملی گشوده می‌شوند، افزایش می‌یابد
[ترجمه ترگمان]نیاز به کامپیوترهای آنالوگ با این درک رشد خواهد کرد که تمامی زمینه های جدید با محاسبات تکاملی باز خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An old-fashioned analogue watch and a chunky bracelet on the right wrist might be observed through half-closed lids.
[ترجمه گوگل]یک ساعت آنالوگ قدیمی و یک دستبند درشت بر روی مچ دست راست را می توان از طریق درب های نیمه بسته مشاهده کرد
[ترجمه ترگمان]یک ساعت مچی قدیمی و یک دست بند تپل روی مچ دست راستش از میان پلک های نیم بسته دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Instead, it allows the analogue and digital information to co-exist.
[ترجمه گوگل]در عوض، به اطلاعات آنالوگ و دیجیتال اجازه می دهد تا با هم وجود داشته باشند
[ترجمه ترگمان]در عوض، به اطلاعات آنالوگ و دیجیتال اجازه هم زیستی را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The information on an ordinary gramophone record is analogue.
[ترجمه گوگل]اطلاعات روی یک صفحه گرامافون معمولی آنالوگ است
[ترجمه ترگمان]اطلاعات در مورد سابقه گرامافون معمولی شبیه آنالوگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This problem is the humanistic analogue of the problem of the stoker on the electric train.
[ترجمه گوگل]این مشکل مشابه انسان گرایانه مشکل استوکر در قطار الکتریکی است
[ترجمه ترگمان]این مشکل شبیه آنالوگ humanistic مشکل of در قطار برقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Many issues in multimedia involve the interplay between analogue and digital information.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مسائل در چند رسانه ای شامل تعامل بین اطلاعات آنالوگ و دیجیتال است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مسایل در چند رسانه ای شامل فعل و انفعال متقابل بین اطلاعات آنالوگ و دیجیتال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Last fling for the analogue gramophone?
[ترجمه گوگل]آخرین پرتاب برای گرامافون آنالوگ؟
[ترجمه ترگمان]آخرین دفعه ای است که به گرامافون گوش می دهی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The signal is converted back into an analogue waveform just before it is fed to the picture tube and loudspeakers.
[ترجمه گوگل]سیگنال درست قبل از اینکه به لوله تصویر و بلندگوها وارد شود دوباره به شکل موج آنالوگ تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]سیگنال قبل از اینکه به لوله تصویر و بلندگوها برسد، به شکل موج آنالوگ تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Our present system is analogue and the requirement for computer system links and data transmission may justify changing to a digital system.
[ترجمه گوگل]سیستم فعلی ما آنالوگ است و نیاز به پیوندهای سیستم کامپیوتری و انتقال داده ممکن است تغییر به یک سیستم دیجیتال را توجیه کند
[ترجمه ترگمان]سیستم فعلی ما مشابه آنالوگ است و نیاز به پیوندهای سیستم کامپیوتری و انتقال داده ها ممکن است تغییر به یک سیستم دیجیتال را توجیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Rather than using analogue voltages the servos operate with digital pulses of varying width to form a pulse width locked loop.
[ترجمه گوگل]به جای استفاده از ولتاژهای آنالوگ، سرووها با پالس های دیجیتالی با عرض متفاوت کار می کنند تا یک حلقه قفل شده با عرض پالس تشکیل دهند
[ترجمه ترگمان]بجای استفاده از ولتاژهای آنالوگ، servos با پالس های دیجیتال با عرض متغیر برای تشکیل یک حلقه قفل شده در پهنای پالس عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It could be video from any other analogue source such as video tape or videodisc.
[ترجمه گوگل]این می تواند ویدئویی از هر منبع آنالوگ دیگری مانند نوار ویدئو یا دیسک ویدئو باشد
[ترجمه ترگمان]این می تواند ویدئو از هر منبع آنالوگ دیگر مانند نوار ویدئویی یا سایت videodisc باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شباهت (اسم)
analog, analogy, likeness, resemblance, semblance, analogue, proportion, equality, propinquity

شی قابل قیاس (اسم)
analog, analogue

لغت متشابه (اسم)
analog, analogue

نظیر (اسم)
match, make, tally, exemplar, like, analogue

تخصصی

[نساجی] مشابه - مانند - مثل
[ریاضیات] نظیر، مانند، تشابهی، مدل های مشابه، شبیه، مشابه، قیاسی
[پلیمر] مشابه

انگلیسی به انگلیسی

• something which has a similarity to something else
if one thing is an analogue of another, the two things are similar in some way.
an analogue watch or clock indicates the time by means of a pointer that moves round a dial.
an analogue device measures information using a variable voltage, rather than one which is fixed; a technical term in physics.

پیشنهاد کاربران

a chemical compound that is structurally similar to another but differs slightly in composition ( as in the replacement of one atom by an atom of a different element or in the presence of a particular functional group )
شی یا شخصی که قابلیت قیاس و همگون و شبیه بودن را داشته باشد بطور مثال there is an anologue between the cherry and an apple در قیاس سیب و آلبالو شباهتی هم وجود دارد
قیاس پذیر
همگون
همسان
نظیر
همتا
مشابه
( چیزی شبیه به . . . )
( چیزی مشابه . . . )
There is no analogue to this structure in Federation techology.
Star Trek TOS
آنالوگ
مثال :
Analogue watch or clock ساعت عقربه ای
مقابل اون :
دیجیتال
مثال :
Digital calculator
من رو توی اینستا دنبال کنیدبا آموزش زبان انگلیسی ممنون
languageyar@
عقربه ای

بپرس