androgynous

/ænˈdrɒdʒənəs//ænˈdrɒdʒənəs/

معنی: دوجنسه، هم زن و هم مرد
معانی دیگر: دوجنسی دارای خصوصیات مرد و زن (مذکر و مونث)، مرد و زن یکی، مناسب مردان و زنان، موجودی که در عین حال هم مرد و هم زن است، نر ـ ماده، نرینه ـ مادینه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: androgyny (n.)
(1) تعریف: possessing both male and female characteristics or traits; hermaphroditic.

(2) تعریف: in botany, possessing both staminate and pistillate flowers.

جمله های نمونه

1. androgynous clothing
لباس مردانه ـ زنانه

2. an androgynous creature
موجود نر ـ ماده

3. an androgynous culture
فرهنگی که در آن فقط جنس نر غالب نیست (فرهنگ نرینه ـ مادینه)

4. Bowie had a kind of androgynous sex appeal.
[ترجمه گوگل]بووی نوعی جذابیت جنسی آندروژنی داشت
[ترجمه ترگمان]Bowie یه جور درخواست سکس شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Androgynous women who do not blend their behaviour are less affected by traditional ideas of gender.
[ترجمه گوگل]زنان آندروژنی که رفتار خود را با هم ترکیب نمی کنند کمتر تحت تأثیر ایده های سنتی جنسیت قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]زنانی که رفتار خود را با هم ترکیب نمی کنند، کم تر تحت تاثیر عقاید سنتی جنسیت قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This lean, sporty, androgynous image is as limiting and as difficult to achieve as more conventional beauty ideals.
[ترجمه گوگل]این تصویر لاغر، اسپرت و آندروژن به اندازه ایده‌آل‌های زیبایی معمولی محدودکننده و دشوار است
[ترجمه ترگمان]این تصویر لاغر و جلف و جلف، به همان اندازه محدود کننده و به همان اندازه دشوار است که به عنوان ایده آل های زیبایی مرسوم به آن دست یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The men and women appeared androgynous, with similar short haircuts and nearly identical loose-fitting clothing.
[ترجمه گوگل]مردان و زنان آندروژن ظاهر می شدند، با مدل موهای کوتاه مشابه و لباس های گشاد تقریباً یکسان
[ترجمه ترگمان]مردان و زنان، با موهای کوتاه کوتاه و تقریبا مشابه لباس های گشاد، ظاهر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She didn't wear makeup, dressed in baggy, androgynous clothing, sang Western songs.
[ترجمه گوگل]او آرایش نمی کرد، لباس های گشاد و آندروژنی پوشیده بود، آهنگ های غربی می خواند
[ترجمه ترگمان]آرایش نمی کرد، لباس های گشاد می پوشید، لباس های گشاد می پوشید و آهنگ های غربی می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Belinda was always attracted to men with an androgynous quality to them.
[ترجمه گوگل]بلیندا همیشه جذب مردانی می شد که دارای ویژگی های آندروژنی بودند
[ترجمه ترگمان]دومینیک همیشه با کیفیت androgynous به مردها علاقه مند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I discovered that I liked my androgynous body.
[ترجمه گوگل]متوجه شدم که بدن آندروژنی خود را دوست دارم
[ترجمه ترگمان] فهمیدم که از بدن androgynous خوشم میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Twentieth - century Western woman is truly an androgynous creature.
[ترجمه گوگل]زن غربی قرن بیستم واقعاً موجودی آندروژن است
[ترجمه ترگمان]زن غربی قرن بیستم واقعا موجود androgynous است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Akhenaten's androgynous depiction in the art would seem instead to be a stylistic reflection of his identification with the god Aten, who was both male and female and thus the source of all life.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که تصویر آندروژنی آخناتون در این هنر بازتاب سبکی از همذات پنداری او با خدای آتن باشد که هم مرد و هم زن بود و بنابراین منشأ همه زندگی بود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که نمایش androgynous Akhenaten در هنر به جای تصویر سبکی از هویت خود با خدای Aten، که هم مرد و هم زن و هم در نتیجه منبع تمام زندگی بود، باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Admittedly, that androgynous waistcoat and tie shtick, based on Diane Keaton's own wardrobe of vintage menswear, looks a little clunky now.
[ترجمه گوگل]مسلماً، آن جلیقه و کراوات آندروژنی که بر اساس کمد لباس های مردانه قدیمی دایان کیتون ساخته شده است، اکنون کمی نامرتب به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]این هم درست است، این جلیقه androgynous و شوخی های احمقانه، مبتنی بر کمد لباس کهنه دیانا کیتون، یک little کوچک به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. My look is very androgynous, and I consider myself a fashion chameleon.
[ترجمه گوگل]ظاهر من بسیار آندروژن است و خود را یک آفتاب پرست مد می دانم
[ترجمه ترگمان]نگاه من به طرز عجیبی زنانه است و به خودم یک chameleon مد نظر می رسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دوجنسه (صفت)
amphibious, androgynous

هم زن و هم مرد (صفت)
androgynous

انگلیسی به انگلیسی

• being both male and female
an androgynous person, animal, or plant has both male and female characteristics; a formal word.

پیشنهاد کاربران

This term describes individuals who have both masculine and feminine qualities, or who do not identify strictly as either male or female. Androgynous people often challenge traditional gender norms and express themselves in ways that blur gender boundaries.
...
[مشاهده متن کامل]

این اصطلاح افرادی را توصیف می کند که هم ویژگی های مردانه و هم زنانه دارند، یا به طور دقیق مرد یا زن نیستند. افراد آندروژن اغلب هنجارهای جنسیتی سنتی را به چالش می کشند و خود را به گونه ای بیان می کنند که مرزهای جنسیتی را محو می کند.
For example, someone might say, “They have an androgynous style, mixing both masculine and feminine clothing. ”
In a conversation about gender expression, someone might say, “Androgynous individuals challenge societal expectations of how men and women should look and behave. ”
A person might express their admiration by saying, “I find androgynous individuals incredibly inspiring for their ability to break free from gender stereotypes. ”

androgynous
منابع• https://fluentslang.com/slang-for-gender/
لانگمن دیکشنری : دوجنسیتی
adjective
[more androgynous; most androgynous]
1 : having both male and female characteristics or qualities
◀️an androgynous rock star
◀️androgynous models/dancers
2 : suitable for both men and women
...
[مشاهده متن کامل]

◀️androgynous clothes
an�drog�y�ny \�nˈdrɑ:ʤəni\ noun [noncount]
◀️ Feminine guy or masculine girl? Very beautiful work, it’s so muted/quiet but in a good way.
That's the question I keep asking myself when I design characters ahah
I make sure to make them quite androgynous so that both always remain possibilities
دو جنسه - هم دخترانه هم پسرانه

androgynous ( کشاورزی - علوم باغبانی )
واژه مصوب: نرماده 1
تعریف: گیاهی که هر دو اندام نر و ماده را در یک گل یا گل‏آذین دارد
مِراچِن
دیسُول ( فرمول ) = واژ به واژ " مرد - زن" دیسیده از "مِرا" ( در اردستانی، نایینی، نطنزی ) به معنی مرد همریشه با پارسی "میر" ( به معنی سرور و اقا ) و پهلوی مِراک ( به معنی مرد جوان ) "چِن" دیسه ی دیگری از واژه ی زَن، برگرفته از تاتی و کردی "ژِن" و پهلوی "ژِن" و سرانجام همریشه با یونانی gyne و انگلیسی queen و ارمنی kin.
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس