ancient history

/ˈeɪntʃənthɪstr̩i//ˈeɪnʃəntˈhɪstr̩i/

(انجیل) خداوند، داور آسمانی، تاریخ باستان (از آغاز تا انقراض امپراطوری روم غربی در 476 میلادی)، موضوع آشنا و پیش پا افتاده

جمله های نمونه

1. She's doing a doctorate in ancient history.
[ترجمه گوگل]او در حال گذراندن دکترای تاریخ باستان است
[ترجمه ترگمان]اون داره یه دکترا در تاریخ باستان انجام میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Last year's report is ancient history and totally irrelevant to the current situation.
[ترجمه گوگل]گزارش سال گذشته یک تاریخ کهن است و کاملاً بی ربط به وضعیت فعلی است
[ترجمه ترگمان]گزارش سال گذشته تاریخ باستانی و کاملا بی ربط به وضعیت کنونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Dan and Claire share an interest in ancient history.
[ترجمه گوگل]دن و کلر به تاریخ باستان علاقه دارند
[ترجمه ترگمان]دن و کلر علاقه ای به تاریخ باستان ندارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'm not talking about ancient history, I'm talking about last season's performance.
[ترجمه گوگل]من در مورد تاریخ باستان صحبت نمی کنم، من در مورد عملکرد فصل گذشته صحبت می کنم
[ترجمه ترگمان]درباره تاریخ باستان حرف نمی زنم در مورد عملکرد فصل قبل صحبت می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mr. Smith steeps himself in ancient history.
[ترجمه گوگل]آقای اسمیت خود را در تاریخ باستان غرق می کند
[ترجمه ترگمان]اقای اسمیت خود را در تاریخ باستان معرفی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It's all ancient history and I'm not upset any more.
[ترجمه Mahi] این قضیه مال خیلی وقت پیشه و من دیگه ناراحت نیستم
|
[ترجمه گوگل]همه اینها تاریخ باستانی است و من دیگر ناراحت نیستم
[ترجمه ترگمان]تمام تاریخ باستان است و من دیگر از آن ناراحت نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She loved me once, but that's all ancient history now.
[ترجمه ماهی] اون منو قبلا دوست دلشت، ولی مال خیلی وقت پیشه
|
[ترجمه گوگل]او یک بار مرا دوست داشت، اما این همه تاریخ باستانی است
[ترجمه ترگمان]او یک بار مرا دوست داشت، اما حالا تمام تاریخ باستان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He is familiar with Chinese ancient history.
[ترجمه گوگل]او با تاریخ باستان چین آشناست
[ترجمه ترگمان]او با تاریخ باستان چین آشنایی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Ancient History course presumes some knowledge of Greek.
[ترجمه گوگل]دوره تاریخ باستان مستلزم دانش یونانی است
[ترجمه ترگمان]دوره باستان تاریخ برخی از دانش یونانی را فرض می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They had an affair once, but that's ancient history now.
[ترجمه گوگل]آنها زمانی با هم رابطه داشتند، اما اکنون این تاریخ باستانی است
[ترجمه ترگمان]اونا یه زمانی با هم رابطه داشتن، اما الان تاریخ باستان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The world of Lowry's north seems to be ancient history.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد دنیای شمال لوری تاریخ باستانی باشد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که دنیای شمال Lowry تاریخ باستانی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Its very imperfection is powerful testimony of its ancient history, a history of step-by-step change rather than of deliberate design.
[ترجمه گوگل]ناقص بودن آن گواه قدرتمندی از تاریخ باستانی آن است، تاریخچه تغییرات گام به گام به جای طراحی عمدی
[ترجمه ترگمان]این نقص، گواه قدرتمند تاریخ کهن آن، تاریخ تغییر گام به مرحله ای به جای طراحی آگاهانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. That, too, seemed like ancient history now.
[ترجمه گوگل]این نیز اکنون مانند تاریخ باستانی به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]حالا هم مثل گذشته قدیمی به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But my tale of ancient history was less than a generation old.
[ترجمه گوگل]اما داستان من از تاریخ باستان کمتر از یک نسل بود
[ترجمه ترگمان]اما داستان گذشته من از تاریخ باستان کم تر از یک نسل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• history of times long past; something that is no longer a main issue, something that is no longer important or relevant

پیشنهاد کاربران

کنایه از زمان خیلی طولانی
The ancient history has some relationship to current events
تاریخ باستان تا حدی با وقایع کنونی در ارتباط است .
😘
تاریخ باستان

بپرس